در این مبحث به راهبرد اهریمنی اسلام آباد برای از میان بردن کامل کشور افعانستان، با گسیل باندهای دهشت افکن و اسکان قبایل مرزی پاکستانی در شمال و غرب کشور و پیوند آن با راه اندازی پروژه های آبی و گشودن جبهه تازه در برابر روسیه در محور آسیای مرکزی اشاراتی مینمایم:
پاکستان پس از اشغال کشور، و تحکیم حاکمیت گروه دست نشانده و مزدور خود، اکنون در آستانه پیاده کردن مرحله بعدی راهبرد خودیعنی انتقال پروژه وزیرستان از پاکستان به مرزهای کشورهای آسیای میانه و ایران است. هم اکنون کشور افعانستان در عمل از میان رفته است و دوفاکتو به کنفدراسیون افپاک مبدل گردیده است.
یکی از اهداف پاکستان کنترل کامل بر معادن غنی افعانستان است تا بتواند این کان ها را به چین و کشورهای دیگر بفروشد. ارزش این کانسارها سه تریلیون دالر تخمین زده می شود.
پاکستان در عمل طالبان دستپرورده و زیرفرمان خود را به سه بخش تقسیم کرده اند. بخش اصلی آن در گستره پشتون نشین یعنی در گسترهیی از کنر تا هلمند مستقر است. در این حال این گستره را به دو بخش تقسیم نموده است که مرکزیت بخش نخست در قندهار و بخش دوم در خوست قرار دارد.
آی اس آی کسی را به نام ملا هیبت الله که موجودیتش تا کنون ثابت نیست، در رأس حاکمیت طالبان گماشته است و در واقع همه امور کشور را از سوی او و به نام او اداره می کند. دستور این ملای غیبی بدون چون و چرا واجب و نافذ و قابل تطبیق است.
احدی از طالبان را یارای مخالفت با فتواهای این مرد غیبی که در واقع فرمانهای پاکستان است، نمی باشد.
بخش دوم طالبان را آی اس آی در کابل گماشته است. این بخش که زیر فرمان ملا برادر و ملایعقوب قرار دارد، دربست زیر حمایت شیوخ قطری و از طریق آنها زیرفرمان واشنگتن است.
اما در عمل کاری جز دریافت هفتهوار چهل میلیون دالر از واشنگتن و پخش آن در میان فرماندهان و رهبران طالبان ندارد. این طالبان تا جایی پیوندهایی با ترکیه و امارات هم دارند.
ولی آنچه بسیار اهمیت دارد، این است که پاکستان در برنامه دارد تا شمال و غرب کشور را بوسیله گروههای دهشت افکنی مانند داعش، القاعده، حزب التحریر، تروریست های اویغوری آموزشدیده در ترکیه، حزب التحریر آسیایمیانه، حرکت اسلامی ترکستان،حرکت اسلامی ازبیکستان، انصارالله تاجیکستان و جندالله بلوچستان ایران و ده ها گروه تروریستی دیگر مانند طالبان پاکستانی و ...... کنترل نماید.
هرچند سازماندهی این پروژه در ظاهر به شبکه مخوف تروریستی حقانی سپرده شده است، در پشت پرده همه کاره و همه چیز آی اس آی است. در واقع، ساختاری نوعی شبهدولت در شمال شکل گرفته است که زیر فرمان طالبان نمی باشد و مستقل از کابل عمل می کند. روشن است که در پشت پرده این دولت آی اس آی فرمان میراند.
در گذشته در دوره غنی، پاکستان با راه اندازی جنگ زرگری چند صدهزار تن از شهروندان خود را وادار به کوچیدن به استان خوست نمود. اکنون پاکستان میخواهد بوسیله طالبان این ها را در امتداد مرزهای شمال شرقی و شمالی و نیز غربی اسکان دهد.
در پهلوی این ها، چند هزار تن از طالبان پاکستانی را نیز در برنامه دارد تا در امتداد مرزهای ایران و کشورهای آسیای مرکزی برای همیشه اسکان دهد تا این گونه، در امتداد همه مرزها نوارهای ایدئولوژیکی بکشد.
در همین راستا پاکستان در برنامه دارد تا با ساختن بندهای آب و برق در امتداد مرزهای ایران دهها هزار هکتار زمین را زیر کشت خشخاش و تریاک بگیرد و قبایل مرزی را در این استان ها جابجا نماید.
یکی دیگر از این پروژه ها، کشیدن کانال قوش تپه است.
روشن است طالبان خود پول ساختن این پروژه ها را ندارند. بنابراین، تمویل پروژه ها را به دوش شیوخ قطر گذاشته اند.
در استان بدخشان، پاکستان در برنامه دارد تا قبایل آن سوی مرز را در واخان و دشت های این استان اسکان بدهد و جابجا نماید.
با اسکان اتباع پاکستانی در استان های شمالشرقی، شمالی و غربی افعانستان به بزرگترین کانون آموزش و پرورش و تولید دهشتافکنی و صدور بی ثباتی و همینگونه بزرگترین تولیدکننده و قاچاقچی موادمخدر در جهان مبدل خواهد گردید. همزمان برنامه ساختن ده هزار مدرسه در سرتاسر کشور روی دست است.
پاکستان به عمد ۱۳ تن از اتباع خود را در رأس وزارتهای طالبان قرار داده است و شمار بسیاری از کسانی را که در فهرست سیاهسازمان ملل قرار دارند، در رأس دولت طالبان آورده اند و اصلا نمی خواهند و نمی گذارند که کسی دولت طالبان را به رسمیت بشناسد. این گونه، کنترل سیاست خارجی طالبان را عملا در دست گرفته اند.
بنابراین، انتظار نمی رود که طالبان گامی در راستای پایان دادن به خشونت، نقض سامانمند حقوق زنان و تشکیل دولت فراگیر بردارند.
پاکستانی ها به گونه یی وانمود می کنند که گویا طالبان یاغی شده اند و اسلام آباد بر این گروه کنترل ندارد و خود از سوی طالبان با تهدیدهای گوناگون روبرو است. اما در واقع، طالبان بدون اجازه باداران پاکستانی خود اجازه آب خوردن را هم ندارند.
باندهای تروریستی بین المللی که شمارشان در حدود ده هزار نفر می رسد، خیلی پولدارند و با گذشت زمان با دختران ملاها و خان های شمال ازدواج می کنند تا پایههای خود را در این جاها محکمتر نمایند.
در واقع این همان تاکتیکی است که عرب ها و ملاهای پاکستانی در گذشته در میان قبایل مرزی پشتون به کار می گرفتند. امروز شمار بسیاری از فرماندهان و ملاهای مناطق مرزی فرزندان و نوه های پاکستانی ها و اعراب اند. در عین زمان بسیاری از پسران خان ها وملاهای مرزی پشتون با دختران سران احزاب و گروه های تندرو پاکستانی ازدواج کرده اند. یعنی در عمل پیوند طالبان با تروریسم بین المللی ارگانیک و جداییناپذیر است. به سخن دیگر، طالبان اساسا یک گروه دهشت افکن است.
حال دیده شود که واکنش ایران، هند، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در برابر این ترفندهای پاکستان چه خواهد بود؟
یک چیز روشن است: هرگاه تهدیدهای پاکستان و طالبان وابسته به آن به حدی برسد که برای کشورهای همسایه خطر راهبردی پنداشته باشد، به دور از انتظار نخواهد بود که با واکنش هماهنگ و بسیار سخت و یکپارچه کشورهای همسایه بر خواهیم خورد.
نویسنده: دکتر عزیزالله آریانفر