روز گذشته
خبرگزاری جمهور، خبری از سخنرانی مولوی عبدالکبیر معاون اقتصادی ریاست الوزاری طالبان در جمع علما و متنفذین بامیان را منتشر کرد که جالب توجه است. او در بامیان گفته که حکومت استاد ربانی و صبغت الله مجددی، حکومت اسلامی نبود و لذا ما دست به کار شدیم... و اگر حکومت آنها اسلامی بود ما علیرغم آنکه آنها غیرپشتون بودند، قبول شان می کردیم.
مولوی کبیر رهبران پیشین را مسئول جنگهای مذهبی در افغانستان دانست و مدعی شد که تعصبات قومی، مذهبی و زبانی، جایی در امارت طالبان ندارد. و بعد ادعا کرده که فعلا همه شهروندان کشور از نظامِ کاملا اسلامیِ طالبان، رضایت کامل دارند. ادعای دیگر او این بود که اغلب کشورهای جهان با طالبان تعامل دارند و 41 کشور هم حکومت آنان را به رسمیت شناخته اند.
در این نشست اما، بامیانی ها از وضعیت بد اقتصادی، فقر و بیکاری و عدم توجه طالبان، شدیداً از آنها انتقاد کرده اند.
سابقه مولوی عبدالکبیر در یک جمله خلاصه می شود: او از مربوطین شبکه حقانی، فرد نزدیک به سراج الدین حقانی و متهم وابستگی به آی اس آی پاکستان است. تمام!
او نسبت به شیعیان، فردی مُبغِض است. تحمل انتقاد مخصوصا از جانب شیعیان را ندارد. روزی در اوایل مسئولیت اش، جمعی از شیعیان را به حضور پذیرفت، از آن جمع، بچه ِ آیت الله عالمی بلخابی سرپل، اندکی از رفتار طالبان با شیعیان انتقاد کرد، ملا کبیر آنقدر عصبانی شد که آن جمع را بدون گپی رخصت کرده و با خشم گفته بود اینقدر بی پروا شده اند که حالا از ما انتقاد می کنند و پس ازآن، آن گروه را به حضور نپذیرفت. مابقی گروههای شیعی که به دیدار ملاهای طالبان می روند، جانِ گپ زدن و مطالبه کردن ندارند.
با وجود آنکه هنوز او و دیگر بزرگان طالب نسبت به شیعیان دلِ پاک ندارند، اما اخیراً به بامیان رفته و حتی نقد بامیانی ها را گوش داده است. به جمعی از شیعیان کم بخت هم دستور داده اند که در حمایت از حاکمیت طالبان محافل بزرگ مردمی دایر کنند. چرا حالا آنها اندکی اهل رواداری شده اند؟ و چرا از شیعیان می خواهند از طالبان تجلیل کنند؟ چون امریکای جو بایدن رو به اتمام است و بزودی ترامپ به میدان می آید. ترامپ تمام مناصب مهم نظامی، امنیتی و دیپلماتیک خود را از افراد مخالف و از میان دشمنان طالبان، گزینش کرده است. همین امر، موجب شده که طالبان را ترس بردارد و در داخل کرنش کنند و دست به دامان نوچه های شیعه مذهب خود هم بشوند.
اما گفته ها و ادعاهای ملاکبیر در نوع خود جالب توجه است. پر از دروغ و ادعاهای دروغین. حکومت استاد ربانی اگر اسلامی نبود پس چه بود؟ استاد ربانی تحصیلات اسلامیِ بالاتر داشت یا ملا هبت الله؟ استاد ربانی اسلام را بهتر می فهمید یا ملا هیبت؟ یعنی هبت الله بهتر و بیشتر از حضرت مجددی اسلام را می فهمد؟ حکومت طالبان، آیا مسلمان واقعی هستند؟ و بعد ملاکبیر می گوید اگر حکومت ربانی اسلامی بود ما بدون توجه به غیرپشتون بودن او قبول شان می کردیم! این یعنی چی؟ یعنی عنصر پشتونوالی از نظر طالبان، بعد از انقیاد مذهبی، مهمترین عامل حکومتداری و سیاست ورزی است.
این اعتراف صریح یک مقام ارشد طالبان به اولویت فکری و ساختاریِ طالبان است. و بعد مدعی شده که تعلقات قومی و مذهبی و زبانی، جایی در حکومت طالبان ندارد؛ یک دروغ بسیار بزرگ. اظهر من الشمس است که سه عنصر قوم، مذهب و زبان، عناصر اساسی حکومتداری طالبان هستند. رهبرشان پشتون، مناصب کلیدی شان پشتون، مرجع تقنین شان پشتون، مرجع اجرایی شان پشتون، عناصر جنگی و انتحاری شان پشتون، همه مذاهب اسلامی غیر از مذهب طالبانی، باطل! زبان اداره و زبان تحمیلی شان هم پشتو. و بعد، ادعا می کنند که ما تبعیض و تعصب نداریم.
و مولوی کبیر با این حساب، می گوید همه شهروندان افغانستان از نظام طالبان، کاملاً راضی هستند! در حالیکه فقر مفرط، تمام مردم افغانستان را در بر گرفته، سرمای سوزان زمستانی در راه است، بی برقی، بیماری ها، گرسنگی و مهاجرت و ترس از طالبان، تمام افغانستان را متأثر ساخته، زندان های طالبان پر از جوانان وطن شده، نصف خانواده های افغانستان حداقل یک یا چند عضوشان از آنها جدا و مهاجر شده اند، شغل شان را از دست داده اند، به هر بهانه مجبورند به طالبان مالیات و عُشر و خراج بپردازند، جان شان به لب رسیده و پاسپورت گیرشان نمی آید که بروند و از بس که فرار مردم زیاد شده، هیچ کشوری اعتباری به پاسپورت طالبان قائل نیست. مردم مانده اند چه خاکی بر سر شان کنند. و مولوی عبدالکبیر با دیده درآیی و بی شرمی ادعا می کند که همه مردم افغانستان از حاکمیت طالبان راضی هستند!
تنها سخن راست که او بر زبان آورده، این بود که تعدادی از کشورها در مسیر به رسمیت شناختن حکومت طالبان هستند (متأسفانه) آنهم نه بخاطر خود طالبان و نوع حکومت طالبان؛ بلکه برای استعمال طالبان در برابر دیگران. امریکا برای فشاردادن کشورهای منطقه؛ و همسایه ها بخاطر کوبیدن آخرین میخ بر تابوت اشغالگری امریکا بر منطقه. این طالبانِ الدنگ، از همین رقابت ها و کشمکش ها استفاده جویی می کنند.
لذا آنچه سران طالبان ادعا می کنند، گاهی گردن شان را خم می گیرند، گاهی نقدی را با دل پرخون، تحمل می کنند، همه از ترس شان است. مردم باید متوجه بازی های طالب باشند. مردم باید راه خودشان را بروند و کار خودشان را بکنند و باید حقوق انسانی و اساسی شان را از حاکمیت موجود، مطالبه کنند.
سیدجواد حجت-
خبرگزاری جمهور