جهان علیه امریکا

هزاران نفر از شهروندان استرالیایی، جاپانی و کوریای جنوبی روز شنبه در حمایت از معترضان امریکایی به خیابان‌ها آمدند و اروپا نیز برای برگزاری تجمع های مشابه در ساعات پیش‌رو مهیا می‌شود. 
 
در شهر بریزبن مرکز ایالت کوئینزلند استرالیا، پولیس تخمین زد که ۱۰ هزار نفر به تجمعی مسالمت آمیز پیوستند و با زدن ماسک بر صورت، پلاکاردهایی با مضمون «زندگی سیاهان مهم است»، در دست داشتند. بسیاری با همراه داشتن پرچم بومیان استرالیایی، خواستار پایان بدرفتاری پولیس استرالیا با بومیان این کشور شدند. 
 
در سیدنی، تصمیم دادگاهی در مورد ممنوعیت برگزاری تجمعات به دلیل شیوع کرونا، ملغی شد و هزاران نفر در خیابان ها راهپیمایی کردند. همچنین تجمع هایی در ملبورن، آدلاید و دیگر شهرهای استرالیا برگزار شد. 
 
در سراسر اروپا نیز که شاهد موج بی سابقه ای از تظاهرات ضد نژادپرستی است، برای برگزاری اعتراضات آخر هفته در آلمان، انگلیس، فرانسه، اسپانیا، هالند، بلژیک و مجارستان برنامه ریزی شده است. 
 
این تنها بخشی از موج خشم و اعتراضی است که علیه سیاست های نژادپرستانه امریکا شکل گرفته است. این جنبش جهانی ضد نژادپرستی که به بهانه مرگ جورج فلوید راه اندازی شده، اکنون حتی سیاست های تبعیض آمیز دولت های محلی و حاکمان بومی دیگر کشورها را نیز فراگرفته و هدف قرار داده است. 
 
این نشانگر یک انقلاب فراگیر علیه نظم نوین جهانی است که توسط امریکا رهبری می شود. همه جهان یکصدا علیه این نظم ناعادلانه به پا خاسته و ارکان اصلی تفکر حامی آن را آماج قرار داده است. به این ترتیب دولت امریکا تحت تاثیر خیره سری های جنون آمیز ترامپ به هر میزانی که تلاش کند با استفاده از فشار پولیسی و سرکوب بی رحمانه معترضان، جنبش سیاسی و مدنی «جان سیاهان ارزش دارد» را مهار کند و اجازه تبدیل شدن آن به یک جریان انقلابی فراگیر را ندهد، گسترش دامنه اعتراض ها در ابعاد بین المللی این امکان را برای سران سرکوبگر کاخ سفید، محدودتر می کند.  
 
از سوی دیگر، دولت های حاکم بر دیگر کشورهایی که این روزها صحنه اعتراض های گسترده از سوی مردم خود در حمایت از جنبش اعتراضی امریکا و به بهانه آن، عدالت طلبی درباره اقلیت های قربانی سرکوب و ستم و تبعیض و بی عدالتی در خود آن کشورها هستند، با توجه به تجربه فاجعه بار برخورد نابخردانه ترامپ با این جنبش، نمی توانند صدای معترضان را ناشنیده بگیرند و یا با استفاده از زور در برابر موج عدالت خواهی جهانی بایستند. 
 
این امر، دو پیامد بسیار مهم دارد: یکی اینکه قدرت بین المللی امریکا را بیش از پیش تضعیف می کند و ادامه آن می تواند به جا به جایی در مدیریت استراتژیک جهان و سقوط ایالات متحده از این مقام منجر شود، و دوم اینکه جهانیان را بر محور اهداف و آرمان های مشترک برای ساختن دنیایی صلح آمیزتر و عادلانه تر بر بنیاد خواست ها و نیازهای اساسی و بنیادین طبقات فرودست و اقشار تحت ستم، متحد کند. 
 
نشانگان پیامد نخست از همین حالا به وضوح  قابل مشاهده است. به عنوان نمونه تنش های تازه ای که میان آلمان و امریکا بروز کرده و احتمالا طی روزهای آینده به صدور حکم ترامپ مبنی بر خروج هزاران نظامی امریکایی مستقر در خاک آلمان منجر خواهد شد، بخشی از این رویداد است. 
 
آلمان نماد سیطره امریکا بر اروپا پس از جنگ جهانی دوم است. حدود 34 هزار نظامی امریکایی به بهانه مبارزه با نفوذ و سلطه روسیه بر اروپا و حمایت نظامی از اعضای اروپایی ناتو در خاک آن کشور مستقر هستند؛ اما دو کشور به ویژه در دوره حاکمیت ترامپ، وارد تنش های کم سابقه ای شده اند. این تنش ها اخیرا در پی انتقاد صریح آنگلا مرکل از سیاست های تبعیض نژادی در امریکا اوج گرفت و ظاهرا همین امر نیز در اتخاذ تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی از خاک آلمان، اثرگذار بوده است. 
 
استراتژیست های امریکایی اما می دانند که این تصمیم ترامپ چه ضربه سهمگین و مهلکی بر قدرت استراتژیک امریکا وارد می کند و فضا را برای رخنه و نفوذ روسیه در اروپا باز می گذارد. 
 
افزون بر این، راه اندازی موج های بزرگ اعتراضات ضد امریکایی در پایتخت های بزرگ متحدان سنتی واشنگتن از آسیا تا اروپا خود به معنای آن است که دوره هژمونی بلامنازع ایالات متحده بر جهان پایان یافته و بشر برای یک پوست اندازی اساسی در ابعاد بین المللی آماده می شود. 
 
پیامد دوم هم این است که توده های فرودست و اکثریت خاموش اما تحت ستم به این نتیجه رسیده اند که راهی جز اتحاد و همبستگی برای تغییر سرنوشت مشترک خود ندارند. به همین دلیل وقتی صدایی در اعتراض به مرگ یک سیاهپوست بیکار و فقیر و بی پناه در امریکا بلند می شود پژواک آن به سرعت در اروپا و آسیا می پیچد و در کمتر از دو هفته، یک جنبش جهانی علیه نژادپرستی، تبعیض، فاشیزم، سرکوب پولیسی، خشونت های سازمان دهی شده و رژیم های حامی آن شکل می گیرد. 
 
محمدرضا امینی - جمهور