صفبندیهای قومی در بازیهای کلان سیاسی،نشاندهنده آن است که حتا در رأسِ دولت، دموکراسی تنها بحیث یک شعار باقی مانده است. چنانچه در تکتهای انتخاباتی از رییس جمهور گرفته تا سایر رهبران احزاب سیاسی، براساس قوم به مبارزه برخواستهاند. تاجایی که حتی به نهادهای برگزار کنندهی انتخابات از همین اکنون به دیدگاه تقلب، چشم دوختهاند.
در هیاهوی یارگیری های انتخابات ریاست جمهوری، بحث مذاکرات صلح با طالبان به بازارِ گرم انتخابات، سایه افگنده است. در این میان اما برخیها به ویژه در شبکههای اجتماعی از همین اکنون با پیشداوری، محمداشرف غنی را- در صورت برگزاری انتخابات- برنده تلقی میکنند. به باور آنان شخصی که یک بار در اریکهی قدرت تکیه نمود، بار دیگر قدرت را از آن خود خواهد کرد. آنان استفاده از قدرت و نفوذ دولتی را دلیلی پیروزی وی در انتخابات آیندهی ریاست جمهوری میدانند.
با حضور 18 سالهی غرب و دستآوردِ دموکراسی، هنوز هم در یارگیریهای انتخاباتی تنور قومی داغ است. به همین دلیل تکتهای انتخاباتی قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تعدیل قانون اساسی، از همین اکنون برای قوت بخشی تکتهای انتخاباتی -با معیار قوم- برای خود سه معاون برگزیدهاند. بالا گرفتن این دو رنگی نشاندهنده آن است که بازیهای کلان سیاسی بر مبنای صفبندیهای قومی، آنهم از جناب تکنوکراتهایی که همواره شعارِ دموکراسی سر میدهند، نزد رهبران یک اصل است.
این مسئله را میتواند حتی از آغاز شکلگیری حکومت وحدت ملی به خوبی مشاهده کرد. در تحقیق تازه منتشر شده توسط پروفیسور توماس جانسون، پژوهشگر امریکایی زیر عنوان،"افسانه دموکراسی انتخابات افغانستان؛ بی نظمیهای انتخابات ریاست جمهوری سال 2014" آمده است که در دور دوم انتخابات تقلب گسترده به نفع رییس جمهور کنونی صورت گرفته است. با توجه به این و نیز مسخرهی انتخابات پارلمانی، آیا دموکراسی تکنوکراتها دانشآموختهی غرب نَم کشیده است و یا اینکه در ریشههای قومی و هویت فرهنگی ما جان می یابد؟
صفبندیهای قومی در بازیهای کلان سیاسی،نشاندهنده آن است که حتا در رأسِ دولت، دموکراسی تنها بحیث یک شعار باقی مانده است. چنانچه در تکتهای انتخاباتی از رییس جمهور گرفته تا سایر رهبران احزاب سیاسی، براساس قوم به مبارزه برخواستهاند. تاجایی که حتی به نهادهای برگزار کنندهی انتخابات از همین اکنون به دیدگاه تقلب، چشم دوختهاند.
از اینکه شتابزدگی گفتگوهای صلح و نیز نقشهکشیهای نظام سیاسی افغانستان توسط اطاقهای فکرِ امریکایی بر انتخابات ریاست جمهوری سایه انداخته است، اگر فرض بر اینکه صلح امریکایی-خلیلزاد با طالبان نتیجهبخش باشد، آیا واقعاً آرامش سیاسی-امنیتی به وجود می آید؟ آنچه که شواهد 18 سال گذشته نشاندهنده آن است که چنین امیدی به رویایی مدینه فاصله میماند.
چنانکه از گفتگوهای صلح با طالبان بر میآید هدف از صلح نابودی جنگ نیست، زیرا دست یافتن به صلح باید توأم باشد با پایان جنگ با تمام گروههایی که آرامش کامل مردم را برهم زندهاند. چنانچه نهادهای استخباراتی خارجی و افغان، بارها اعلام کرده اند که در افغانستان بیش از 20 گروه تروریستی وجود دارد. با چنین واقعیت آیا صلح با یک بخشی از جنگجویان به معنای پایان کامل جنگ خواهد بود؟!
بر بنیاد استراتژی کلان ایالات متحده امریکا، در حال حاضر هیچ تهدیدی بزرگتر و گستردهتر از تهدید اقتصادی چین و تهدید ساخت موشکهای مافوق صوتِ روسیه موسوم به «آوانگارد» برای امریکا، وجود ندارد. چنانچه یک سال قبل جیمز ماتیس، وزیر دفاع مستعفی امریکا اعلام کرد:"در استراتژی دفاعی جدید امریکا، این کشور به جای مبارزه با تروریزم، بر رقابت با قدرتهای بزرگ به عنوان نقطه کانون امنیت ملی امریکا متمرکز خواهد بود." قبل از این در سال 2014 وزارت دفاع امریکا اعلام کرده بود:"اعضای گروه طالبان را تنها در صورتی هدف قرار خواهد داد که اقدامات آنها «تهدید مستقیم علیه امنیت ملی امریکا» محسوب شود."
به این معنا که این استراتژی زنجیرهیی قبل از به قدرت رسیدن ترمپ، در نوامبر سال 2011در یک سخنرانی توسط بارک اوباما، اعلام شده بود. چنانچه که گفت:"سیاست خارجی ما از این پس به جای جنگ علیه تروریزم، بر چالشهای امنیتی و اقتصادی در منطقهی آسیا-اقیانوسیه متمرکز خواهد شد." قبل از این، هیلاری کلینتون وزیر خارجه اسبق امریکا در یادداشتی در نشریهی فارین پالیسی نوشته بود: "آینده سیاست جهانی در آسیا شکل میگیرد، نه در افغانستان و عراق."
باتوجه به این، گفتگویهای مستقیم امریکا با طالبان تنها به معنای تنازل این قدرت بزرگ با یک گروهی که آن را به عنوان گروه تروریستی میشناسد نیست، بلکه منافع بزرگتری در آن نهفته است که در حال حاضر خلیلزاد با دیپلماسی مذاکره، در تلاش است تا به آن دست یابد. بدون شک گروههای تروریستی تهدیدی اند که احتمالاً ایالات متحده امریکا از آن در هراس باشد، اما در حال حاضر-باتوجه به رویکرد استراتژی کلان امریکا- این تهدیدات در ردههای پایین قرار دارد.
دلیلی که گفتگوهای صلح با طالبان به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سایه افگنده است، همین مسئله میباشد. چنان که در رسانههای غربی و حتی اطاقهای فکر امریکایی پیوسته با صلح، مسئله تغییر آینده نظام سیاسی افغانستان و حتی حکومت موقف، بیشتر از برگزاری انتخابات بازتاب داده میشود. گزینش شعارِ «صلح و اعتدال» در تکت انتخاباتی محمدحنیف اتمر، بی ربط به این موضوع نیست؛ تکت انتخاباتی که تاکنون رونق و سنگینی بیشتر از تکت انتخاباتی رییس جمهور محمداشرف غنی دارد.
اما آنچه که درین معاملهی روشن و تاریک، دیده میشود تنها یک چیز است، و آن اینکه نزد رهبران سیاسی-قومی و تکنوکرات- منافع شخصی بیشتر از هر چیز دیگر مهمتر جلوه مینماید، آنچه که همواره برای مردم تباه کننده و رنجآور بوده است. با این رویکرد آیا دموکراسی را میکشند؟!
سیفالدین سدید احمدی- خبرگزاری جمهور