بنابراین، اگر در این رویداد نیز همانند همه دیگر رویدادهای خونین تروریستی، رهبران دولتی، تنها به یک ابراز محکومیت ساده، اکتفا کنند، میزان رنج و محنت و مشقت و مصیبت ناشی از زخمی که تروریستهای بی رحم بر پیکرهای زخمی و درد کشیده خبرنگاران و فعالان بی دفاع رسانه ای در افغانستان وارد می آورند، دو برابر خواهد شد.
قبل از ظهر روز پنجشنبه هفتم جدی، سه انفجار انتحاری در حوزه ششم امنیتی در غرب کابل، دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان (آوا) و مرکز فعالیت های فرهنگی- اجتماعی تبیان را هدف قرار داد.
براساس آماری که وزارت صحت عامه منتشر کرده در این رویداد تروریستی، دست کم ۴۱ نفر شهید و نزدیک به ۱۰۰ نفر زخمی شده اند.
سید حسن حسینی؛ مسؤول خبرگزاری آوا در کابل گفته که در هنگام حمله، نشستی علمی و پژوهشی برای بحث روی سالروز ششم جدی (هجوم نیروهای شوروی به افغانستان) نیز در این دفتر جریان داشته است.
به نظر میرسد همین امر، آمار تلفات رویداد را به شدت بالا برده است.
گروه طالبان در همان ساعت های اولیه، اعلام کرد که این انفجار کار آنها نبوده است.
گروه تروریستی داعش، مسؤولیت آن را بر عهده گرفت.
دشمن قسی القلب جریان آزاد اطلاعات و رسانه های افشاگر و آگاهی بخش، با این حمله، نهایت قساوت و خشونت را برای بروز نفرت و خشم شان از آزادی و آگاهی به نمایش گذاشتند.
داعش در این حمله به آنچه می خواست رسید؛ نیرویی جهنمی و خون ریز که تنها هدف اش، ایجاد حد اکثر وحشت و خشونت و برانگیختن بالاترین میزان نفرت و محکومیت است.
بنابراین «محکومیت» این اعمال جنایتکارانه، از سوی هر مرجع دولتی یا غیر دولتی که صورت بگیرد، نه تنها آسیبی به داعش و عزم آن برای ادامه راهی که در پیش گرفته، ایجاد نخواهد کرد؛ بلکه تقلیل «محکومیت» به تنها حربه و کارابزار دولت و سایر نهادها و سازمان های هدف این گروه تروریستی، برای مقابله با اعمال و اقدامات خونین آن، نیروهای آن را در اجرا و ارتکاب حمله های خشن و خونین بیشتر، تشجیع خواهد کرد.
بنابراین، اگر در این رویداد نیز همانند همه دیگر رویدادهای خونین تروریستی، رهبران دولتی، تنها به یک ابراز محکومیت ساده، اکتفا کنند، میزان رنج و محنت و مشقت و مصیبت ناشی از زخمی که تروریستهای بی رحم بر پیکرهای زخمی و درد کشیده خبرنگاران و فعالان بی دفاع رسانه ای در افغانستان وارد می آورند، دو برابر خواهد شد.
به همین دلیل است که حمله روز پنجشنبه بر خبرگزاری آوا و آمار بالای قربانیان این رویداد هولناک و غم انگیز، نشانگر راه خونین کار خطیر خبرنگاری در کشوری مانند افغانستان می باشد؛ کشوری که رهبران سیاسی آن، با یک اعلامیه ساده محکومیت، از کنار مرگبارترین جنایت های تروریستی می گذرند و در برابر، جامعه رسانه ای آن، همه ساله در رقم زدن خونین ترین سال برای خبرنگاران، رکوردهای بین المللی را جا به جا می کنند.
در چنین وضعیتی که هیچ سپر حفاظتی برای پاسداری از حریم رسانه ها و تأمین مطمئن امنیت جانی اصحاب رسانه وجود ندارد و بدتر از آن اینکه گستره حضور و دامنه نفوذ لشکر جور و جهل و جمود و جنون داعش و طالبان نیز روز به روز، گسترده تر و وسیع تر می شود، هیچ راهی جز وحدت و همبستگی رسانه ها صرف نظر از هر سلیقه و گرایشی که دارند، وجود ندارد.
رسانه هایی که به آزادی بیان به عنوان یک اصل اصیل و اساسی، اهمیت می دهند، رسانه هایی که نسبت به آینده ارزش هایی که سال ها برای تحقق و تأمین آن، مبارزه و تلاش و سرمایه گذاری کرده اند، رسانه هایی که در این مسیر سخت و جانکاه، با از دست دادن جان های عزیز نیروی کار جوان، نخبه و متخصص خود، هزینه داده اند، باید دست در دست هم دهند و سکوت سنگین و پرسش برانگیز و غیر مسؤولانه و ناموجه دستگاه های دولتی در برابر هجوم آشکار لشکر سیاهی و تباهی تروریزم تکفیری و حامیان و پشتیبانان پیدا و پنهان آن را بشکنند.
این رسالت جمعی و مشترک همه کسانی است که به رسانه و کار رسانه ای، به مثابه یک حق مشروع و ارزشی پایدار و ارجمند نگاه می کنند.
البته در این میان، حساب رسانه های مزدور و وابسته و غیر وارسته ای که عملا در خدمت ایدئولوژي تکفیر و ترور و تفرقه قرار دارند، جداست. آنها نه به کار رسانه ای، به عنوان یک اولویت استراتژيک و ارزشی غیر قابل جایگزین نگاه می کنند و نه حضور شان در میان اعضای خانواده مطبوعات و رسانه های افغانستان، برای تقویت و تحکیم پایه های این آزادی اساسی و ماندگار است.
آنها اینجا هستند تا پس از هر رویداد تروریستی بر علیه مردم و رسانه های افغانستان، با پخش و اشاعه نسبت های کذب و نادرست به ارباب رسانه، اقدام قبیح و زننده تروریست ها را توجیه کنند. آنها نیروهای تروریزم بین المللی و نمایندگان ایدئولوژي افراط و تکفیر و ترور در عرصه جنگ نرم اند.
بنابراین، دومین رسالت بزرگ رسانه های واقعی، مبارزه با این جریان خطرناک است.
محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور