تا پیش از شیوع سراسری ویروس کرونا در افغانستان، گمان می رفت که بزرگترین بحران دامنگیر کشور، تشکیل دو دولت موازی در کابل است؛ بحرانی که حتی پیش بینی می شد اگر حل نشود، کشور را به سمت سناریوهای ترسناکتری مانند جنگ داخلی یا تجزیه هم پیش خواهد برد.
بحران سیاسی هنوز پا بر جاست و علیرغم تلاش امریکا برای تشکیل یک دولت مشترک متشکل از هر دو رهبر مدعی پیروزی در انتخابات، همچنان حل نشده باقی مانده است. این خبر خوبی نیست؛ اما خبر بدتر این است که در شرایطی که جنگ قدرت در کابل جریان دارد، ویروسی مرگبار که نظم جهانی را به هم ریخته، نزدیک نیم میلیون نفر را مبتلا کرده و بیش از ۱۷ هزار تن را در ۱۹۷ کشور دنیا به کام مرگ فرستاده، با شتاب بیشتری دامنگیر افغانستان می شود.
افغانستان از مدت ها پیش سعی کرده است در حد توان، آمادگی های لازم برای مهار کرونا و مقابله با آسیب های ناشی از آن را روی دست بگیرد؛ اما تجارب کشورهای دیگر به ویژه ابرقدرت های نامدار و ثروتمند جهان نشان می دهد که این تدابیر و تمهیدات هرگز کافی نیست؛ زیرا قدرت این ویروس میکروسکوپی بسیار بیشتر از حد تصور است.
حالا کرونا بسیاری از بخش های افغانستان را فراگرفته، آمار مبتلایان به سرعت در حال افزایش است و بر بنیاد آمارهای رسمی دولت، حد اقل دو نفر تاکنون بر اثر بیماری کوید – ۱۹ در بلخ و هرات، جان باخته اند.
موضوع مهم اینکه به هر میزانی که دامنه شیوع کرونا گسترش پیدا کند، انتظارها از دولت نیز افزایش خواهد یافت. این در حالی است که افغانستان، عملا دو دولت دارد. داشتن دو دولت با وجود برتری کمی، به لحاظ کیفیت کارکرد و خدمات، هرگز یک امتیاز مثبت محسوب نمی شود.
به بیان دیگر، داشتن دو دولت به یک معنا با نداشتن هیچ دولتی، مساوی است؛ زیرا هرج و مرج، بی برنامگی، رقابت های منفی و پیامدهای زیانبار آن، درست به اندازه فقدان یک دولت مرکزی قوی و مسلط و شیوع وضعیت آنارناشیک برآمده از آن با تبعات گسترده و عمیق روی تمامی عرصه های حیات اجتماعی مردم، برابر است.
از سوی دیگر، وضعیت های بحرانی مانند شیوع بیماری های همهگیر و سراسری، نیازمند یک قدرت مرکزی مسلط و مقتدر است تا بتواند قواعد کنترل و مهار را در ابعاد ملی، عملیاتی کند و همه مردم را به پیروی از نظم ناخواسته ناشی از شرایط فوق العاده، وادار سازد. این در حالی است که دو دولت ضعیف، ناپایدار، فاقد مبانی مشروعیت بخش ملی و حتی بی بهره از حمایت های وسیع بین المللی، می تواند به تعمیق و تشدید بحرانی که دامن کشور را گرفته، کمک کند. این همان وضعیتی است که افغانستان، دچار آن است.
افغانستان کشوری به شدت وابسته به کمک های خارجی و کالاهای وارداتی است و در حالی که دولت های مسلط بر کابل از اعتبار قابل اعتنایی در میان کشورهای جهان برخوردار نیستند، این امر می تواند به منابع مالی مورد نیاز برای مقابله با کرونا آسیب بزند و شرایط را سخت تر کند. از سوی دیگر، بخش های وسیعی از کشور عملا در کنترل طالبان است و دولت های مدعی مشروعیت در کابل، هیچگونه تسلطی بر آن مناطق ندارند. با این حساب، تضمینی وجود ندارد که آیا همین تدابیر محدود و ناکافی که در بخش های تحت حاکمیت دولت برای مهار کرونا روی دست گرفته شده، در مناطق زیر سیطره طالبان هم به اجرا درمی آید یا نه. نمونه روشن آن، دشواری پیگیری و شناسایی نزدیکان و بستگان مرتبط با یکی از قربانیان کرونا در بلخ است. آنها همه در منطقه ای زندگی می کنند که تحت تسلط طالبان است.
بنابراین، ابعاد فاجعه سه برابر افزایش پیدا می کند؛ زیرا دو دولت در کابل با سلطه محدود، و یک اداره طالبانی با سلطه بر ساحات وسیعی از خاک کشور، عملا امکان مقابله مؤثر با کرونا در افغانستان به شدت کاهش می دهد و این همان چیزی است که پیامدهای ناشی از شیوع این ویروس در کشور ما را چندین برابر نسبت به کشورهایی که یک دولت مرکزی مقتدر دارند، افزایش می دهد و از قدرت ما برای مهار آن می کاهد. اینهمه در حالی است که افغانستان حتی اگر یک دولت مرکزی مشروع و مقتدر هم داشت، با توجه به ضعف شدید امکانات درمانی و محدودیت منابع مالی، می توانست در برابر موج شیوع کرونا به شدت آسیب پذیر باشد؛ چیزی که بر بنیاد پیش بینی سازمان جهانی صحت، می تواند تا ۸۰ درصد جمعیت کشور یعنی حدود ۱۶ میلیون نفر را مبتلا کند، ۷۰۰ هزار نفر نیاز به دریافت فوریت های طبی خواهند داشت و حد اقل ۲۱۰ هزار نفر قربانی خواهند شد.
محمدرضا امینی-
خبرگزاری جمهور