چکیده
تروریسم انواع مختلف دارد که یک نوع آن بیوتروریسم است که سابقه طولانی داشته و بر میگردد به 300 سال قبل از میلاد که رومی ها چاه های اطراف شهر را به وسیله مرده حیوانات آلوده میکردند تا سربازان دشمن بیمار یا تلف شوند. اما نوع مدرن آن در چند دهه ای اخیر تبدیل به یک معضل بزرگ جهانی شده است. بیوتروریسم انواع مختلف دارد و یک روش ساده، کم هزینه راهکار ساده برای فشار آوردن بالای دولت ها و ترور شخصیت ها از طرف سازمان های تروریستی مورد استفاده قرار میگیرد.
در افغانستان نیز گروه های تروریسی و سازمان های جاسوسی منطقه با استفاده از صلاح های بیولوژیک گاهی می کوشند تا بالای دولت فشار بیاورند و یا خواست های خود را به نحوی بالای حکومت بقبولانند. در این مقاله کوشیده ام تا علت استفاده بیوتروریسم و سابقه استفاده آن در افغانستان با مرور بر سابقه بیوتروریسم تحقیق نمایم.
واژگان کلیدی: تروریسم ، بیوتروریسم ، افغانستان، صلاح های بیولوژیک
مفهوم تروریسم و تاریخچه آن
تروریسم از ریشه لاتینی «Terror» به معنی ترس و وحشت گرفته شده است، به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق می شود که از راه ایجاد ترس و وحشت و به کار بستن زور میخواهند به هدف های سیاسی خود برسند. همچنین کارهای خشونت آمیز و غیرقانونی حکومت ها برای سرکوبی مخالفان خود وترساندن آنان نیز در ردیف تروریسم قرار دارد که از آن به عنوان «تروریسم دولتی» یاد میشود. لذا نمی توان اهداف اقتصادی، نظامی،توسعه طلبانه ی امپریالیستی و...را برای کاربرد ترور نادیده گرفت و همچنین مفهوم «ترور روانی» که نوعی حمله ای تدریجی به شخصیت و حیثیت افراد محسوب می گردد. البته شاید تعریفی که کمی جامع تر از دیگر تعارف باشد طبق این تعریفی که وزارت دفاع آمریکا در سال 1990 م ارائه داد:
«تروریسم عبارت است از کاربرد غیر قانونی یا تهدید به کاربرد زور یا خشونت بر ضد افراد یا اموال برای مجبور یا مرعوب ساختن حکومت ها یا جوامع، که اغلب به قصد دستیابی به اهداف سیاسی ، مذهبی یا ایدئولوژیک»
(طیب،1382، ص 20)
ترورگری کار حکومت هایی است که با بازداشت، شکنجه، قتل و وروش های خشن پلیسی می کوشند تا مخالفین خود را سرکوب نمایند. نمونه این گونه حکومت ها را در افغانستان میتوان به وضوح انگشت نشان کرد. همچنان سازمان های تروریستی و سازمان های استخباراتی نیز با استفاده از ترورگری برای هراساندن دولت ها دست به کشتار، آدم کشی و آدم ربایی میزنند. در واقع بنیانگذار این تئوری لنین
1 است. لنین در کتابی با عنوان «دولت و انقلاب» پس از بررسی راه های مختلف نابودی دستگاه دولت در نظام سرمایه داری نتیجه می گیرد که بهترین شیوه در هم شکستن سلطه دولت های سرمایه داری، استفاده از ابزارهای نظامی و راه های تروریستی می باشد. بدین منظور او پیشنهاد می کند که باید یک حزب مخفی از انقلابیون پیشرو حرفه ای تشکیل یابد که هدف آن حمله نظامی به پرسنل سیاسی و دستگاه های دولتی باشد. در واقع لنین را میتوان بنیانگذار تروریسم بین المللی جدید دانست که بعدها تحت تأثیر اندیشه های او، گروه های چریکی و شبه نظامی زیادی پیدا شدند که برخی از کشورها نظیر کوبا، تحت رهبری اشخاص چون «فیدل کاسترو
2» و «ارنستو چه گوارا
3»، این گروه ها توانستند حکومت را ساقط کرده و خود جانشین آن شدند. از دیگر گروه هایی که برای رسیدن به اهداف خود از شیوه های ترور و کشتار مخالفین استفاده می کردند، می توان گروه های آنارشیستی را نام برد. در بررسی انقلاب فرانسه، از می 1793م تا جنوری 1794م را دوره «حکومت ترور» می خوانند. زیرا در این دوره هزاران تن را گردن زدند. (علی زاده،1386،ص، 67).
در افغانستان پس از کودتا 1357 و ورود شوروی وقت چند دسته ترورگر پیدا شدند که یکی پی دیگر قدرت را به دست گرفته و شخصیت های سیاسی را ترور نمودند، از این جمله میتوان حفیظ الله امین و تیم حکومت وقت را نام برد، که این روش را برگزید و تعداد زیاد از نخبگان و مردم عام را به شهادت رساندند.
مفهوم بیوتروریسم
عوامل بیولوژیکی از جمله باکتری ها، ویروس ها یا سموم اند که ممکن است به شکل طبیعی شان یا به فرم دستکاری شده انسان باشند. این روش معمولاً در جنگ ها استفاده میشود که دشمنان با انتقال آن به افراد مد نظر آنها را یا می کشند و یا معیوب می سازند. تروریسم بیولوژیکی همانطوریکه پیشتر اشاره شد به زمان روم باستان برمیگردد، در آن زمان سربازان مدفوع به صورت دشمنان پرتاب میکردند یا در آب چاه ها و رودخانه ها می انداختند تا سربازان دشمن بیمار و ناتوان شوند. همچنان طی جنگ جهانی اول ارتش آلمان به آلوده کردن علوفه حیوانات و احشامی که برای متفقین ارسال می شده است پرداخته، گوسفندانی که از رومانی به روسیه ارسال می شده اند را با باسیل آنتراکس آلوده می کند و دست به آلوده کردن 4500 رأس قاطر متعلق به سواره نظام فرانسه با بور خلوداریا مالیی می زند. ژاپن در سالهای 1945-1932 در منطقه منچوری چین مواد مرتبط با جنگ های بیولوژیک خود را در زندانیان این شهر به آزمون می گذارد و زندانیان پس از آلوده کردن به باسیل آنتراکس، مننگوکوک، شیگلا، بورخولدریا مالئی، سالمونلا، ویبریوکلرا، یرسینیاپستیس، ویروس آبله و سایر عوامل عفونت زا مورد مطالعه قرار داده وتعداد از شهرهای کشور چین را مورد حملات بیولوژیک قرار میدهد منابع آب و غذای آنان را با عامل سیاه زخم، شیگلا...می آلاید و محیط های کشت عوامل میکروبی را به سوی خانه های مسکونی پرتاب نموده و یا بوسیله هواپیماهای نظامی و به صورت افشانه به سوی آنها شلیک می نماید و حتی در حملات هوایی خود هربار حدود پانزده میلیون کک آلوده به باسیل طاعون را به سوی مردم آن کشور رها می نماید (حاتمی،1389). با گذشت زمان ، جنگ بیولوژیکی پیچیده تر شد و کشورها شروع به توسعه سلاح هایی کردند که بسیار موثر و هدفمندتر بودند.(افتخاری،1397، ص، 32)
.....
از نظر قوانین و فقه اسلامی رعایت حقوق انسانها و حق حیات و ارزش های اخلافی مورد توجه می باشد و استفاده از سلاح های کشتار جمعی به هرشکلی که باشد و افراد بی گناه و غیرنظامی را هدف قرار دهد، حرام بوده و استفاده از آن جایز نمی باشد. در اسلام در باب دفاع و جهاد یکی از اصول اولیه در حقوق جنگ حفظ جان انسان های بی گناه غیر نظامی است. تفکیک بین افراد نظامی و غیرنظامی با هرشکل و ماهیتی، یک تکلیف محسوب و جنگ فقط بین نیروهای جنگجو جایز شمرده می شود که در قرآنکریم صریحاً اعلام شده است:« و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین» ترجمه: ولی با توجه به ادله شرعیه رعایت قواعد شرعی جنگ ضرورت داشته وتعبیت از آن بر همگان واجب است.
با توجه به احکام شرعی چنین خلاصه میشود استفاده از سلاح بیولوژیک به هر شکلی که باشد افراد بیگناه را هدف قرار دهد حرام بوده جایز نمی باشد. اما در وجوب دفاع مشروع در مقابل بیوتروریسم که خود نوع تهاجم و تعدی بیولوژیک محسوب می شود با رعایت «الاسهل فالاسهل»(ساریخانی،درودی،1390: 47) تردیدی وجود ندارد.
انواع بیوتروریسم
از جمله عوامل ایجاد کننده بیوتروریسم به سه دسته کلی تقسیم می شوند.
دسته اول شامل عواملی چون: عامل آبله، سیاه زخم، طاعون، بوتولیسم، تولارمی، فیلوویروس ها، تب هموراژیک ابولا، تب هموراژیک ماربوگ، آرنا ویروس ها، تب لاسا و تب هموراژیک آرژانتینی اشاره کرد.
از جمله ویژگی های این حمله بیولوژیکی می توان به سهولت انتشار، انتقال آسان از فرد به فرد دیگر، موارد مرگ ومیر زیاد و اثرات مهم بر بهداشت عمومی، ایجاد وحشت عمومی و از هم پاشیدگی جامعه اشاره کرد.
دسته دوم را میتوان موارد چون: کوکسیلابورنتی(تب کیو) عامل تب مالت، عامل ایجاد کننده مشمشه (آنفولانزا) ویروسهای آلفا، آنسفالیت ونزوئلایی، آنسفالیت اسبی شرقی وغربی، کلوستریدیوم پرفرنژنس، آنتروتوکسینB استافیلوکوک، گونه های سالمونلا، شیگلا دیسانتریه، اشریشیا کولی، ویبریو کلرا و کریپتوسپوریدیوم پاروم اشاره کرد.
از جمله ویژگی های این شکل از تروریسم می توان مواردی چون سهولت انتشار، انتقال از طریق آب و غذا ، بیماری باشدت متوسط، بیماری با مرگ ومیر پایین و نیاز به اقدامات تشخیصی خاص ونظارت بعدی نام برد.
دسته سوم را نیز میتوان به موارد چون: ویروس نیپا، ویروس های هانتا، ویروس های عامل تب های هموراژیک منتقله از طریق کنه، ویروس های مولد آنسفالیت منتقله از طریق کنه، ویروس عامل تب زرد و مایکوباکتریوم توبرکولوزیس مقاوم به چند دارو اشاره کرد.
ازجمله ویژگی های این نوع از تروریسم بیولوژیک نیز تولید آسان انتشار سریع، قابلیت بالقوه ایجاد بیماری در سطح وسیع ، کشندگی زیاد و اثرات مخرب بر صحت عامه می باشد.
ژئو تروریسم نیز یکی از شعبه های تروریسم محسوب می گردد می تواند با توسل به عوامل بیولوژیک صورت پذیرد. همانطور که از نام این شکل از ترور مشخص است ، هدف اصلی تروریست ها زمینی است که جامعه بشری در آن زندگی می کنند. از جمله اثرات سوء این شکل از ترور افزایش گرمای زمین ، تخریب محیط زیست ، ناامن سازی زمین برای زندگی ، ایجاد آلودگی های مختلف و ... میباشد.(افتخاری، 1396: 34)
ویژگی های بیوتروریسم
هر کدام از عواملی که از جمله بیوتروریسم محسوب میگردد ، می تواند ویژگی های مخصوص به خود را داشته باشد که با توجه به نوع عامل بیولوژیکی و هدف ارتکاب این عمل می تواند متفاوت باشد.اما معمولاً عامل به وجود آورنده ی بیوتروریسم ، زنده و در نتیجه پویا است و به این جهت انتشار آن به سرعت انجام می شود. این عامل زنده خود باعث می شود که گاها مدت های طولانی نیز به حیات خود ادامه و عامل بیوتروریسم را یک عمل مستمر جلوه دهد. همچنین بسیاری از عوامل بیولوژیکی فاقد بو و رنگ مشخصات فیزیکی خاص است.این عامل باعث میشود تشخیص وجوه آن ، کاری دشوار بوده و به طبع اهداف از پیش تعین شده خود را غافل گیر کرده و راه فرار را بر آنها می بندد و در نتیجه اثرات سوء آن میتواند بسیار گسترده تر شود که این امر بیشتر در جنگ ها دیده می شود.
یکی دیگر از ویژگی مهم بیوتروریسم دشورای در تشخیص تهاجم می باشد که به دلیل مخفی بودن عمل ارتکابی و مشکل بودن تشخیص منبع و منشأ به وجود آوردن آن ، نمیتوان شخص یا اشخاص یا حکومتی را مسئول دانست و اورا محکوم کرد. همچنان اثر تأخیری این سلاح ها سبب می شود که حتی منشا آغاز آن معلوم نباشد. یکی از مهمترین مشکلات و معضلاتی که در این خصوص ممکن است به وجود آید این است که تشخیص اینکه آثار این ترور عمدی بوده یا طبیعی دشوار و مشکل است و گاهی ممکن است نتوان دلایل قانع کننده ای برای عمدی بودن آن ارائه داد ولذا عمل ارتکابی مهجور خواهد ماند. متأسفانه اکثراً تجهیزات و دستگاه های پیشرفته در راستای تشخیص سریع عامل ترور وجود ندارد تا مستندات متیقنی را ارائه دهد که وسیله و عامل تروریسم را مشخص نماید. بنا براین میتوان ادعا کرد مبهم بودن هویت دشمن نیز از دیگر ویژگی های بوتروریسم است.
شیوه های توسل به بیوتروریسم
یکی از شایع ترین شیوه های توسل به بیوتروریسم از طریق سلاح کشتار جمعی است. این ها سلاح هایی هستند که در جنگ استفاده می شوند وهدف آن ها ناتوان ساختن طولانی مدت نیروی دشمن است. در این سلاح ها از عوامل بیماری زای عفونی استفاده می شود که باعث بیماری های گوناگون می شوند. دسته دیگر سلاح های هستند که بیشتر در شورش ها و اغتشاشات استفاده می شود وهدف آن ها ناتوان ساختن کوتاه مدت افراد مورد نظر می باشد.این سلاح ها بیشتر حاوی مواد شیمیایی هستند که به راحتی در فضا پخش شده و باعث اختلالات روانی در نیروی دشمن می شوند. از جمله موادی که در این سلاح ها به کار میرود میتوان بی حس کننده ها، ناراحت کننده ها، فلج کننده ها، فعال کننده های جنسی، روان گردان ها، آرام کننده ها و خواب آورها اشاره کرد. (افتخاری،1396:48)
بیوتروریسم شیوه ای مناسب برای حذف شخصیت ها به صورت خاموش و نرم می باشد اما به کار بردن این شیوه برای ترور شخصیت ها به دلایل مختلف از درصد کمتری در مقایسه با ترورهای خشن بر خوردار است. اما نکته دیگری که لازم است به آن توجه نمود این است که در واقع هدف ترور با بیوترور یکی است. به عبارت دیگر فرق بین ترورهایی که با بمب و اسلحه صورت می گیرد با ترورهایی که با سم های مختلف انجام میگیرد از لحاظ هدف نیست. تنها مزیت این نوع ترور این است که در برخی موارد میتوان عاملی استفاده نمود که تدریجاً به کشته شدن فرد بیانجامد و از این بابت جو رسانه ای و نارضایتی اذهان عمومی را در پی نخواهد داشت.
همانگونه که گفته شد سهولت در ورش در انتشار عوامل میکروبی از ویژگی های تروریسم بیولوژیک است. یکی از این روش ها، انتشار عوامل میکروبی در آب آشامیدنی، در سطح شهرهاست. این روش های بسیار خطرناک تروریسم بیولوژیکی است. مکاتبات پستی شیوه مناسب دیگر برای انتشار بسیار از عوامل تروریسم بیولوژیک است. معمولاً مراکز امنیتی، ستاد نیروهای نظامی و انتظامی، مراکز فرماندهی، ریاست جمهوری، مجلس نمایندگان، وزارتخانه ها و... هداف ارسال اینگونه مراسلات هستند. از دیگرسو ، جریان باد و هوا نیز میتواند به عنوان یک روش بسیار کار آمد برای انتشار عوامل میکروبی مورد استفاده قرار گیرد. به علاوه بسیار از تروریست ها ممکن است از عوامل در غذا ها و مواد خوراکی استفاده کنند تا اهداف خود را از پای در بیاورند.(احتشامی، 1386: 176)
افغانستان و بیوتروریسم
افغانستان کشوری که دومین قربانی تروریستی در جهان شناخته شده است. علاوه بر حملات انتحاری و حملات تهاجمی مخالفین مسلح سابقه حملات بیوتروریستی را نیز در خود به ثبت رسانده است. از مسموم کردن دختران مکاتب تا زهر آلود کردن دریای پنجشیر و قتل های مرموز رهبران توسط حلقات مشخص را میتوان به عنوان مثال یاد آوری کرد. مسموم کردن دختران که سابقه آن بر میخورد به زمان ببرک کارمل و داکتر نجیب، در آن زمان که مجاهدین درگیر جنگ های مسلحانه بودند سازمان جاسوسی پاکستان(ISI) بخاطر بی ثبات کردن وضعیت کشور و جلوگیری از پروسه تعلیم و تربیه و فشار آوردن بالای حکومت وقت به مسموم کردن دختران مکتب در کابل اقدام کرد. پاکستان نه تنها دختران مکاتب را مسموم میکرد، بل تبلیغات را توسط مجاهدین راه اندازی کرد که گویا این کار حکومت است که برای جلوگیری از تظاهرات ضد دولتی این کار انجام میدهد. اگر این حقیقت میداشت حکومت باید شاگردان پسر را نیز مسموم میکرد که این کار انجام نشد. زیرا زمانیکه سازمان جاسوسی پاکستان(ISI) این کار را توسط برخی از مجاهدین انجام می داد، آنها رفتن دختران را به مکاتب ناجایز می دانستند، اگر سازمان استخباراتی پاکستان(ISI) این کار را برای پسران میکرد برای مجاهدین سئوال پیدا میشد.
بعد از به حاشیه راندن طالبان در چند سال اخیر نیز دختران در مکاتب مورد حمله بیولوژیکی تروریست ها قرار گرفتند که با زمان ببرک کارمل و داکتر نجیب تقریباً همخوانی دارد نشانه های یافت شده واضح می سازد که تمام موارد با حملات گذشته یکسان است و در هردو دوره دختران مورد حمله قرار گرفتند و مواد مسموم کننده کشنده نبود بلکه بیهوش کننده بود وضعیت که بالای قربانی حمله می آید نیز یکسان بود.
از موارد دیگر زهرآلود کردن آب دریای پنجشیر بود که به گزارش اسپوتنیک افغانستان تمام ماهی های این دریا از بین رفته است و تقریبا 300 دختر که از آب آن دریا استفاده نموده اند نیز مسموم شدند. به گزارش این سایت ریاست حفاظت محیط زیست ولایت پروان نیز زهری شدن آب دریای پنجشیر را تأیید کرده است.
در بعضی اوقات دولت ها برای فشار آوردن بالای عاملین مظاهره ها و یا جلوگیری از تظاهرات مردمی ضد دولتی دست به شایعه پراگنی های میزنند که به عنوان مثال شایعه شیوع انفلونزای خوکی در سال 1388 را که دولت برای جلوگیری از تظاهرات مردمی تمام مکاتب و دانشگاه ها را تعطیل کرد.
در افغانستان گرچند که حذف شخصیت ها از صحنه سیاست از طریق حملات انتحاری و ترور های خشن صورت میگیرد اما موارد قتل های مرموز نیز وجود دارد که میتوان روی آن بحث کرد. استفاده از سلاح بیولوژیک برای از میان برداشتن شخصیت ها سابقه طولانی دارد. افغانستان کشوری است که بیشترین آمار اختلافات درون حکومتی و کودتاها در آن به ثبت رسیده است. بعد از وفات تیمور فرزند احمد شاه بابا تا سالهای پیروزی مجاهدین روند از میان برداشتن رهبران و تصاحب کرسی حاکمیت ادامه داشت. از این میان حفیظ الله امین را به عنوان مثال یاد آوری مینمایم که روس ها بخاطر از بین بردن حفیظ الله امین چهار بار تلاش نمودند که سرانجام در آخرین اقدام خود موفق شدند. یکی ازاین اقدامات زهری ساختن غذای حفیظ الله امین که بعد از انتقال دفتر ریاست خود به کاخ تاج بیک تمام مقامات را دعوت کرد تا از چهاردهمین سالروز تأسیس حزب دموکراتیک خلق و انتقال دفتر ریاست جمهوری به کاخ تاج بیک را جشن بگیرد میتوان یاد کرد که در آنزمان سازمان جاسوسی شوروی(KGB) جاسوس خود بنام «میخائیل طالبوف» را به عنوان آشپز امین مقرر کرده بود با استفاده از فرصت غذای مهمانان ضیافت که امین ترتیب داده بود را زهر آلود کرد و همه مهمانان مسموم شدند.
مورد دیگر قتل مارشال محمد قسیم فهیم بود که خیلی ها بر قتل عمدی او توسط حکومت وقت معتقد هستند که نمیتوان به دور از حقیقت دانست زیرا دولت ها معمولاً می کوشند موانع درونی را بسیار به صورت مخفی با هر طریق ممکن از میان بردارند.
نقاط مشترک حمله بیولوژیک دوره ها
چيزي که رابطه مسموم کردن شاگردان مکتب را در زمان ببرک کارمل و نجيب الله و کرزي باهم پيوند مي دهد، مشابهت هايي است که ميان اين جرم خطرناک در دو زمان مختلف و رژيمهاي از هم متفاوت بوقوع پيوسته است.
مشابهت هاي اين جرم قرار ذيل اند:قرباني جرم هم درگذشته و هم حالا دختران است. زيرا قصد جرمي که همانا بي ثبات کردن وضع و ايجاد مانع و مشکل در مقابل تحصيل زنان از طرف سازماندهنده هاي جرم و نيت جرمي تعصب مذهبي اجراکننده ها در مقابل تحصيل زن مي باشد.
- نوعيت مواد مسموم کننده و تاثيرات هم درگذشته و هم اکنون يکسان است. مثلا بيهوش شدن، سردردي، دل بدي، ترس و نگراني، ضعف و بيحالي جاري شدن اشک در چشمان قرباني، برطرف شدن آن بوقت معين و عمل غير ارادي که در حالت بيهوشي رخ ميدهد.
زنده ماندن قرباني بعد از رفع کسالت که هم درگذشته و هم حالا کاملا مشابه است. در هردو دوره قربانيان مرگ ومير نداشته اند. يعني هدف جرم مرگ حتمي دختران نيست. تنها تهديد، ترس و بوجود آوردن حالتي است که دختران را مجبور به ترک مکتب و انصراف از ادامه تحصيل کند.
هم در گذشته و هم حالا مواد مسموم کننده بوي خوش مانند عطر داشته و از طريق تنفس سموم صورت ميگيرد.
تفاوت ميان اجراکردن، نيت جرمي و بکاربردن اين جرم با اهداف سازماندهنده هاي آن مطابقت دارد. در آن وقت تنها در کابل اجرا مي شد و حالا در ولايات شمال افغانستان به شکل گسترده و پي هم تکرار ميگردد. زيرا ولايتهاي تخار، بغلان، سرپل، کندز و باميان در محراق توجه حکومت کرزي، استخبارات پاکستان قرار دارد. گرچه چندي قبل دختران مکتبي خوست و لوگر را نيز مسموم کرده بودند، ولي اکنون در پهلوي انتقال جنگ از جنوب به شمال افغانستان، قتلهاي زنجيره يي و انتحارات و انفجارات هدفمند در اين ولايات که نميتواند دست حلقات حکومت کرزي از آن جدا باشد، اينک جبهه جديد فشار بر مردم را افزايش داده اند که مسموم کردن دختران مکتب مي باشد.
بر اساس گزارش ها در ولايت سرپل 94 دختر شاگرد مکتب مسموم شده اند، در 19 جون و قبل ازآن بيش از 100 دختر در باميان و به تاريخ سوم جون به تعداد 200 دختر در چند مکتب ولايت تخار مسموم شدند. زهری شدن دریای پنجشیر که حدود 300 دختر شاگرد مکتب مسموم شد نیز در همین سال روان اتفاق افتاد. شدت اين جرم که بيشتر جنبه هاي سياسي دارد تا جنايي، وقوع يکباره آن در ولايات باميان، سرپل و تخار نشان ميدهد که اين جرم نيز با انتحار، طالبان کوچي و انتقال جنگ همگام است. طالبان معمولا مسووليت اجراي وحشي ترين عملهاي انتحار را که به مراتب بدتر از مسموم کردن است، به عهده ميگيرند. ولي آنها از تيزاب پاشي بر روي دختران مکتب در قندهار و مسموم کردن دختران را انکار کردند و مسووليت آنرا نپذيرفتند. احتمال دارد که آي اس آي در اجراي اينکار از اجراکننده هاي جديد کار گرفته باشند. دست داشتن مولوي مکتب در يکي از قضاياي مسموم شدن دختران اين شک را زيادتر مي سازد. معلوم شود که اولين گروه دستگير شده در قضيه مسموم شدن دختران مکتب چه حقايقي را بيرون ميدهد.
1
ابوراغب امانی- دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد حقوق و علوم سیاسی
ارسالی به
خبرگزاری جمهور
منابع در آرشیو سایت موجود می باشد