در شانزدهمین سالگرد ترور فرمانده احمدشاه مسعود، رهبران سیاسی خواستار وفاق ملی شدهاند.
اشرف غنی؛ رئیس جمهوری در پیامی به این مناسبت گفت که شهدای افغانستان از هر قوم و از هر منطقهای که بودند، به تمام اقوام و به تمام افغانستان تعلق داشتند.
آقای غنی افزوده که در چنین شرایطی، دامن زدن به شکافها، افزودن فاصلهها و تفرقه انداختن در میان مردم این مرز و بوم، با راه و روش شهدای ما سازگار نیست.
او تصریح کرده که به میان کشیدن بحثهایی که اجماع ملی را خدشه دار سازد و به همبستگی مردم ما آسیب برساند، دور شدن از آرمانهایی است که فرزندان نامور و افتخارآفرین افغانستان به خاطر آن جان های خود را قربان کردند.
عبدالرشید دوستم؛ معاون اول ریاست جمهوری نیز در پیامی خواستار اتحاد مردم افغانستان شده و گفته است که نباید در هر سر یک خیال باشد.
او گفته که ۳۵ سال در عمق سیاست افغانستان بوده و میداند که کی به کیها وابسته و "مرا وادار نکنید چیزهایی که دیدهام از آنها پرده بردارم."
همان گونه که در پیام های رهبران سیاسی نیز بازتاب یافته است، وفاق و وحدت ملی افغانستان، گمشده وضعیت سیاسی جاری در کشور است.
با این حال، نکته مثبت و امیدبخش، این است که رهبران سیاسی به نمایندگی از همه طیف ها و گرایش ها، این مهم را درک کرده و دریافته اند که وحدت ملی بیش از هر زمان دیگری در سایه دولت وحدت ملی به محاق رفته و در حاشیه قرار گرفته است.
البته این بدان معنا نیست که سراسر این وضعیت، معلول سیاست های غلط سران دولت وحدت ملی است. بی تردید، گروه ها، جریان ها و افراد زیادی خارج از حکومت نیز هستند که در بدتر شدن وضعیت و آسیب دیدن اصل وفاق و وحدت ملی افغانستان، نقش داشته اند؛ از گروه های اپوزیسیونی بیرون از دایره قدرت تا احزاب و افرادی که تازه به روند صلح پیوسته و از جنگ مسلحانه علیه دولت و مردم افغانستان دست کشیده اند.
وضعیت در حال حاضر به اندازه ای شکننده و آسیب پذیر و خطرناک است که حتی زمینه را برای ظهور علنی جریان ها و حلقاتی خطرناکی فراهم کرده که برای نیل به اهداف سخیف قومی و تباری و مذهبی خود، اقدام به تطهیر تروریزم و سکوت معنادار در برابر کشتارهای مبتنی بر نفرت نژادی و تصفیه قومی می کنند.
آنها در مواردی حتی به این هم بسنده نمی کنند؛ بلکه با حملاتی آگاهانه به احزاب و شخصیت های شاخص جهاد و مقاومت مشروع مردم افغانستان و دامن زدن به نفاق ها و صف بندی های قومی و مذهبی در کشور، سعی می کنند بذر نفاق و نفرت را در میان مردم افغانستان بپراکنند و به این ترتیب، آخرین کورسوهای امید به جوانه زدن وحدت و وفاق را نیز از میان بردارند.
با این حساب، رویدادهایی مانند ۸ ثور، ۲۸ اسد و ۱۸ سنبله، فرصت هایی برای هم افزایی نیروها و به کارگیری آخرین ظرفیت ها برای نجات افغانستان از معرض نفرت و نفاق قومی، مذهبی و تنظیمی و ناکام گذاردن حلقات بدنام و نفرت انگیزی است که با استفاده از امکانات سازمان های اطلاعاتی خارجی، شبانه روز در مسیر از میان بردن وحدت و همدلی مردم افغانستان، در سطوح مختلف تلاش می کنند.
از رهبران سیاسی، در هر سطح و سمت و با هر رویکرد و عقیده ای که هستند، انتظار می رود که در شرایط بحرانی جاری، به جای پرداختن به خواسته های جاه طلبانه و مبتنی بر منافع سخیف و سطحی شخصی و قومی شان، به آینده کشوری فکر کنند که اگر همانند برخی ملت های منطقه، به دام نفاق و نفرت قومی و مذهبی بیفتد، بی تردید، حیات و بقای آن، به طور جدی، به خطر خواهد افتاد.
این مهم به ویژه در شرایطی که تروریست های خون آشام بین المللی به کمک مزدوران داخلی، تروریست های درون نظام و دهشت افکنانی که تازه از کوه به شهر آمده و به صلح پیوسته اند، مأموریت یافته اند تا با آماج قرار دادن اجتماعات، مراسم و گرد همایی های مذهبی شیعیان، وحدت و همزیستی صلح آمیز شیعیان و سنی ها را خدشه دار سازند، بیش از هر زمان دیگری اولویت و ارجحیتی حیاتی پیدا می کند.
با این وصف، وقتی به عنوان نمونه هم اشرف غنی؛ رییس جمهور و هم جنرال دوستم؛ معاون او، همزمان بر لزوم حفظ وحدت و وفاق تأکید می کنند؛ اما در عمل، معاون اول ریاست جمهوری، از سوی ریاست جمهوری به کمک جنگنده های ناتو، اجازه بازگشت به کشور را پیدا نمی کند و در تبعید به سر می برد، مردم نسبت به صداقت این پیام ها، از بنیاد، تردید خواهند کرد و چه بسا صادرکنندگان پیام های وحدت بخش در رأس هرم قدرت را همزمان اشاعه دهندگان بذر نفاق و نفرت سیاسی و قومی، قلمداد خواهند کرد.
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور