مصاحبه زیر گزیده ای از نظرات حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان است که در گفتگو با روزنامه واشنگتن پست در اول مارچ امسال مطرح شده است.
در این مصاحبه آقای کرزی بیش از یک ساعت در دفتر کار خود در کاخ ریاست جمهوری با کوین سیف، رئیس دفتر واشنگتن پست در افغانستان و داگلاس جن، ویراستار بخش خارجی، سخن گفته است.
در گفتگوی تلفنی در ۲۵ فبروری با باراک اوباما درباره پیمان امنیتی و حضور نیروهای امریکایی پس از سال ۲۰۱۴ میلادی چه گفتید؟
من به آقای اوباما گفتم که خواسته ما پابرجاست، تا زمانی که صلح در افغانستان تامین نشود، من نمی توانم توافقنامه امنیتی با امریکا را امضا کنم..... باراک اوباما گفت که امریکا می تواند برای امضای توافقنامه امنیتی منتظر رئیس جمهور بعدی باشد... چنان چه شنیده اید کاندیدان ریاست جمهوری گفته اند که این توافقنامه را امضا خواهند کرد و امریکا در این رابطه مشکلی ندارد.
موارد مهم اختلافی شما با امریکا از سال ۲۰۰۱ ؟
روابط افغانستان و امریکا در پایین ترین سطح خود قرار دارد حتی خرابتر از سال ۲۰۰۷ میلادی که مردم و من در رابطه به کشتار غیرنظامیان و حملات هوایی نگران بودیم، بخصوص تلفات غیرنظامیان در هرات.
البته مسایل دیگری نیز غیر از تلفات غیرنظامیان در سال ۲۰۰۷ میلادی در خرابی روابط مان نقش داشت. مسایلی همچون شرکت های خصوصی امنیتی، قضایای فساد، دادن قراردادها به اشخاص مورد نظرشان. مخفیگاه شورشیان در بیرون از مرزهای افغانستان است، اما روستاهای افغانستان همواره مورد حملات هوایی قرار می گرفت. من از تلفات غیرنظامیان و استراتژی نادرست امریکایی ها صحبت می کردم، یعنی حملات بر روستاها و این مساله دقیقا مشکل ما بود.
آیا فکر می کنید امریکا در افغانستان بر علیه شماست؟
من نمی خواهم این مساله را به این تعبیر کنم که امریکا بر علیه من یا افغانستان است، این را خود امریکا بهتر می داند. این مساله را به سیاست درست یا رویکرد درست امریکا نیز تعبیر نمی کنم، اما آنان با ما مثل یک شریک رفتار نمی کنند. این یک مساله سیاسی است، نه قضاوت شخصی.
به امریکایی هایی که فکر می کنند آیا افغانستان ارزش سرمایه گذاری را دارد؟ ارزش فرستادن نیروهای نظامی؟ چی می خواهید بگویید؟
پیام من در اینجا بسیار روشن است، رئیس جمهور امریکا گفته است که آنان به خاطر افغانستان اینجا نیستند، این بدین معناست که خون امریکایی ها به خاطر افغانستان ریخته نمی شود و منابع آنان نیز به خاطر افغانستان مصرف نمی شود. اگر شما به سخنرانی باراک اوباما گوش کنید، می بینید که وی بارها و بارها تاکید کرده است ما به خاطر منافع و امنیت امریکا اینجا هستیم. بنابراین کمک به افغانستان در نهایت کمک به امریکاست و آنان به خاطر ما اینجا نیستند، بلکه به خاطر خواسته های خودشان اینجا هستند.
امریکایی ها به خاطر برآورده شدن خواسته هایشان، به خصوص امنیت و رفاه امریکایی ها در سال ۲۰۰۱ به کشور ما آمدند و مردم ما با آغوش باز از آنان استقبال کردند. در اوایل ما موفق بودیم، اما این کارها به خاطر ما نبوده است، بلکه به خاطر امنیت امریکا و منافع غرب بوده است.
در جایی که ما کمک دریافت کردیم، ما از آنان سپاسگزاریم، خوشحالیم، اما در جایی که ما را مثل اعداد حساب کردند، البته که اعتراض می کنیم و خواستار تغییر می شویم، این همان کاری است که من کرده ام.
در رابطه به جنگ افغانستان چه نظری دارید؟
اگر شما به اظهارات مقامات و رهبران امریکا گوش کنید، می گویند: جنگ امریکا، جنگ امریکا و هرگز نمی گویند جنگ افغانستان، بنابر این آنان به خاطر منافع خودشان و یا در کل منافع غرب اینجا هستند. ما افغان ها در این هدف، فقط یک زمینه مشترک داشتیم.
زمینه مشترک ما این بوده است که هر دو کشور خواهان رهایی از تروریسم و افراط گرایی و ایجاد ثبات و امنیت بودیم. اکنون یک بخش از این خواسته ها برای ما بر آورده شده بخش دیگر نه؛ بخش بسیار مهم که امنیت و حفاظت از زندگی افغان ها است، تاکنون برآورده نشده و درست به همین جهت من با امضای توافقنامه امنیتی مخالفم و به مخالفت خود ادامه می دهم.
به همین دلیل من برای امضای توافقنامه امنیتی تامین صلح را شرط کردم، زیرا من باور ندارم که ادامه این جنگ تحت نام مبارزه با تروریسم در روستاهای افغانستان پایانی داشته باشد، من این مساله را مدت ها پیش گفته بودم و بر آن اصرار دارم.
در رابطه به انتخابات در ماه اپریل، زمانی که افغان ها می روند تا جانشین کرزی را پس از دو دوره ۵ ساله انتخاب کنند؟
نقش من مثل همه رئیس جمهوران دیگر این است که مطمئن شوم انتخابات به درستی برگزار می شود و پس از انتخابات رئیس جمهور کشور از طریق آرای مردم انتخاب و توسط افغان ها پذیرفته می شود.
نقش من با در نظر داشت تجربه ام در انتخابات ۲۰۰۹ میلادی این است که از مداخلات خارجی جلوگیری کنم و مطمئن شوم که هیچ خارجی در انتخابات افغان ها مداخله نکرده است. نقش من این است که مطمئن شوم مداخله صورت نمی گیرد و من آنچه را در توان دارم برای آوردن انتخابات برای مردم افغانستان انجام می دهم.
در جواب کسانی که می خواهند شما در قدرت باقی بمانید چه می گویید؟
من می خواهم که انتخابات برگزار شود و مردم افغانستان رئیس جمهور و دولت جدیدشان را انتخاب کنند، من به اندازه کافی در قدرت باقی مانده ام، وقت این است که من بروم و رئیس جمهور جدید بیاید. آمدن رئیس جمهور جدید برای کشور خوب است حتی اگر بسیاری از مردم خواستار حضور من در قدرت باشند، فکر می کنم که این برای کشور مناسب نیست.
آیا از برادرتان در انتخابات حمایت می کنید؟
چیزی که من علنا گفته ام این است که من برادرم را دوست دارم و او یک مردم بزرگ و یک شخص شایسته است. من می بینم که او به خوبی حمایت می شود، یک حمایت قابل توجه... اما من می ترسم که حضور او به کسانی که می خواهند در انتخابات افغانستان دخالت کنند، فرصت دهد و آنان از این فرصت بهره برداری کنند، به این دلیل من به برادر گفته ام نه. و به افرادی که از من می خواستند تا مانع برادرم نشوم.
در رابطه به آزادی زندانیان بگرام در ماه فبروری با وجود این که امریکا آنان را خطرناک خوانده بود!
آنان به خاطر نشان دادن حسن نیت به طالبان آزاد نشدند، بلکه به خاطر آوردن عدالت برای کسانی که بی دلیل در زندان نگهداری می شدند که بیشترشان نیز مردم روستاهای افغانستان بودند، کسانی که در حملات شبانه دستگیر شدند و سیستم قضایی افغانستان مدرکی مبنی بر مجرم بودن آنان نداشته است، کسانی که نیروهای افغان مدرک و گزارشی بر علیه آنان نداشته، این عدالت است، عدالت برای مردم افغانستان. به باور من بگرام راهی است برای نقض حقوق مردم افغانستان. وجود این زندان جای تاسف است برای افغانستان و یکی از مشکلات بزرگ در روابط افغانستان و امریکاست.
ما آنان را آزاد کردیم چون مدرکی مبنی بر مجرم بودن شان نداشتیم- با یا بدون اعتراض امریکا.
آیا بقایای القاعده هنوز در افغانستان هستند و آیا امریکا در ماموریت خود موفق به شکست گروه های تروریستی شده است؟
بر اساس توافقنامه امنیتی، امریکایی ها می خواهند که برای انجام عملیات ها آزادی داشته باشند، اما من از آنها پرسیده ام که چرا می خواهند پس از امضای توافقنامه امنیتی به روستاهای افغانستان برای عملیات بروند؟ این یکی از مباحث مهم مطرح در توافقنامه امنیتی است.....
آنها گفتند که احتمال دارد افراد القاعده در آن مناطق وجود داشته باشند. من پرسیدم منظور شما از القاعده چیست؟ آیا آنان تعداد زیادی هستند، یا چند نفر یا گروهی؟ آنان گفتند که کمتر از ۱۰۰ تن.
مشاور امنیت ملی ما به من گفت که آنان از ۳۵ تا ۴۵ نفر صحبت می کنند، من گفتم که این تعداد نمی تواند تهدیدی برای ما یا امریکا باشد.
من نمی خواهم بگویم که آنان با شکست مواجه شده اند، زیرا من نمی دانم حتی اگر مواجه شده باشند، القاعده بیشتر برای من شبیه افسانه است تا واقعیت. من نمی توانم از شکست چیزی حرف بزنم که ندیده ام، اگر القاعده وجود داشته باشد، امیدوارم که شکست خورده باشد و ما باهم برای شکست آنان کار خواهیم کرد، اگر آنان در افغانستان وجود داشته باشند.
آیا وضعیت افغانستان در ۱۰ سال حکومت شما بهتر شده است؟
افغانستان نسبت به ده سال گذشته بسیار بهتر شده است، وضعیت زندگی مردم بهبود یافته است، موسسات و دموکراسی در حال رشد است و همچنین مطبوعات و آزادی بیان، طوری که می بیند.
بخشی از این دستاوردها نتیجه کارکرد دولت افغانستان و بخشی دیگر نتیجه کارکرد من است با تعهدی که به دموکراسی، آزادی مطبوعات و حقوق بشر داشتیم و بخشی از این دستاوردها در نتیجه کار امریکا و کشورهای کمک کننده است که ما از آنان سپاسگزاریم.
اما نمی توان در خانواده ای که ۵ عضو آن خوب است و تعدادی دیگر زخمی و کشته می شوند، به شادی زندگی کرد. مهم نیست که در این خانواده شما به چه میزان ثروتمند و یا چگونه خوشحال می شوید، اما زمانی که در گوشه ای از این خانه رنج است هرگز نمی توانید خوشحال باشید، به همین دلیل من بر پروسه صلح پافشاری می کنم.
س: در رابطه به امنیت، این که آیا امنیت از ده سال پیش بدتر است؟
بله، قطعاً در بخشی هایی از کشور.
چرا طالبان به عنوان نیروهای مبارز قوی باقی مانده اند؟
همانطوری که قبلا گفتم استراتژی، غلط بوده و این علت بسیاری از مشکلات ما بوده است. به اعتقاد من هیچ جنگی در افغانستان برای مبارزه کردن وجود ندارد و این مناقشات بوجود می آیند تا مردم افغانستان رنج ببرند و من با اصرار بر پروسه صلح تلاش می کنم این مناقشات ایجاد شده را خنثی کنم.
امریکا برای مبارزه با افراط گرایی، تروریسم و القاعده به اینجا آمد و مردم نیز با این اهداف، زمینه مشترک پیدا کردند و این زمینه های مشترک تا مدتی بود و پس از آن ضعیف و در نهایت از بین رفت به دلیل تلفات، توجه نکردن به پناهگاه های تروریسم و ادامه جنگ در روستاهای افغانستان، جایی که جنگ در آنجا نیست.
چرا امریکا اینجاست؟ من نمی توانم جواب این سئوال را به امریکایی ها بدهم، رئیس جمهور امریکا می گوید آنها اینجا هستند تا با افراط گرایی و ترویسم مبارزه کنند تا امنیت امریکا تامین شود. راه تامین امنیت امریکا از خانه ها و روستاهای افغانستان نمی گذرد. به تصور من، برای تامین امنیت امریکا از تروریسم باید به پناهگاه های آنان رفت. انگیزه و عواملی که تهدید برای امریکا محسوب می شود، در روستاهای افغانستان نیست.
روابط بهتر امریکا و افغانستان چگونه ممکن است؟
من بارها به دولت امریکا و رئیس جمهور امریکا و دیگران گفته ام که بیایید یک رابطه، مثل مستأجری که در طبقه پایین زندگی می کند داشته باشیم، خانواده ای که یک اتاق را اجاره گرفته است و با فرهنگ و مذهب خود در آن زندگی می کند، با درآمدی که دارد نان می خورد و یک دروازه برای شما هست که می توانید به خانه مستاجر داخل شوید، کارهایتان را انجام دهید و از پنجره این اتاق به بیرون نگاه کنید، اما شما هرگز نباید در امور این خانه مداخله کنید و یا باعث ناراحتی و آسیب رساندن به اعضای این خانواده شوید.
ما در موقعیت ملتی نیستم که شما را از کارهایی که انجام می دهیم، ممانعت کنیم، ما فقط می خواهیم محفوظ بمانیم و در میان خودمان خوشحال زندگی کنیم و با شما دوست باشیم که دوستی با شما برای ما صلح و ثبات به ارمغان آورد، نه جنگ.
اشتباهاتی که امریکا در رابطه به مسایل فرهنگی افغانستان داشته!
آنان همواره سعی کرده اند که مستقیما بر فرهنگ و شیوه زندگی ما حمله کنند. آنان به مردم ما آسیب زده اند و برای ما صلح نیاوردند، آنان نتوانستند چیزهایی را که می گفتند و برای انجامش به اینجا آمده اند، انجام دهند.
چرا می گویید این جنگ افغانستان نیست؟
چطور ممکن است این جنگ ما باشد زمانی که هواپیماهای امریکایی موتری را که یک خانواده حامل آن است را بمباران می کند؟ آیا این کار را در امریکا انجام داده می توانند؟ شما می توانید که خانواده ای را در روستاهای امریکا به نام مبارزه با تروریسم مورد حمله قرار دهید؟ آیا نظامیان امریکایی می توانند کارهایی را که در اینجا انجام می دهند، در امریکا نیز انجام دهند؟
چرا از امریکا اینقدر انتقاد می کنید؟
زمانی که من پشت درهای بسته صحبت می کردم، زمانی که خواستار ایجاد تغییرات بودم، توجه نشد، بنابراین من اسلحه دیگری ندارم و زمانی که علنی صحبت می کنم مجبور هستند توجه کنند.
آیا این روش شما مؤثر بوده است؟
بله... ما در حال حاضر شرکت های خصوصی امنیتی را منحل کردیم، حملات بر خانه های افغان ها و بمباران روستاها را کمتر کردیم و این یک چشم انداز متفاوت است.
در رابطه با چالشهای پیش روی افغانستان، نیروهای امنیتی افغانستان، خروج نیروهای امریکایی و کم شدن کمک ها:
کمک های خارجی، یک مسیر زندگی پر هزینه برای افغانستان به ارمغان آورد. ما می خواهیم به این مسیر زندگی پر هزینه پایان دهیم، چه با حضور نیروهای بین المللی و چه بدون حضور آنان، چه با توافقنامه امنیتی و چه بی توافقنامه امنیتی، چه با پیمان استراتژیک و چه بدون پیمان استراتژیک. این مسیر زندگی پایدار نیست و افغانستان باید با تکیه بر خودش زندگی کند.
خب حال اگر به ما کمک کنند، خیلی خوب است و اگر نکنند، یک خانواده فقیر می تواند راهی را برای زندگی کردن پیدا کند، سخت کار می کنند تا بتوانند زندگی شان را بهتر کنند. این یک مساله نگران کننده است و پیرامون آن با امریکا زیاد بحث و گفتگو کردیم، آنان معاش های کلانی با خود آوردند، اما ما نمی توانیم هزینه آن را بدهیم.
من با نیروهای امنیتی خوش هستم که افغانستان بتواند هزینه آن را بپردازد و آنان را آموزش دهد.
آیا جنگ امریکا در افغانستان ارزش این همه را داشته است؟
من در این رابطه مردد هستم، زمانی که کارهای خوب شان را می بینم، طرفداری می کنم، اما زمانی که زیان آن، از قبیل کودکان معلول، زخمی و کشته را می بینم، با کارکردهایشان مخالفت می کنم. بنابراین من نمی توانم به شما یک جواب ساده بله یا خیر بدهم. این بسیار سخت است، شاید دو، سه یا پنج سال بعد بتوانم جواب بله یا خیر به این پرسش شما بدهم، زمانی که احساسات من فروکش کند، اما اکنون احساساتی ام.
چیزی که جهان باید در رابطه به شما بداند؟
جهان از قصد و شیوه زندگی من چیزی نمی داند، با استانداردهای امروز جهانی، من یک شخص جهانی نیستم. من به چیزهای خاصی باور دارم و برای آن کار می کنم بدون در نظر داشت این که کسانی که در قدرت هستند، مرا دوست دارند یا نه. به عبارت دیگر من یک فرد صلحجو هستم، صلح مطلق، من به جنگ، به تفنگ و سیاست اعتقاد ندارم، فکر می کنم که کثیف اند.
این خصوصیات خوبی، برای یک رئیس جمهوری که در جنگ است، نیست؟
احتمالا درست است، اما این چیزی است که من هستم.
از رئیس جمهور بودن متاسف یا پشیمان هستید یا خیر؟
نه، من وظیفه ام را برای این کشور انجام دادم، من اصول را که همانا صلح و گفتگوها بود، ترک نکردم.
توصیه های تان به پسر ۷ ساله تان:
من همیشه به پسرم می گویم که صلح جو باشد، هر روز برایش می گویم. به عنوان یک کودک ۷ ساله، سامان بازی را دوست دارد، به خصوص دوست دارد یک تفنگ داشته باشد، اما من هرگز اجازه نمی دهم که او یک بازیچه تفنگ داشته باشد. من همیشه او را به نقاشی تشویق می کنم، او یک نقاش خوب است.
پیام تان به امریکایی ها چیست؟
به مردم امریکا قدردانی مرا و به دولت امریکا خشم مرا، خشم شدید مرا برسانید.
ترجمه: زهرا یوسفی/ خبرگزاری جمهور