عرف دیپلماتیک در نظام بینالملل، مهمترین مجرای تعامل دولتها با یکدیگر و مبتنی بر آداب و اصول و تشریفاتی است که رعایت آنها، مسبب قوام و دوام روابط کشورها در سطح جهانی میشود.
پایبندی به سنتهای دیپلماتیک پذیرفتهشده در نظام بینالملل، اصلی بنیادین در روابط کشورها با یکدیگر و مبنایی معنابخش به تعاملات دو یا چندجانبه است، اما حکومت طالبان در افغانستان، با در پیشگیری استثناییترین شیوه رفتار غیر دیپلماتیک با دیپلماتهای خود و کشورهای میزبان نمایندگان دیپلماتیک خویش، بارها نشان داده که هنوز از مرحله بدویت دیپلماتیک، فراتر نرفته است.
آخرین رفتار معطوف به نقض اصول مورد قبول دیپلماسی این گروه حاکم بر افغانستان، به نحوه برکناری سرکنسولگری افغانستان در مشهد ایران برمیگردد که به صورت حیرتآوری با ابتداییترین پروتکلهای دیپلماتیک در تعارض بود.
آنچه در اقدام طالبان برای اشغال سرکنسولگری مشهد اتفاق افتاد، نوعی تهاجم غیرمسلحانه برای تصرف این نمایندگی سیاسی بود. به واقع اعزام نیروهای طالبان برای تسخیر کنسولگری مشهد که خارج از همه نرمهای معتبر در نظام دیپلماتیک بود، سیلیای نواختند که همزمان هم صورت خود و هم صورت میزبان را سرخ کرد؛
در حالی که هرگونه جابهجایی کارگزاران نمایندگان سیاسی کشورها بایستی با آگاهی و موافقت کشور میزبان انجام شود، طالبان به شکل خودسرانه و بدون هماهنگی با وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، صرفا به صدور نامهای با امضای امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه حکومت خود بسنده کرده و گسیل جانشین نامنهاد سرکنسول مستقر خود برای تصرف کنسولگری مشهد را کافی دانستند و به خود حق دادند که از معیارها و موازین معتبر عرف دیپلماتیک در نظام بینالملل، عبور و عدول کنند و به زعم خود نشان دهند که توانایی زیر پای گذاشتن این مرزها و موارد را دارند.
از جانب دیگر، چنین اقدامی، متضمن حرمتشکنی غیر حرفهای نسبت به سرکنسول مستقر افغانستان در مشهد هم بود؛ زیرا حتی اگر مدت مأموریت او در قامت سرکنسول افغانستان در مشهد به پایان نرسیده باشد، بازهم رفتار حرفهای مبتنی بر رعایت اصول و آداب دیپلماتیک، ایجاب میکند که دستکم پارهای تشریفات ابتدایی برای برکناری یک کارگزار سیاسی از سمت خود، رعایت شود.
این برای آن است که هم کنسولگری کشورها دارای ارزش و اعتبار حقوقی است و هم گماشتگان و کارگزاران آنها به عنوان عوامل منصوب از سوی دستگاه دیپلماسی کشور متبوع خود، ارج و اعتباری دارند که برگرفته از اعتبار حقوقی همان دستگاه است.
با وجود این، وقتی یک سرکنسول با لگد و اردنگی از اداره خود بیرون انداخته میشود، بیش از آن که حرمت و حیثیت خود او دستخوش اهانت و استخفاف شود، تیر رهاشده به سمت وی کمانه میکند و سینه حکومت یا دستکم نهاد برگمارنده او را نشانه میگیرد.
به این ترتیب، کار آقای امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه حکومت طالبان برای برکناری غیر اصولی سرکنسول مشهد، زیر سؤال بردن حرمت و اعتبار وزارت امور خارجه افغانستان برای انتصاب آقای عبدالجابر انصار در این سمت و تیر زدن به پای خود است که تنها در رفتار بدوی دیپلماتیک میتواند معنا و مصداق پیدا کند.
احسانالله منیب-
خبرگزاری جمهور