سراجالدین حقانی؛ فرمانده عملیاتی شبکه حقانی و معاون گروه طالبان در مقالهای در روزنامه نیویارک تایمز نوشته که در پی امضای توافقنامه با امریکا، بزرگترین چالش، دست یافتن به یک توافق جامع با گروههای مختلف افغان در مذاکرات بینالافغانی خواهد بود.
آقای حقانی نوشته است که طالبان متعهد است تا با دیگر طرفهای افغان "براساس مشورت و احترام واقعی برای ایجاد یک نظام سیاسی جدید و فراگیر توافق کند که در آن صدای همه افغانها منعکس شود و هیچ افغانی احساس نکند از آن بیرون مانده است."
فرمانده شبکه حقانی نوشته است: "ما از نگرانیها و سؤالاتی که در داخل و خارج از افغانستان در مورد نوع دولتی که پس از خروج نیروهای خارجی میخواهیم داشته باشیم، آگاه هستیم. پاسخ من این است که این امر به توافق بین افغانها بستگی دارد. ما نباید بگذاریم نگرانیهای مان جلو گفتگوها و مشورتهای واقعی را که برای نخستین بار بیرون از نفوذ خارجیها خواهد بود، بگیرد."
شبکه حقانی هسته اصلی قدرت سخت گروه طالبان محسوب می شود. این شبکه مخوف در طول ۲۰ سال اخیر مسؤول اصلی بزرگترین جنایت ها و خونبارترین کشتارها در افغانستان بوده است. بر بنیاد برخی گزارش ها ماشین جنگی طالبان از سوی سران این شبکه، هدایت و رهبری می شود.
بنابراین، موضع این شبکه در قبال آینده سیاسی افغانستان از اهمیت استراتژيک برخوردار است.
بدون تردید آنچه در مقاله مورد اشاره سراج الدین حقانی آمده است، مایه امید و خوش بینی است؛ زیرا تشکیل یک دولت فراگیر به معنای آن است که همه طیف های سیاسی و قومی کشور می توانند در دولت آینده، مشارکت فعال و عادلانه داشته باشند؛ اما نکته ای که این امر را به چالش می کشد، هراس از تحقق ایده تشکیل یک امارت اسلامی دیگر است که در آن، طالبان و هم پیمانان آن، قدرت اصلی را در اختیار داشته باشند.
طالبان در جریان مذاکرات سازش با امریکا نشان داده اند که حد اکثر قدرت را می خواهند و در نظر دارند که به عنوان یک نیروی فاتح، وارد عرصه سیاست شوند. آنها در صورتی که بتوانند نیروهای خارجی را از افغانستان بیرون برانند، به خود حق خواهند داد تا بازیگران داخلی را نیز از دامن قدرت، طرد کنند و یک رژيم اقتدارگرا و انحصارطلب را روی کار بیاورند.
با این حال، همانگونه که سراج الدین حقانی هم اذعان کرده است روند مذاکرات بین الافغانی بسیار حیاتی و تعیین کننده خواهد بود. در جریان این مذاکرات است که چشم انداز موفقیت آمیز بودن یا نبودن توافق صلح و امریکا و طالبان را مشخص می کند در صورتی که طالبان و شبکه حقانی نتوانند اعتماد و رضایت طرف های داخلی را برای ایجاد دولت آینده، جلب کنند، افغانستان به ورطه جنگ های داخلی کشیده خواهد شد.
چالش مهم دیگر این است که طالبان و شبکه حقانی تنها جریان های ایدئولوژيک نیستند که دغدغه تشکیل حکومت «اسلامی» را داشته باشند. پررنگ تر از ایدئولوژي، فاشیزم تبارگرایانه قومی است که هویت اصلی این نیروها را تشکیل می دهد. بنابراین دولت پساصلح باید بازتاب دهنده مشارکت حداکثری و عادلانه اقوام باشد؛ در غیر آن، قدرت اعمال سلطه سراسری خود بر همه مردم افغانستان را نخواهد داشت و چه بسا کشور را در مسیر تجزیه یا جنگ داخلی قرار خواهد داد.
نگرانی دیگر، وابستگی واضح و شدید طالبان و شبکه حقانی به پاکستان و اعراب است. این در حالی است که دیگر بازیگران سیاسی و قومی داخلی، چنین گرایشی ندارند و چه بسا در برابر آن، حساسیت و مخالفت نشان می دهند.
بنابراین، وقتی سراج الدین حقانی مذاکرات بین الافغانی را فرصتی برای تصمیم گیری سرنوشت ساز افغان ها برای آینده سیاسی خود بدون دخالت خارجی توصیف می کند، پیش از هر چیز باید وابستگی این شبکه و گروه طالبان به پاکستان و آی اس آی و نیز رژيم های عربی را قطع کند و نشان دهد که آنها متعهد به منافع ملی افغانستان هستند و در این زمینه تحت تأثیر هیچ قدرت یا سازمان اطلاعاتی یا ارتش خارجی قرار نمی گیرند.
به این ترتیب، برای تشکیل یک دولت فراگیر و وسیع البنیاد در افغانستان، تنها انتشار مقالات امیدبخش با تصورات رویاپردازانه کافی نیست؛ بلکه مهم تر از آن، برداشتن گام های عملی و نشان دادن صداقت واقعی بازیگران اصلی به ویژه طالبان و متحدان آنها است.
علی موسوی - جمهور