دیروز یک مهاجم انتحاری بر یک تجمع شیعیان افغانستان در غرب کابل حمله کرد که تلفات بسیاری در پی داشت. این رویداد، پس از حمله بر جنبش روشنایی، چهارمین حملهای است که بر تجمعات شیعیان افغانستان صورت میگیرد. پیش از آن گروه تروریستی موسوم به داعش، حملاتی را بر عزاداران حسینی در کارته سخی و بلخ نیز انجام داده بودند.
افغانستان یکی از کشورهای است که از گذشتههای دور تا امروز شاهد زندگی مسالمتآمیز پیروان مذاهب مختلف اسلامی – از جمله تسنن و تشیع – بوده است، اما سوءقصدهای پی پی اخیر بر تجمعات شیعیان افغانستان نشان میدهد که برخی کشورها و گروهها در پی برهمزدن این نظم بوده و در سر هوای راهاندازی اختلافات فرقهای در کشور را دارند.
مشخص است که در پشت سر این حملات دست برخی کشورهای عربی است. هدفی را که اعراب از راه اندازی این حملات تعقیب میکنند، حادساختن اختلافات شیعه و سنی در افغانستان و راهاندازی جنگهای نیابتی میان عربستان و ایران در کابل میباشد.
برای اعراب فرقی نمیکند که پیامدهای این جنگها چهقدر میتواند ویرانگر باشد. آنچه برای آنها مهم است گسترش نفوذ و سروری بر جهان اسلام است.
چند روز پیش کتابی از عابد جابری خواندم که خیلی آموزنده بود. یکی از مسائلی را که جابری در کتاب "عقل سیاسی" بسیار به خوبی توضیح میدهد، نگاه سلطهمحور اعراب به مذهب میباشد. عرب مذهب را ابزاری برای تامین سلطه میداند. مساله اصلی عرب، قدرت است اما مساله شیعه و سنی و تفاوتهای فرقهای یک بهانه.
این نگاه در میان اعراب حتی از بدو ظهور اسلام وجود داشته است.
مورخان از شخصی به نام عفیف کندی نقل میکنند که میگفت: "فردی تاجر بودم و در ایام حج به مکه آمدم. به پیش عباس (عموی پیامبر) رفتم. در حالی که نزد وی بودم، مردی بیرون آمد و سوی کعبه نماز گزارد، آنگاه زنی بیرون آمد و با او نماز گزارد، و آنگاه نوجوانی با آنان نماز گزارد. به او گفتم: ای عباس این دین چیست؟ گفت: این برادرزادهام محمد بن عبدالله است که خداوند وی را فرستاده است و گنجهای کسری و قیصر به روی وی گشوده خواهند شد."
منظور او از گنجهای کسری و قیصر، امپراتوری ساسانی و روم بود. پیامبر اسلام در مزیت این دین شاید حرفهای بسیاری گفته بود، اما آنچه را ذهن اعراب خیلی پسندیده و با اشتیاق از آن یاد میکردند، همین وعده استیلا بر ساسانیها و رومیها بود. طوری که حتی ابوجهل، در شب هجرت پیامبر برای گروهی از قریش که همراه با او به قصد شهیدساختن پیامبر(ص) برآمده بودند، گفت: "محمد ادعا میکند که اگر از وی پیروی کنید، پادشاهان عرب و عجم خواهید شد."
نگاه قدرت محور اعراب به مذهب را در هیچ جایی نمیتوان صریح از گفتگوی پیامبر اسلام با یکی از مردان بنی عامر پیدا کرد. میگویند پیامبر اسلام وقتی خود را به قبیله معرفی کرد و آنها را به دین اسلام دعوت نمود، یکی از مردان این قبیله گفت: " اگر ما با تو در این امر بیعت کردیم و خداوند ترا بر مخالفان خویش پیروز کرد، آیا ما جانشینان تو در این امر خواهیم بود؟ پیامبر گفت: این امر با خدا است و او آن را هرجا که بخواهد مینهد. آن مرد گفت: پس آیا هدف تو آن است که ما سپر تو بوده و به جای تو از سوی عربها کشته شویم و آنگاه که خداوند ترا پیروز سازد، جانشینی تو با دیگر کسان باشد؟ ما را نیازی به تو و دعوت تو نیست."
قصه همین است: امروزه هم اعراب، نگاه سلطهمحور به مذهب دارند. میخواهند با راهاندازی جنگهای فرقهای، حوزه نفوذ خود را گسترش دهند. مردان در باقرالعلوم قربانی چنین هدفی شدند. در این جنگها هیچ هدف مقدسی نهفته نیست. امیدوارم که اهل سنت افغانستان این نکته را درک کنند.
عبدالشهید ثاقب-
خبرگزاری جمهور