چهارسال از ترور ناجوانمردانه سردار سربلند اسلام جنرال قاسم سلیمانی می گذرد؛ رویدادی که جهان مدعی مبارزه با تروریسم را به سکوتی مرگبار درباره یکی از شنیع ترین جنایت های دوران معاصر واداشت.
این ترور آشکار یکبار دیگر نقاب از چهره امریکای مدعی ضدیت با تروریسم که رهبری بسیاری از ائتلاف های به اصطلاح ضد تروریستی در خاورمیانه و جهان را برعهده دارد برداشت و نشان داد که استندردهای غرب برای مبارزه با تروریسم تا چه اندازه دروغین، بی بنیاد و غیرواقعی است.
جنرال قاسم سلیمانی به اذعان دشمنانش یکی از بزرگترین فرماندهان ضد تروریسم در دنیای معاصر به حساب میآمد که داعش؛ این هیولای اهریمنی، وحشی و خونخوار را به زانو درآورد و خاورمیانه آشوب زده را در مسیر ثبات و استقرار قرار داده بود.
دولت های ملی عراق و سوریه و افغانستان، پایداری و بقای خود را مرهون مبارزات شجاعانه این فرمانده دلاور هستند و بودند. او تروریسم بی لگام و خون آشام را زمینگیر کرد تا ملتهای دربند منطقه را به امنیت و مصونیت برساند و جولان های تروریسم تکفیری و ارتش های نیابتی استعمار نو را که به قیمت خون هزاران هزار انسان بی گناه، آوارگی و بی خانمانی میلیون ها نفر، ویرانی شهرها، از میان رفتن زیرساختهای اساسی و حیاتی، خطر فروریزی حکومت های چند ده ساله و فراگیری جنگ و آشوب و بحران و فاجعه در صدد اجرای نقشههای استعماری قدرتهای جهانخوار بود، مهار کند.
کاری که شهید قاسم سلیمانی با تروریسم تکفیری مورد حمایت امریکا و غرب انجام داد حتی با ترور او نیز از میان نخواهد رفت.
به نظر می رسد که امریکای جنایتکار و تروریسم دولتی اسرائیل به خوبی، عظمت، تاثیرگذاری، ماندگاری و کارآمدی میراث جنرال قاسم سلیمانی را درک کرده و دریافته بودند و به همین دلیل بامداد سیزدهم جدی، یکی از بزرگترین جنایت های خود که مصداق آشکار تروریسم دولتی به حساب میآمد را مرتکب شدند تا یکی از بزرگ ترین خدمات را به تروریسم تکفیری انجام داده باشند.
آنها فرمانده واقعی جنگ علیه تروریسم را آماج قرار دادند تا تروریست های دست آموزشان به طور کامل ریشهکن و منهدم نشوند و خاورمیانه آشوب زده و بیثبات همچنان درگیر جنگ و بحران و فاجعه ناشی از جنایات مزدوران استکبار و صهیونیزم باقی بماند.
تروریسم دولتی امریکا و ترامپ جنایتکار که فرماندهی این عملیات ناجوانمردانه را برعهده داشت حتی به بدیهی ترین قوانین بینالمللی نیز اعتنا نکردند و فرمانده نظامی یک کشور مستقل را که عضو رسمی سازمان ملل متحد و از اعضای متعهد جامعه بین المللی به حساب می آید در خاک یک کشور مستقل دیگر در جریان یک سفر رسمی به دعوت نخست وزیر آن کشور هدف حمله نظامی قرار دادند و ترور کردند.
با این وجود، جهان مرعوب قدرت امریکا هرگز آنگونه که انتظار می رفت نتوانست مشروعیت این جنایت آشکار را زیر سؤال ببرد و امریکا را به عنوان نمونه بارز تروریسم دولتی محکوم کند.
اما هیچکس نمی تواند این واقعیت واضح را نادیده بگیرد که امریکا با ترور جنرال قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس عمدا به تروریسم تکفیری کمک کرد و به این ترتیب ائتلاف های دروغین به رهبری امریکا برای به اصطلاح مبارزه با تروریسم در خاورمیانه هدفی جز تقویت تروریسم، گسترش بنیادگرایی افراطی و کمک به تکفیریهای وحشی و خونریز ندارد؛ زیرا نمیتوان هم ادعای مبارزه با تروریسم و افراط گرایی را مطرح کرد و هم بزرگترین فرمانده جنگ واقعی علیه تروریسم تکفیری را بی رحمانه آماج قرار داد و به قتل رساند.
به همین دلیل همانگونه که چهره های برجسته ای مانند جنرال قاسم سلیمانی معتقد بودند و بارها در سخنرانی ها و موضعگیریهای رسمی شان بر آن تاکید می کردند دشمنی با امریکا و مبارزه با استکبار امریکایی و استعمار نو به همان اندازه لازم و واجب و ضروری و مشروع است که جنگ با تروریسم دست آموز امریکا و تکفیری های تولید کارخانههای تروریست پروری سازمانهای جاسوسی سیا و موساد و مزدوران مرتجع منطقه ای آنها.
این همان آموزه بزرگی است که به عنوان میراث ماندگار مکتب مبارزاتی شهید جنرال قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس برای همیشه باقی خواهد ماند و علیرغم ترور بی رحمانه آنها توسط امریکای جنایتکار و ترامپ تروریست، سران واشنگتن و تل آویو هرگز نمی توانند این آموزه تاریخی را از ذهن و ضمیر ملتهای بیدار منطقه بزدایند.