20 سال پیش بعد از حادثه یازدهم سپتامبر، جرج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا با ذکر دو علت اساسی به افغانستان حمله کرد: "محو تروریسم و اشاعه دموکراسی". اما 20 سال بعد وقتی از افغانستان خارج شد نه ریشه های تروریسم خشکانده شده بود و نه از دموکراسی در کشور خبری بود. در حقیقت آمریکا بعد از 20 سال افغانستان را دوباره به تروریست ها تحویل داد.
"درل آیسا" عضو مجلس نمایندگان آمریکا، اظهارات جو بایدن رئیس جمهور این کشور را رد کرد که انتظار فروپاشی سریع حکومت غنی را نداشت.
آیسا که بعد از یک کش و قوس طولانی بین مجلس نمایندگان و کاخ سفید توانسته به مکاتبات سفارت آمریکا در کابل دسترسی پیدا کند گفت که دیپلومات ها و کارمندان سفارت آمریکا در کابل در این مکاتبات هشدار داده بودند که در صورت خروج آمریکا از افغانستان، طالبان قدرت را در دست خواهند گرفت. " آنها می دانستند که ارتش افغانستان به هیچ وجه نمی تواند از کشور دفاع کند. آنها می دانستند که کابل ظرف چند هفته سقوط خواهد کرد… اما آنها اجازه دادند این اتفاق بیفتد."
بایدن بارها بعد از سقوط افغانستان و تسلط طالبان هر گونه نقش ایالات متحده آمریکا در سقوط کشور را رد کرده بود.
خود طالبان هم انتظار نداشتند چنین راحت و بدون درگیری کابل را تسخیر کنند. سقوط کابل اما در ظرف چند ساعت از همان لحظات اول این سوال بزرگ را خلق کرد که چگونه چنین چیزی اتفاق افتاد و ارتش 300 هزار نفری چرا کوچکترین مقاومتی نکرد.
زوایای پنهان سقوط بزرگ روز به روز روشن تر می شود. از نقش زمامداران افغانستان تا کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ.
توضیح ساده و اولیه معمولا این است که نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان انگیزه ای برای دفاع و مقابله با طالبان را نداشتند به عبارت بهتر؛ نظام پیشین مشروعیت خود را از دست داده بود، اما عملا چنین چیزی صحت ندارد. درست است که فساد در نهادهای امنیتی و دفاعی و در ادارات ملکی افغانستان به میزان چشمگیری افزایش یافته بود اما باید گفت نیروهای امنیتی و دفاعی کشور بارها نشان داده بودند به رغم چنین معضلی همواره از کیان و آبروی کشور در مقابل متجاورین و تروریست های طالب و داعش دفاع کرده و افتخارات زیادی برای کشور کسب کرده بودند. میلیونها شهید ارتش، اردوی ملی و نهادهای امنیتی گواه بر صحت این موضوع است. صحبت هایی هم که عموما جنرالان و مقامات وزارت داخله و دفاع کشور از روند سقوط کشور در سال 1400 دارند نه از نبود انگیزه سربازان و جنرالان بلکه از موضوعی دیگر حکایت داشت. داستانی که اکنون با صحبت های عضو مجلس نمایندگان آمریکا روشن شده است.
باری جو بایدن در سخنانی صریح گفته بود: "مردم افغانستان باید برای خود و همچنین ملتشان بجنگند". این بدان معنا بود که اساسا آمریکا پس از ۲۰ سال حضور در افغانستان، هیچ تعهدی برای خود در قبال این کشور قائل نبوده است. پیام آمریکا در این رابطه کاملا روشن بود: "ما افغانستان را بمباران کردیم، به آن حمله کردیم، آن را اشغال کردیم و اکنون آن را رها میکنیم و هرج و مرج ایجاد شده در آن را که خود ایجاد کردیم، به گروهی خطرناک نظیر طالبان میسپاریم".
هر چند استارت سقوط نظام با آغاز مذاکرات دوحه کلید خورد اما بیشتر از چگونگی سقوط؛ آنچه مهم است چرایی آن است. با روندی دو ساله و مذاکره با طالبان تروریست که تا همین اکنون که حکومت تشکیل داده اند هم؛ سران آن جزء تروریست های تحت تعقیب سازمان ملل و خود ایالات متحده هستند، آمریکا دیگر نمی تواند ژست کشوری صلح دوست و حامی حقوق بشر را بگیرد که هیچ نقشی در سیه روزی و فلاکت کشور نداشته است.
بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان سیاسی و دلسوزان کشور بارها نسبت به نیات آمریکا در کشور به دیده تردید نگریسته بودند. آنها بر این باور بودند که آمریکا نه از سر خیرخواهی بلکه با توجه به استراتژی و گفتمان خود وارد افغانستان شده و دیر یا زود این کشور را خواهد فروخت.
حسنی مبارک رئیس جمهور وقت مصر که در دوستی با ایالات متحده در شرق آفریقا زبانزد همه کشورها بود و رابطه ای عمیق با این کشور داشت در اظهار نظری جالب گفته بود: "آمریکاییها هیچ رفاقتي ندارند؛ وقتی با آنها هستی امنیت نداری، آمریکاییها به راحتی آب خوردن دوستان خود را میفروشند".
20 سال پیش که آمریکا با شعارهای فریبنده و پرطمطراق وارد افغانستان شد، به همه نوید روزهای روشن با محو تروریسم و رشد دموکراسی و مردم سالاری را می داد اما بعد از دو دهه اکنون همان کشور همه رشته ها را در یک حرکت به پنبه تبدیل کرد. با شعار محو تروریسم کشور را به مامن تروریسم بین المللی مبدل کرده و عملا آنرا به طالبان، داعش و دهها گروه تروریستی دیگر تسلیم کرد و از دموکراسی خواهی آن نیز نقض صریح حقوق بشر و آزادیهای مدنی به جا ماند که حاصل آن حکومتی است که حتی خود ایالات متحده نیز از شرم نمی تواند آنرا به رسمیت بشناسد.
طالبان پس از تصرف افغانستان بارها و بارها وعده برقراری صلح، ثبات و امنیت در کشور را داد اما اکنون در افغانستان نه خبری از صلح و امنیت هست و نه ثبات. بحران اقتصادی و وضعیت حقوق بشر در کشور به نسبت دوران پیش از حکومت طالبان بهمراتب وخیمتر شده و بحران انسانی افغانستان روزبهروز نگرانکنندهتر میشود. تمامی این فجایع اما زیر سایه جنگ اوکراین به فراموشی سپرده شده است.
با آغاز جنگ میان اوکراین و روسیه، به ناگاه تمامی توجه جامعه جهانی از افغانستان برداشته و بر اوکراین متمرکز شد؛ رویدادی که دست افغانها را از کمکهای جهانی کوتاهتر کرد و آرامش خاطری نسبی را برای رهبران طالبان به ارمغان آورد تا برخلاف ادعاهای اولیه مبنی بر فاصلهگرفتن آنها از شیوههای افراطی و سرکوبگرانه، زنان به سرعت از صحنه سیاست و جامعه افغانستان حذف شوند و محدودیتهای شدیدی برای حضور آنها در اجتماع اعمال شود.
این دقیقا همان چیزی بود که گفته می شد: " آمریکا دوستانش را در بدترین شرایط تنها می گذارد. آمریکا دوستان خود را می فروشد".
فاطمه موسوی-
خبرگزاری جمهور