در فرهنگ انسانی «خرد» جایگاه کلیدی در فطرت انسانی دارد. خرد و تعقل است که انسانیت را به انسان بخشیده و گرنه انسانِ که از عقل و خرد تهی باشد، هیچ حد و مرزی را برای انجام انواع کارهای خلاف اخلاق انسانی نمی شناسد. دین اسلام به عنوان یک شریعت سماوی، عقل را بهترین ابزار خداشناسی دانسته؛ در متون دینی ما بارها به تعقل و تدبر اشاره و تاکید شده است.
در اکثر جاهای قرآن کریم الفاظ و واژه هایی از قبیل: عقل، خرد، تفکر، تدبر و ... آمده؛ در متون اصول فقه، عقل یکی از مصادر چهارگانه ای استنباط احکام، مورد بحث است. در متن فقه شیعی به نام «عقل» در فقه حنفی به نام «قیاس» فرقی زیادی باهم ندارند، هر دو تسمیه برای آن است که با گذشت زمان، نقش عقل در استنباط احکام، برجسته می گردد چنان چه اندیشمندان زیادی از جمله علامه اقبال بدان اشاره تاکید دارد.از این جهت بود که چیزی به نام عقل، در متون اصول فقه، در قرون پنجم ظاهرا اضافه شد و قبل از آن استنباط احکام از کتاب، سنت و اجماع صورت می گرفت.
«عقل» یعنی در بند کشیدن. معنی لغوی عقل را گفته اند از «عقال» گرفته شده، عرب ها بستن زانوی شتر را بنا«عقال» می نامند. روی این جهت «عقل» در واقع، انسان را دربند می کشد از کارهای خلاف اخلاق اجتماعی جلوگیری می کند. در مکتب عاشورا رویارویی دو جبهه است که یک طرف تاکید به تعقل و خردورزی دارد و باربار توصیه می کند که باید از عقل و شرع در امور زندگی کار گرفت؛ آن طرف دیگر نه خرد انسانی است نه تفکر و نه هم سردمدار این جبهه از هیچ کاری فروگزار می کند.
همان طور که آوردیم، عقل است که انسان را از کارهای ضد بشری و انسانی منع می کند، اما در طرف یزید کسی به دین و شرع و عقل پایبندی ندارد، سر سفره ها شراب است، میمون بازی صورت می گیرد و انواع کارهای که منافی آداب اجتماعی و شرعی و عقلی است در این طرف خط انجام می یابد لذا اصلا دور از انتظار نبود که نواده ی رسول خدا را با وضع فجیع به شهادت برساند زیرا عقل و خردی نداشت تا مانع انجام این کار بشود. اما در جبهه ی امام حسین علیه السلام، بر تعقل، تدبر و اندیشیدن تاکید می شود و می فهماند که در راه زندگانی دنیا و آخرت، انسان باید از هر تعلقی دنیوی باید آزاد باشد زیرا عقل سلیم انسانی چنین چیزی را اقتضا دارد.
نبرد امام حسین علیه السلام با یزید، ظاهرا به نفع یزید تمام شد. اما نهال خردورزی که امام حسین
(ع) کاشت بزودی رشد کرد و بارور شد. یزیدیان را در همان اوایل ترساند و شگفت زده کرد؛ چون کار امام حسین ع آمیزه ای از تعقل و توصیه در راه خردورزی بود و با تلاش های امام زین العابدین و زینب، این درخت به سرحد کمالش رسید و جبهه باطل را نابود کرد.
امامان معصوم ع تقریبا دوصد سال این راه تعقل و خردورزی را ادامه دادند، در هر سال درضمن اقامه عزا، مردم را به این راه انسانی دعوت کردند؛ در زمان امام صادق و امام باقر
(ع) و دیگر امامان نحوه و شکل عزاداری خیلی آرام بوده کسی مداحی یا شعر می خوانده و بقیه گریه می کردند. اما متاسفانه رفته رفته در راستای عزاداری امام حسین در هر سال خرافات ترویج شد و کارهایی صورت گرفت که خردورزی را تحت سئوال قرار داد، یکی از امور خرافی و منافی عقل همین قمه زنی، تیغ زنی و جراحت بدن در مساجد و تکایا است.
روش های جدید عزاداری از قبیل: تیغ زنی، زنجیر زنی و سینه زنی
شکل و فرم عزاداری در دوصد سال دوران امامان معصوم
(ع) تغییر نکرده و حتی بعد از آن تا نزدیک دوران قاجاریه و حاکم شدن صفوی ها در ایران، عزاداری مطابق اصول و خط امامان بوده اما در قرون ده و یازده تاریخ شمسی به یکباره نحوه عزاداری، تغییر یکصدوهشتاد درجه ای پیدا کرده است.
جواد محدثی نویسنده و محقق توانای ایران در این باره چنین نوشته است: «نوحه گرى، ابتدا بصورت فردى بوده، اما با مرور زمان به شكل گروهى و دسته جات سوگوارى در آمده است. دسته گردانى و سينه زنى و نوحه خوانى كه در زمان صفويه رايج شده و توسعه پيدا كرده بود، در عصر قاجاريه با توسعه و تجمل بيشتر در پايتخت رواج داشت... دسته گردانى در عصر قاجار، بويژه در زمان ناصر الدين شاه با آداب و تشريفات و تجمل بسيار برگزار مى شد. دسته هاى روز با نقاره و موزيك جديد و علم و بيرق و دسته هاى شب با طبقهاى چراغ زنبورى و حجله و مشعل به راه مى افتاد و در فواصل دسته سينه زنها با آهنگ موزون سينه مى زدند. نوحه خوانى و سينه زنى حتى در اندرون شاهان قاجار، بين خانمهاى اندرون نيز متداول بود. ر.ک: فرهنگ عاشورا».
شما فکر کنید این حاکمان روزگار ما را به کجا سوق دادند؟ عزاداری هم از موارد تعبدی نیست که بدون تعقل پذیرفت یا عقل انسان به آن نرسد، بلکه عزاداری را خردمندانه باید ساخت نه خرافات گونه و عقل گریز؛ ما ملزم نیستیم آنچه که از گذشته به ما رسیده در نحوه عزاداری، مو به مو انجام دهیم؛ باید عزاداری را انسانی و مطابق خط سرخ امام حسین
علیه السلام ترویج کرد، خط امام به ما یاد می دهد که نباید مزاحمت های اجتماعی را راه انداخت، شما ببینید در همین شبهای محرم چه غوغایی است! آقایان بلندگوهای مساجد را روشن می کنند و همسایه های دور و نزدیک مساجد و تکایا در عذاب اند! در کجای سیره امام حسین نوشته شده که مزاحمت به خانواده ها روا است؟
این خودش غفلتی است باید اول شخص عزادار از خواب بیدار شود، به قول مولانای بلخ که کسی در شهر حلب سوریه تازه شیعه را دیده بود که سر وصدا و انواع خرافات رواج دارد سئوال کرد این ها که هستند؟ گفتند عزاداران امام حسین هستند، گفت: اول بر خودتان عزداری کنید. «پس عزا برخود کنید ای خفتگان/ زانکه بد مرگی است این خواب گران» خود در خواب عمیق غفلت و جهالت فرو رفته اید اما برای امام حسین عزاداری می کنید، اول خودتان بیدار شوید اصلاح شوید و بعد نوبت عزاداری برای امام حسین است، اکثر جوانان که شبها به این نوع اذیت و آزارهای خیابانی و سروصداها مشغول اند افرادی اند که سال تا دوازده ای ماه را روی مساجد را نه می بینند نه نمازی است نه نیازی و دعایی.
تیغ زنی
عزاداری به طریق تیغ زنی یکی از انواع خرافاتی است که بعدها داخل مذهب شده، و در یک مقطع زمانی مردم این کار را انجام می دادند و حتی نذر می کردند که پسرش باید قمه بزند... همان که گفتیم عاشورا مکتب خرد و انسانیت است نه جهل و خرافه، باید حساب ترویج کنندگان این عمل خشن را از مذهب شیعه جدا دانست و یک طرفه کرد. راهیان این ره، بهره ای از عقل نبرده اند، اگر عقل و خرد داشتند که دست به همچو کارها نمی زدند، کدام خرد و عقل انسانی است که حکم کند انسان به خودش تیغ بزند؟ در کجای سنت رسول خدا ص آمده؟ در سیره ی کدام امام معصوم ع چنین چیزی نوشته شده؟ با کدام مبنای فقهی و شرعی آقایان به راحتی فتوا می فروشند که «جوانانم در بین تکیه خانه ها تیغ بزنید!» و بعدش این صحنه ی خشن و غیر انسانی را از رسانه های تصویری به مردم دنیا هم نشان می دهند که ما چنین انسانهای خالی از عقل و اندیشه هستیم!.
تعجب ما از جوانانی است که مجتهدین و مراجع تقلیدشان فتوای تحریم تیغ زنی داده اند ولی این ها می شنوند و نا شنیده می گیرند، پرده غفلت و جهل تا عمق روح و جان شان پیش رفته. نه گوش شنوایی وجود دارد نه چشم بینایی؛ فقط دیوانه وار با قساوت تمام تا به سرحد مرگ به خودشان تیغ می زنند!
کسی نمی گوید جوانان ناآگاه! اگر آن قدر دل تان برای امام حسین ع سوخته بروید مساجد و تکایا از بام تا شام ناله کنید گریه سر دهید تا همه بدانند اشک شما واقعا برای آن امام است. ولی گریه و عزای خالی نیز به فرمایش استاد مرتضی مطهری، درست نیست باید عمل ما مطابق راه و رسم شهدای کربلا باشد و معرفت، آگاهی و بصیرت پیدا کنیم. اما افسوس که نه اشکی است که واقعا برای امام ریخته شده باشد نه هم آرمان اصلاح امت جد امام برآورده می شود. باید این موارد را فاش گفت و از هیچکس باک نکرد شاید که بتوان خرافه را از چهره های عاشورا زدود و یک عاشورای توأم با تفکر و اصلاح تقدیم جامعه کرد.
بنابراین، ما در سیره ی معصومین، چیزی به نام سینه زنی نداشته ایم و آیت الله مکارم شیرازی نیز بدان اعتراف کرده است و ندیده ایم و نشنیده ایم که امامان ما مطابق روش های مرسوم فعلی عزاداری کنند. نقاره و دهل بزنند یا تیغ بزنند... همه ی اینها برداشت غیر واقعی از شعایر حسینی است که عده ای فکر می کنند شعایر حسینی یعنی توحش و بربریت و خونریزی... بیایید در زندگانی مان آگاهانه گام برداریم و عاقلانه بیندیشیم.
علی ظفر یوسفی- خبرگزاری جمهور