جعفر مهدوی؛ نماینده کابل در مجلس میگوید که طرح واگذاری زمینهای «کوه قوریغ» در غرب پایتخت به حزب اسلامی شاخه گلبدین حکمتیار، به هدف ناامنسازی دشت برچی و کوچاندن ساکنان آن برنامهریزی شده است.
آقای مهدوی در متنی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، نوشته است: حکومت وحدت ملی از آغاز، اقدامات خزنده ای را برای تصفیه ادارات دولتی از حضور اندک هزاره ها در بدنه اداری حکومت تشدید کرد و از نظر امنیتی نیز با سر باززدن از تأمین امنیت اجتماعات مدنی، گردهمایی ها، اماکن عمومی و مساجد، دست تروریزم را برای کشتار پیر و جوان و زن و مرد هزاره باز گذاشت.
این فعال سیاسی هزاره، تصریح کرده است که اقدام ماجراجویانه و سیاسی ارگ برای توزیع زمین های غرب کابل به اعضای حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، با هدف اعمال فشار روانی بر میلیون ها باشنده غرب کابل، تغییر بافت جمعیتی منطقه، ناامن سازی بیشتر دشت برچی و در نهایت کوچاندن ساکنان آن طراحی شده است.
این در حالی به باور بسیاری از آگاهان، حتی اگر توطئه ای قومی از نوع کوچ اجباری عبدالرحمان خانی نیز در کار نباشد، هیچ توجیه حقوقی و پشتوانه قانونی برای این تصمیم اشرف غنی وجود ندارد.
گلبدین حکمتیار، چه خدمتی به صلح و سیاست و آرامش و امنیت این سرزمین کرده است که مستوجب این پاداش عظیم و بی مانند و استثنایی و برتری جویانه شناخته می شود؟
واگذاری زمین های دولتی به افراد غیر دولتی و به منظور استفاده های شخصی یا حزبی، هیچ تفاوتی با غصب و سوء استفاده از صلاحیت های سیاسی دستگاه های اجرایی ندارد و از نظر قانونی، قابل پیگرد است.
ضمن آنکه دغدغه های ساکنان غرب کابل و نمایندگان آنها در خصوص توطئه آمیز بودن این طرح نیز کاملا مشروع و قابل درک می باشد.
از این منظر، گلبدین حکمتیار همان شبح عبدالرحمان جنایتکار و فاشیست است که با استفاده از یک شیوه مزورانه و در پوشش دروغین قانون، بر مردم غرب پایتخت مسلط می شود تا در نهایت، زمینه برای کوچ اجباری هزاره ها و شیعیان بومی ساکن آن منطقه، فراهم شود.
این توطئه ای است که پیش از این نیز از سوی سران حکومت در قالب کوچی گری و حمایت از علفچرهای غاصبانه و تحمیلی کوچی ها در سرزمین های پدری شیعیان و هزاره ها، طراحی و اجرا شده است و اینک در ماجرای واگذاری زمین به اعضای حزب اسلامی، عملا پروژه پشتونیزه سازی یکی دیگر از زیست بوم های قدیمی هزاره ها در غرب پایتخت از سوی اشرف غنی، کلید زده می شود تا در آینده، توازن قومی و بافت جمعیتی این منطقه، به نفع قومیت حاکم به هم بخورد و هزاره ها عملا یکی از بزرگترین پایگاه های قدرت قومی و اجتماعی خود در کابل را از دست بدهند.
بنابراین تا دیر نشده، نیروهای فعال اجتماعی، نمایندگان مجلس، رهبران قومی حاضر در دولت و فعالان مستقل و دردمند سیاسی، با ایجاد یک اجماع مقتدرانه در سطح ملی، اولا اجازه ندهند که تروریست های دیروز با حاتمبخشی های اسراف کارانه رهبران قومی حکومت، مورد تکریم قرار بگیرند و برتر از سایر شهروندان و حتی بالاتر از قانون اساسی و دولت قرار داده شوند و از امتیازهای ویژه برخوردار گردند که اگر این سنت سیئه، ریشه بگیرد و نهادینه شود، در آن صورت، دیگران نیز به منظور کسب امتیاز از دولت و عبور از قانون و عدالت، دست به سلاح خواهند برد تا همانند گلبدین، روزی در پوشش صلح با دولت، به امتیازهای بی مانند دست پیدا کنند.
از سوی دیگر، نباید اجازه داد تا اشرف غنی و تیم قومی او برای راضی کردن تروریست های حزب اسلامی و جلوگیری از بازگشت دوباره آنها به کوه ها، از حساب ساکنان بومی و قدیمی پایتخت، خرج کنند.
چرا باید هزینه یک معامله قومی دو عنصر غلزایی را ساکنان غرب کابل و هزاره ها بپردازند؟
اگر این معامله، بر پایه قانون اساسی، مشروعیت ندارد، باید فورا متوقف شود و اگر مشروع است، در هودخیل، پغمان، سروبی، چهارآسیاب و... برای اعضای حزب گلبدین، زمین بدهند؛ نه مناطقی که او روزی با راکت باری و نسل کشی قصد سلطه بر آنها و کوچاندن ساکنان بومی آن به سبک سیاست های تبارگرایانه عبدالرحمان خان را داشت.
آیا تحمل هزینه های سنگین و مرگبار ناشی از سال ها ترور و ویرانگری و نسل کشی گلبدین و همرزمان او در جبهه تروریزم، برای هزاره ها و سایر اقوام افغانستان، کافی نیست که اکنون هم که آنها ظاهرا به «صلح» پیوسته اند همچنان باید هزینه این امر از حساب اقوام دیگر، تأمین شود؟
فاطمه موسوی-
خبرگزاری جمهور