اخیراً زمزمه های آتش بس بین اسرائیل و حزب الله، بلند شده است. آتش بس شصت روزه که بیشتر توسط رسانه های اسرائیل و غرب مطرح شده اما از جنبش مقاومت حزب الله چیزی تاکنون شنیده نشده است.
در همین گیر و دار، زمزمه های آمادگی جدی ایران برای حمله به اسرائیل نیز بصورت جدی شنیده می شود.
همانطور که در تحلیلهای قبلی نیز ذکر کردیم؛ ایران خودش را مُحق می داند که به حمله اسرائیل پاسخ بدهد. حمله اسرائیل در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (۵ آبان ۱۴۰۳) ضمن آنکه اسرائیل را به اهدافش نرساند، دستاویز قانونی و مهمی در اختیار ایران قرار داد تا مطابق ماده 51 منشور ملل متحد، حق پاسخگویی داشته باشد؛ شاید این حق، بزرگترین کمک ناخواسته ای بوده که اسرائیل می توانسته در این شرایط جنگی به ایران بکند.
از داخل اسرائیل، آن میزان استرس و ترسی که در عملیات های وعده صادق یک و دو شاهد بودیم، دیده نمی شود. و این درحالیست که اگر ایران آماده حمله به اسرائیل بشود، یقینا حمله ای بسیار بزرگتر و کوبنده تر و ویرانگرتر نسبت به قبل خواهد داشت. سلاح های مورد استفاده نیز هرچند دقیق نمی دانیم اما یقیناً تازه تر، متنوع تر و ویران کننده تر خواهند بود.
اگر چنین حمله ای انجام شود، قطعا حجم بالایی از پرتابه های ویرانگر را شاهد خواهیم بود. اگر حمله سوم ایران در حد متوسط انجام بشود، ما شاهد عملیات های پینگ پنگی و تکراری میان دو دشمن خواهیم بود. پس به احتمالِ زیاد، از ایران باید سطح بالایی از کوبندگی و بازدارندگی را انتظار بکشیم. شاید یکی از دلایل تأخیر در حمله، ایجاد همین آمادگی های کوبنده باشد.
اما دلیل تأخیر هرچه باشد، یک نکته را باید بپذیریم و آن اینکه، تأخیر در ضربه زدن، تزلزل در ضربه زدن به بار می آورد. کنشگر را محتاط و محافظه کارتر می سازد و کم کم از دل این محافظه کاری، ترس زائیده می شود.
این تعلل و تزلزل اگر بدون یک نقشه بزرگ باشد، و اگر برای سبک و سنگین کردنِ میدان سیاست و دیپلماسی باشد، یقینا به ترس و سیاسی کاری ختم خواهد شد. این، می تواند منجر به شکست بشود.
یکی از احتمالاتی که از تحرکات این روزهای ایران در عرصه نظامی مشاهده می شود، می تواند ناظر بر وضعیت میدانی در لبنان و حزب الله باشد. می تواند مرتبط با آتش بس اسرائیل با حزب الله باشد که بعنوان یک ابزار فشار قوی، امتیازگیری مقاومت اسلامی را تقویت کند و اسرائیل را از خودبرتربینی به زیرکشیده و در موضع ضعف قرار بدهد.
اما سخنان برخی مقامات لشکری و کشوری ایران را اگر مرور کنیم؛ که می گفتند پاسخ ایران به حمله اسرائیل قطعی است و هیچ ربطی و تداخلی با روند مذاکره و آتش بس ندارد پس احتمالا باید چنین باشد. اگر ایران از امتیاز حاضر، چشمپوشی کند، یعنی یک اشتباه بزرگ را دو بار تکرار کرده است و هزینه خیلی سنگینی هم پرداخته است.
با شناختی که ما در حد خود، از سیستم نظامی ایران داریم؛ با ظرفیت بزرگ و بازدارنده ای مواجه هستیم. نیروهای مسلح ایران مشتمل بر بالهای قدرتمندی که دارد، حقیقتاً برای دشمن شان، وحشتناک است.
نیروهای نخبه ی نهفته در متن این تشکیلات، در عرصه های مهم، غافلگیری بزرگی خلق می کنند.
ایرانی ها چون ضربه خورده اند، انگار با دنیایی از تجربه بزرگ شده اند. انگار از سال 1359 شمسی تاکنون یکسره در جنگِ فراگیر بوده اند و آبدیده شده اند. این خیلی مهم است. نتیجه این آمادگی جنگی، حداقل این شده که همه پایگاههای امریکایی که تا دیروز تهدیدهای بزرگی برای ایران بودند حالا همگی تقریباً برای ایران تبدیل به فرصت شده و برعکس، برای امریکا علیه ایران، بعنوان پاشنه آشیل هژمونی شان تبدیل شده اند. اگر حرکتی از پایگاهی بکنند، فوراً انکار می کنند. این هم مهم است.
مسئله مهمتر دیگر اینست که سیستم نظامی ایران، یک سیستم مجهول است. پنهانکار است. غیرقابل پیشبینی است و لذا ترسناک است. حتی اگر چنین مجموعه ای در پاسخ دادن و مشت کوبیدن، تعلل کند دست و دلش می لرزد و محافظه کار می شود. من گمان می کنم اکنون ایرانِ انتقامگیر، بدنش دارد سرد می شود و اگر زودتر مقدمات پاسخگویی قدرتمند و بازدارنده را فراهم نکند به چاله ی تزلزل می غلتد.
و اگر تمام ابتکار و اقتدار نظامی خود را منتظر دیپلماسی و در خدمت آتش بس گذاشته باشد، فردا جبران عهدشکنی های دشمنش را نمی تواند بکند. لذا برای تبدیل شدن به بوکسور قدرتمندی که بتواند حریف خود را به گوشه رینگ برده و اسیر ضرباتش بسازد، باید حق قانونی مشارکت در رینگ را از دست ندهد. من تصور می کنم این بار، بزرگان ایران اقدام بزرگ می کنند.
سیدجواد حجت-
خبرگزاری جمهور