برخی اعضای شورای ملی میگویند که بازگشت دوباره زندانیان حزب اسلامی به صفوف طالبان نگران کننده است و این موضوع باید بررسی شود.
هفته گذشته جنرال عبدالرازق؛ فرمانده پولیس قندهار ادعا کرد که زندانیان رها شده حزب اسلامی دوباره به صفوف طالبان پیوسته اند.
آقای رازق گفته است که حمله انتحاری چند روز پیش بر کاروان نیروهای خارجی در ولسوالی دند قندهار توسط یکی از اعضای حزب اسلامی که در چوکات توافقنامه صلح با این حزب، از زندان قندهار رها شده بود انجام شده است.
برخی اعضای شورای ملی تاکید دارند که این ادعا باید از سوی حکومت بررسی شود و اگر درست باشد باید در رهایی زندانیان حزب اسلامی تجدید نظر شود.
اعضای مجلس همچنین میگویند که توزیع زمینهای دامنه کوه قوریغ در غرب کابل به حزب اسلامی سبب بروز اختلاف های قومی در این بخش از پایتخت خواهد شد.
پیشتر نیز شماری از اعضای این نهاد، هشدار داده بودند که مردم ساکن این منطقه در برابر این تصمیم، مقاومت خواهند کرد.
صرف نظر از ادعای تکان دهنده جنرال رازق به عنوان یک فرمانده پولیس آگاه و مسؤول در خصوص بازگشت زندانیان آزادشده حزب اسلامی به دامن تروریزم، این خطر از همان ابتدای طرح توافق صلح با گلبدین حکمتیار و سایر رهبران و جریان های تروریستی، وجود داشته و هم اکنون نیز به قوت خود باقی است.
این از عوارض ناگزیر صلح یکجانبه و به شدت قومی دولت افغانستان با گروه های تروریستی است.
وقتی رؤسای جمهوری پیشین و کنونی، اینگونه فکر می کنند که چرا همه تروریست های زندانی مربوط به یک قوم خاص هستند، این نشان می دهد که اقدام به آزادی بی قید و شرط و کنترل نشده آنها از زندان ها هم بر پایه همین نگرش و با انگیزه های عمیقا قومی و مبتنی بر احساسات قبیله سالارانه صورت می گیرد؛ کما اینکه کلیت پروژه «صلح» با تروریست های دیروز و امروز نیز بر اساس همین طرز فکر بنا شده است.
این در حالی است که اعضای دون پایه حزب اسلامی یا مزدورانی که در صفوف طالبان یا داعش و سایر جریان های تروریستی، بر علیه مردم و دولت افغانستان می جنگند، اغلب انگیزه های ایدئولوژيک دارند و نبرد شان را مقدس و در راه خدا تلقی می کنند.
به همین جهت است که - به روایت جنرال رازق- تروریست عضو حزب اسلامی گلبدین حکمتیار که غالبا به رویکردهای قومی و قبیله پرستانه شهرت دارد، وقتی از زندان دولت آزاد می شود به منظور ادامه «جنگ مقدس» اش تا رسیدن به عالی ترین درجه سعادت یعنی «شهادت»، دوباره به دامن تروریزم بازمی گردد و با یک عملیات انتحاری - که البته گلبدین حکمتیار هنوز هم که به اصطلاح به صلح پیوسته و ظاهرا «جهاد» را کنار گذاشته، آن را «استشهادی» و شهادت طلبانه می داند- در ولایت پشتوننشین قندهار، خود را انفجار می دهد.
مسؤول این رویداد، پیش از آنکه تروریست انتحارگر باشد، کسانی هستند که دیروز با غرور و افتخار با یک گروه ذاتا تروریستی، پیمان «صلح» امضا کردند و برای رهبر آن، فرش سرخ پهن نمودند.
این پیمان صلح در شرایطی امضا شد که هیچ تمهید و تدبیر و تضمینی برای نظارت بر تروریست های خطرناکی که قرار بود بر پایه آن، از زندان ها رها شوند، سنجیده نشد.
این در حالی است که اشرف غنی دست کم می توانست از گلبدین حکمتیار این تضمین کتبی را به دست آورد که به نیروهایش اجازه ندهد دوباره علیه امنیت ملی و ثبات کشور، اقدام کنند و به عنوان مزدوران جنگی پاکستان و عوامل بیگانه، زیر نام «جهاد» و «عملیات استشهادی» به ایجاد آشوب و ناامنی بپردازند.
این کمترین انتظاری بود که از توافق صلح یکجانبه دولت اشرف غنی با گلبدین می رفت و عملیات انتحاری عامل تروریست حزب اسلامی نشان داد که همین مورد اندک و غیر مهم هم به دست نیامده و به این ترتیب، توافق صلح با حکمتیار، کاملا یکجانبه، ناعادلانه و چه بسا برای مردم افغانستان و قربانیان ده ها سال فعالیت تروریستی یک گروه خشونتبنیاد و جنایتکار، ظالمانه بوده است؛ زیرا اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند با اعطای زمینهای وزارت دفاع به تروریست های حزب اسلامی، غرب کابل، یکبار دیگر، شبیه دوران جنگ های داخلی، آبستن یک جنگ قومی و مذهبی مهیب و خونین خواهد شد.
اکنون همین خطر پروژه صلح اشرف غنی با طالبان را تهدید می کند. اگر روزی در آینده، صلح قومی ارگ با تروریست های طالبان، به سرانجامی شبیه آنچه در مورد حزب اسلامی اتفاق افتاد برسد، تردیدی وجود ندارد که صفوف گروه تروریستی و تکفیری داعش، تقویت خواهد شد؛ زیرا تروریست های بالفطره عضو گروه هایی مانند حزب اسلامی و طالبان، به صورت خودکار به داعش خواهند پیوست و به این ترتیب، عقده های فروخورده ناشی از عصبیتهای نفرت انگیز قومی و مذهبی شان را از آن طریق، اشباع خواهند کرد.