مقدمه:
سرمایه انسانی یکی از مؤثرترین عوامل در رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، پر کردن خلاهای تکنولوژیکی و افزایش نقش مزیت های نسبی اکتسابی برای کشورهای درحال توسعه محسوب می شود. به همین منظور سهم قابل توجهی از منابع این کشورها صرف آموزش و پرورش نیروهای متخصص انسانی می شود. اما زمانی که باید این سرمایه های انسانی در کشور مادر، مورد بهره برداری قرار گیرد، به شکل فرار مغزها از کشور خارج می شوند که صدمه و زیان جبران ناپذیری را متوجه کشورهای درحال توسعه می نماید.
ما اگر تاریخ کشورهای توسعه یافته را مورد مطالعه قرار دهیم، به این مهم پی خواهیم برد که منابع انسانی نقش مهمی را در فرایند پیشرفت و توسعه آنها ایفا نموده و بدون شک که این کشورها توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و پیشرفتهای تکنولوژیکی خودرا مدیون و مرهون منابع انسانی متخصص خود میباشند. چنانچه کشورهای نظیر جاپان و آلمان را هیچ نیروی فزیکی بجز نیروی انسانی متخصص آن کشورها بعد از جنگها احیا نتوانست.
بنابراین، کشورهای در حال توسعه و جوامع در حال رشد، بهمنظور گذار از عقب ماندگی و صعود به یکی از پلههای توسعه، ناگزیر اند در ایجاد و تربیه نیروی انسانی متخصص و توسعه دانش فنی مطابق به نیازمندیهای روز/بازار جهت همگام سازی توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژیکی و سیاسی سرمایه گذاری در این بخش را در محراق توجه سیاستهای کاری خویش قرار دهند. افغانستان از معدود کشورهایی است که در آن فرار مغزها به یک پدیده جدی تبدیل شده است. به عقیده من، علت فرار مغزها از این کشور گذشته از عوامل اقتصادی، فقدان امنیت اجتماعی، موجودیت فساد گسترده و تبعیض سیستماتیک، گزینشهای سلیقوی و غیرمسلکی و نگاههای تحقیر آمیز به قشر تحصیلکرده و نیروی انسانی متخصص بوده است.
این بدیهی است وقتی نخبگان فکری و افراد متخصص یک جامعه شرایط امکان اثر گذاری خود را در جامعه کم میبیند، برای محقق ساختن رویاهای شان و تعامل فعال و مثبت اجتماعی، راهی کشورهای میشوند که شرایط و بستر مناسب را برای تطبیق ایدههای فکری و ارزشهای اعتقادی آنها فراهم میکنند. این امر برای کشورهای میزبان و خود افراد بسیار سود مند است، از این جهت که یکی نیروی تعلیم یافته و متخصص را بدون متقبل شدن هزینههای هنگفت بدست میآورد و دیگری زمینههای رشد و بستر مناسب فعالیتهای اکادمیک و تخصصی خود را مییابد. اما برای کشورهای مادر، کشورهای که این نیروها در آن بهدنیا آمده و رشد کرده اند، بسیار سنگین و هزینه بردار است که مقصر اصلی آن نیز دولتها و سیستمهای حاکم پنداشته میشوند.
⦁ "واژه مهاجرت مغزها یا فرار مغزها، به حالتی گفته میشود که افراد متخصص درعلوم و فنون، نویسندهگان، نوابغ و نخبگان یک کشور (عمدتا کشورهای در حال توسعه) به سمت کشورهای توسعه یافته مهاجرت میکنند. پژوهشگران معتقدند که علت ریشه تمامی مهاجرت ها، ناکارامدی جوامع و سیستمهای حاکم در برآوردن نیازهای شهروندان شان است که مسلما نوعیت این نیازها برای هر فرد متفاوت است و ابعاد گوناگون امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و دینی را در بر میگیرد".
⦁ گرچند پژوهشگران معتقد اند که اصطلاح فرار مغزها (Brain Drain) به دوره پس از جنگ جهانی دوم بر میگردد؛ زمانیکه شکاف تازهای میان کشورهای پیشرفته و در حال گذار پدید آمد و بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای توسعه یافته مطرح گردید. در آن زمان کشورهای در حال توسعه به تعداد وسیعی از عناصر متخصص دست یافتند و در عین حال به این نیروها نیز نیازمند بودند، ولی بنا به دلایلی آنان را به نفع کشورهای توسعه یافته از دست میدادند (عبدی-1388). اما فرار فزیکدان مشهور جهان آلبرت انیشتین از آلمان نازی به آمریکا در سال 1933 پس از روی کار آمدن آدولف هیتلر، نشان میدهد که این پدیده قبل از جنگ جهانی دوم نیز وجود داشته است.
افغانستان اما از معدود کشورهای است که آمار بلند مهاجرت را در طی دهه های اخیر در بین کشورهای جهان به ثبت رسانده است. اگر به کارنامه 20 ساله حکومتهای جمهوری در افغانستان نگاه بیاندازیم، تولید و تربیه یک نسل نیروی انسانی نسبتا متخصص در عرصه علوم و فنون امروزی، از مهمترین دست آوردی بود که میتوان به آن دلخوش کرد. اما متاسفانه بعد از تحولات سیاسی اخیر و روی کار آمدن امارت اسلامی افغانستان، این مهاجرت جایش را به فرار مغزها داد که در مدت زمان کوتاه، بیش از صدها هزار نفر عمدتا قشر جوان، تحصیلکرده، متخصص و نیروی انسانی مولد کشور را ترک کردند.
مسئله قابل نگرانی اما اینست که بعد از گذشتن حدود دوسال از عمر امارت اسلامی افغانستان، این روند هنوز ادامه دارد و تعداد انگشت شماری از این نیروهای متخصص و اکادمیک که باقیمانده اند نیز به دلیل عدم توجه و فراهم سازی زمینه مناسب کاری و یا منصوب نمودن نیروی غیرمسلکی به جای آنها، در تلاش یافتن راهی برای خارج شدن از کشور هستند، در حالیکه نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده موتور محرکه جامعه قلمداد میشود. بنابراین از دست دادن این نیروها به مثابه از دست دادن سرمایه های اصلی کشور تلقی میشود.
سوال اما این است، در شرایط که افغانستان بیشتر از هر زمانی نیاز به پر کردن شکافهای عمیق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد، تربیه و تولید چنین نیروی مولد و متخصص چه مقدار زمان خواهدبرد؟ آیا هزینهی کافی برای سرمایه گذاری مجدد روی تربیت نسل جدید وجود دارد یا خیر؟ این سوالاتی است که تا به نتیجه آن برسیم، افغانستان را سالهای سال به عقب میراند.
علل و عوامل فرار مغزها
علل بحران فرار مغزها به مسایل و مشکلات داخلی و جاذبهها و امکانات کشورهای بیرونی مرتبط است که میتوان آنها را ذیلا عنوان کرد:
⦁ بحران فقر و نابرابریهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی؛
⦁ بحران بیکاری در کشور مبدأ و سهولتها و امکانات اشتغال در کشورهای مقصد، همچنین تبعیض در استخدام افراد با تجربه و با مهارت نسبت به افراد غیر متخصص و کم مهارت و نبود احترام نسبت به آنان؛
⦁ عدم امکانات تحصیلی لازم برای رشد، شکوفایی، نظام آموزشی ناکارآمد و روحیه مدرک گرایی، و به کارگیری استعدادهای درخشان؛
⦁ بی عدالتی، عدم امنیت اجتماعی، نبود رفاه اجتماعی، نابرابری های چشمگیر در امکانات اجتماعی، رفاهی، بهداشتی و تفریحی.
⦁ پائین بودن سطح حقوق و درآمد اساتید و متخصصان در مقایسه با افراد وابسته به جریان و افراد خاص؛
⦁ عدم توجه به شأن و منزلت علم و عالم، وقع نگذاشتن به ارزشها و نگرشهای افراد و فقدان امکانات فراهم آوری زمینههای مناسب برای ابراز خواستها، نگرانیها و نا رضایتیهای شهروندان؛
⦁ عدم انطباق عقاید و ارزشهای دینی یک قشر خاص با ایدئولوژی قشر حاکم؛
پیامدهای اقتصادی فرار مغزها برای کشورهای در حال رشد
از بارزترین تاثیرات فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه پیامدهای اقتصادی آن است که روند رشد اقتصادی جوامع در حال توسعه را با چالش مواجه میکند. چکیدهای از این چالشها را میتوان ذیلا مورد بررسی قرار داد:
1) کاهش رشد اقتصادی
بدیهی است که منابع انسانی یکی از عوامل موثر در رشد اقتصادی است؛ لذا خروج این سرمایه به گونه دسته جمعی و یکبارگی، نه تنها اینکه مدیریت، هماهنگی و تولید را در کوتاه مدت به بنبست مواجه میسازد، بل این کاهش سرمایه انسانی باعث کاهش رشد اقتصادی در بلند مدت میشود. فرار مغزها برعلاوه صدمه رساندن در نرخ رشد اقتصادی و سطح فقر، باعث خروج خانواده و سرمایه های مالی آنها از کشور نیز میگردد، حالانکه این سرمایهها برای سرمایه گذاری و رشد اقتصادی کشور ضروری پنداشته میشود.
2) از بین رفتن ثروت ملی
فرار مغزها یک نوع فرار سرمایه ملی محسوب میشود و همانگونه که کشورهای توسعه یافته در غارت منابع کشورهای جهان سوم عمل کرده است، باجذب نیروی متخصص باعث انتقال سرمایه انسانی از این کشورها نیز شده است. دولتها درکشورهای جهان سوم برای تربیت و پرورش این افراد از زمان تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره مکتب و دانشگاه سرمایه گذاری هنگفتی را انجام میدهند. اما با سهلانگاری و عدم توجه مسئولین، این سرمایهها یک شبه از دست میروند و تلف میشوند. کشورهای در حال توسعه سالانه مبلغ قابل توجهی از بودجه شانرا صرف آموزش، پرورش و تربیت نروی ماهر و تحصیلکرده میکنند اما با مهاجرت این افراد به کشورهای پیشرفته، منابع عظیم از سرمایه خود را از دست میدهند و این سرمایهها بصورت مجانی و آماده به کشورهای میزبان سرازیر میشوند، که این اتلاف هزینه ها صدمات مالی فراوانی را به کشور مبدأ وارد میکند.
3) تداوم چرخه توسعه نیافتگی
بیرون رفتن نیروی ماهر و متخصص و جا بجای آنها با افراد نا کارآمد و غیر ماهر، چرخه توسعه نیافتگی در جوامع در حال توسعه را فعال نگهمیدارد و روند انکشاف و رشد را به کندی مواجه میسازد.
اقدامات پیشگیرانه و راههای حل بحران
اگرچه علل و عوامل مهاجرت نخبگان در هرکشور متفاوت است که برای دریافت راههای حل این معضل نیاز به مطالعه موردی در هر جامعه دارد اما این علل در کشورهای در حال توسعه شباهتهای زیادی دارد که میتوان برای پیشگیری از آن نسخه ی مشابهی را نوشت.
- برنامه ریزی دقیق برای استفاده از نیروی ماهر یکی از موضوعاتی است که میتواند برای جلوگیر از مهاجرت این افراد جلوگیری کند، چیزیکه متاسفانه در افغانستان به آن کمتر توجه صورت گرفته است. تا زمانیکه حکومت و مسئولین به عوامل اساسی چون احترام به تخصص و استعدادهای خلاق، ایجاد فرصت برای ابراز و تبادل نظر بصورت آزاد، فراهم کردن زمینه رشد و پیشرفت، تامین دستمزد و برابری شرایط کار نپردازند، مهاجرت مغزها ادامه خواهد یافت. زمانیکه هنجارهای سنتی یک کشور خواستههای مشروع و حرفهای افراد را تامین نکند و به نیروی جوان و خواهان تحول توجه صورت نگیرد، روند خروج آنها ادامه و حتی تسریع خواهد شد.
- بررسی تجارب کشورهای موفق در برخورد با پدیده فرار مغزها میتواند میکانیزم دیگری برای پیشگیری از فرار مغزها باشد، افغانستان بائیست از تجارب کشورهای که برای مهار و جلوگیر از خروج نیروی ماهر و متخصص شان موفقانه عمل نموده است، استفاده نماید.
- تحقیقات یکی دیگر از اقدامات موثر است که متاسفانه افغانستان با وجود از دست دادن صدها هزار نیروی ماهر و متخصص، تا اکنون هرگز به آن وقع نگذاشته است. پدیده مهاجرت در افغانستان نیاز به انجام دادن تحقیقات و پژوهشهای میدانی در داخل و خارج از کشور دارد که با انعکاس نتایج آن به مسئولان و تصمیم گیرندگان، میتوان اقدامات عملی را روی دست گرفت.
نتیجه گیری
پدیده مهاجرت نیروی ماهر و مسلکی در سراسر جهان جریان دارد و نمیتوان آن را تنها مختص به کشوری خاص و یا کشورهای در حال توسعه نسبت داد، اما آنچه حایز اهمیت است نحوه برخورد با این پدیده است. از آنجائیکه کشورهای توسعه یافته توانایی جذب نیروهای متخصص را در بدل از دست دادن نخبگان (مبادله مغزها) دارد ، فرار مغزها برای آنها چندان بحران آفرین نیست. اما کشورهای در حال توسعه، برعلاوه اینکه توان و امکانات جذب متخصصان و نیروی ماهر را ندارند، توانایی حفظ نخبگان خود را نیز ندارند.
متاسفانه افغانستان از معدود کشورهای است که علیرغم عدم موجودیت جاذبه برای جذب نیروی متخصص و ماهر، قوه دافعه مغزها در آن بشدت رشد داشته است که این مساًله باعث مهاجرت نخبگان و صدمات جبران ناپذیری برای کشور گردیده است. از آنجائیکه جستجوی تکامل و بهبودی وضعیت حق طبیعی هر انسان است و حکومت افغانستان نیز نمیتواند در برابر جاذبههای آنسوی مرز کاری انجام دهد، اما مسئولین حاکم در جغرافیای افغانستان میتوانند دافعههای موجود در داخل کشور را کاهش دهند. افراد ماهر و نیروی کاری مسلکی زمانی به گزینه مهاجرت فکر میکنند که گزینهی جز رفتن ندارند و حکومت افغانستان باید این گزینه را حذف کند. جذب و نگهداری نیروی انسانی ماهر مستلزم استخدام و به کارگیری آنها با اجرای یک مدیریت سالم و بهره گیری از آنها میباشد.
به هرحال، با درنظرداشت نقش حیاتی نیروی انسانی ماهر و مسلکی در روند توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و رسیدن به یک اقتصاد پویا و پایدار، مهاجرت مغزها یک ضایعهی بزرگی برای افغانستان پنداشته میشود که بائیست برای جلوگیری از آن بدون تلف وقت اقدام کرد. آنچه سبب تبدیل شدن مهاجرت و فرار نیروی انسانی به یک بحران غیرقابل جلوگیری برای افغانستان گردیده است، برخورد انفعالی مسئولین و زمامداران حکومت با این مساًله بوده است.
اسدالله شایان - استاد دانشگاه
ارسالی به خبرگزاری جمهور