این روزها حملات اسرائیل به لبنان و مخصوصا به ضاحیه جنوب بیروت به قدری شدید است که حتی ذهن بیننده از دیدن آن، فلج می شود.
قدرت بمب های اسرائیل به تمام معنا ویرانگر است. حجم و شدت این حملات، بسیار زیاد و اهداف حمله نیز بر جغرافیای خاص و کوچکی متمرکز است که غالباً مراکز و اشخاص مرتبط با حزب الله می باشند.
جنون آمیز است. به تعبیری، اسرائیل دیوانه وار به سیم آخر زده است. با توجه به حجم و شدت حملات، ویرانی های ناشی از این حملات نیز گسترده است.
این حملات، به تمام معنا رعب و وحشت ایجاد کرده است. بمب های سنگرشکن واقعا ویرانگر هستند و بمب های انفجاری نیز در مقیاس سینمای هالیوود، جلوه های ویژه ای از انفجار و دود و آتش خلق می کنند.
همه اینها بر سر یک جنبش شیعی-اسلامیِ لبنانی است. این فقط یک بخش از تصویر جنگ در لبنان است. تصویر دیگر که سخت و سنگین و کمرشکن است، حزب اللهِ بدون سیدحسن نصرالله است. بدون رهبر مقتدر بنام سیدحسن نصرالله که نامش بازدارنده بود و خلق وحشت می کرد و بدون فرماندهان نامی، نفس می کشد.
اسرائیل همه فرماندهان و رهبران مورد هدف خود را یک به یک ترور کرده و از بین برده است. حالا حزب الله متشکل است از یک جنبش اعتقادی- جهادی با دهها هزار مجاهد که بدون رهبر سیاسی و فرماندهان شاخص نظامی، در معرض شدیدترین حملات هوایی-موشکی و انفجاری هستند.
حقیقتا این روزها برای خوش باورترین عناصر حزب الله و مقاومت، غیرقابل تصور و ترسیم بود. همه این قربانی ها و رشادت ها و فداکاری ها برای فلسطین و غزه و مسجدالاقصی، هزینه های سنگینی بر این گروه شیعی؛ تحمیل کرده است. هزینه هایی که اگر بر هر گروه و کشوری تحمیل می شد یقینا به فروپاشی می رسید. حذف یک رهبر کاریزماتیک، مقتدر و فهیم؛ حذف تمامی فرماندهان زبده و شاخص نظامی، در کنار بمباران جنون آمیز با مخوفترین و ویرانگرترین و بیشترین حجم بمب و موشک روزهای سختی را پیش روی حزب الله قرار داده است.
اسرائیل به دنبال چیست؟
اسرائیل پس از ناکامی در آزادی اسرا، ناکامی در شکست دادن حماس، ناکامی در توقف حملات حزب الله و تأمین امنیت شهرک های شمال، ناکامی در توقف مهاجرت های معکوس، ناکامی در توقف یمنی ها، ناکامی در افکار عمومی ملت ها، و در آخرین مورد، ناکامی در مقابله با موشک های ایرانی؛ به شکل جنونآمیزی انبار تسلیحات مخرّب خود را بر سر حزب الله و جنوب لبنان می ریزد.
یکی از اهداف این حملات، شکست و سرخمی در برابر موشک های ایران و فروریختن هیمنه و قدرت سامانه های دفاعی این رژیم است.
هویت اسرائیل را ترور و نظامی گری و اشغالگری تشکیل می دهد که متکی بر سه رکن و عنصر است: سیستم جاسوسی قدرتمند، سیستم دفاعی قدرتمند، سیستم جنگی و هوایی قدرتمند. این هویت، به شدت زیر سئوال رفته است. هفتم اکتبر و عملیات الاقصی سیستم جاسوسی این رژیم را زیرسئوال برد. ایران با حمله موشکی وعده صادق(2) سیستم دفاعی اسرائیل را کاملا بی اعتبار کرد. برای این رژِیم جهت حفظ اقتدارش، فقط سیستم جنگی هوایی و موشکی اش مانده است. این رژیم برای پوشش دادن پوچیها و شکستهایش و تنها راه برای احیای اعتبار نظامی و عربترسانی اش؛ فقط قدرت بمباران و تخریب و نمایش های هالیوودی مانده است. و جالب است که حملات هوایی وحشیانه اسرائیل بر کشور و جغرافیایی است که سیستم دفاع هوایی ندارد. و چون سیستم دفاع هوایی ندارد، نمیتواند مزاحمت و چالشی برای بمبارانهای جنون آمیز اسرائیل ایجاد کند.
مهمترین دلیل بمباران جنون آمیز ضاحیه بیروت، همین نمایشگری و عربترسانی است. اسرائیل با بمباران دیوانهوار و سنگین، وحشتی که از خود در دل عرب های بزدل ایجاد کرده است، حفظ می کند و حزب الله را نیز در تنگنا قرار می دهد تا بلکه بتواند از حجم عملیات راکتی این جنبش بر شهرک های اسرائیلی بکاهد.
به نظر نگارنده، حزب الله لبنان جدا از مبارزه اعتقادی اش، تاوان سه مسئله را می پردازد: 1- دفاع صادقانه از مردم غزه و فلسطین 2- شکست فاحش اسرائیل از حملات سنگین ایران 3- مهمتر از همه؛ بزدلی و جُبن کشورهای عربی منطقه. در توضیح مورد سوم باید گفت که اسرائیل برای احیای وحشتآفرینی و عربترسانی اش و برای جلوگیری از دفن کامل پروژه عادی سازی روابط با اعرابِ بیننگ، خود را ملزم به قدرتنمایی جهت خلق وحشت در بین حکام عربی می داند. این یکی از مهمترین عوامل جنایتورزی در لبنان است.
سرنوشت حزب الله چه خواهد شد؟
حزب الله یک گروه جهادی-اعتقادی است. از خاک برخاسته و از هیچ، تبدیل به قدرتمندترین جنبش مسلحانه و در حد یک ارتش منظم در مقابل اسرائیل تبدیل شده است.
حزب الله در چندین جنگ، آبدیده شده است: جنگ 33 روزه با اسرائیل، جنگ طولانی مدت با داعش، با جبهه النصره، آمادگی های همیشگی جنگی و دفاعی در برابر اسرائیل و بعضا مشارکت در دفاع از مسلمانان بوسنی و... در کنار آموزش های سخت و تخصصی جنگی، همگی موجب شده اند که حزب الله قدرتمندترین جنبش دفاعی تبدیل شود.
در میان ساختار نظامی حزب الله؛ نیروهای ویژه رضوان؛ حقیقتاً ویژه هستند. مواجهه با این نیروها معنای مرگ و نابودی می دهد.
اسرائیل هرگز توان مواجهه با نیروهای حزب الله را در میدان ندارند. به همین دلیل، با آغاز حملات زمینی، چیزی که دستگیرشان شد شکست و تلفات سنگین بود. نقطه قوت اسرائیل در مواجهه با نیروهای حزب الله، پشتیبانی هوایی از طریق بمباران هوایی سنگرها و پناهگاههای مجاهدان حزب الله و سپس حرکت تانک های مرکاوا و زره پوش های جنگی و حرکت سربازان اشغالگر در پوشش این ادوات زرهی است. با این وجود، حزب الله خانواده های زیادی از صهیونیست ها را به عزای فرزندان متجاوزشان نشانده است.
نقطه قوت جنگجویان حزب الله، ولایتمداری آنان است. آنها بدون قید و شرط، خودشان را تابع حضرت امام مهدی(عج) و در غیبت آن امام، خود را تابع ولیّ آن امام می دانند. از نظر سربازان حزب الله، ولی و نماینده بلاشک امام زمان، فعلا آیت الله خامنه ای است. آنها آیت الله خامنه ای را بر رهبر فقید خود شهید سیدحسن نصرالله ارجحیت می دادند. این حقیقت؛ در سخنان شهید سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان نیز کاملا مشهود و عریان بود. لذا یکی از عوامل مهمی که حزب الله را بعد از ترور رهبران این جنبش زنده نگه داشته، حضور و وجود شخص آقای خامنه ای است.
به همین دلیل آیت الله خامنه ای، بعد از سالها بعنوان امام در نماز جمعه تهران ظاهر شد، و بیشترین مخاطب خود را نیز حزب الله و مقاومت اسلامی تعیین کرد و از این حوزه، بیرون نرفت. و صراحتا گفت که حزب الله و مقاومت فلسطین حتما پیروز می شوند.
لذا وقتی که یک نیروی مسلمان و متعهد، بر اساس آرمان خود بجنگد و مادیات و عافیت طلبی، جایی در وجود او نداشته باشد، قابل شکست نیست؛ ولو که تحت مخوفترین بمباران ها قرار بگیرد.
بنابراین؛ حزب الله یک آیت قرآنی را در بالای بیرق خود دارند: "فانّ حزب الله هم الغالبون" و به این آیه، ایمان دارند و سالهای طولانی با این آیه زندگی و مبارزه کرده اند.
هر مسلمانی در سایه باورمندی به قدرت خداوند و استعانت از رب العزه معتقدند که "فانّ حزب الله هم الغالبون". تنها کسانی که باورمند به کلام الهی نیستند، همان حکام بی ننگ عرب می باشند.
حسینی مدنی-
خبرگزاری جمهور