۰

باخت اروپا در قمار ترامپ با پوتین

نجیب‌‌‌الله نیک‌اندیش
سه شنبه ۳۰ دلو ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۳
باخت اروپا در قمار ترامپ با پوتین

 
مذاکرات امریکا و روسیه درباره جنگ اوکراین، از امروز، سه شنبه 30 دلو، با حضور وزرای خارجه دو کشور در ریاض، پایتخت عربستان آغاز می‌شود. قرار است در این مذاکرات، اوکراین به عنوان طرف اصلی منازعه و قدرت‌های اروپایی به عنوان حامیان اصلی کی‌یف، حضور نداشته باشند. در واکنش به این اقدام، روز گذشته، قدرت‌های اروپایی در پاریس نشست اضطراری تشکیل دادند تا به زعم خود از شکست اوکراین و اتحادیه اروپا در جنگ، جلوگیری کنند، اما واقعیت این است که اوکراین از همان آغاز که سودای عضویت در ناتو را در سر می‌پروراند، سند باخت خود را امضا کرد. اروپا هم با قرار گرفتن تمام‌قد در کنار کی‌یف در مقابل مسکو، بر سر اسپ بازنده شرط‌بندی کرد. اکنون با معامله‌ای که میان پوتین و ترامپ بر سر اوکراین جریان دارد، این قاره سبز است که باید رنگ‌زردی بین‌المللی را به جان بخرد.

نسخه‌ای که در مذاکرات امریکا ـ روسیه در مورد جنگ اوکراین تجویز شده، همان نسخه‌ای است که در مذاکرات دوحه میان امریکا و طالبان، اجرا شد و نتیجه هم داد. آن نسخه غیبت جانب اصلی میدان و منازعه، دولت اشرف غنی، در میز مذاکره بود. اکنون همان سناریو در قالبی دیگر و با ابعادی وسیع‌تر در حال اجرا است؛ این بار به جای دوحه، ریاض میزبان مذاکرات است و به جای روسیه، اوکراین و نهایتا اروپا، این امریکا است که با روسیه مذاکره می‌کند.

وجه اشتراک و شباهت دیگر این مذاکرات، عنصری به نام دونالدترامپ است؛ هم پی‌ریز و پیش‌آهنگ و پیش‌ران مذاکرات صلح دوحه دونالد ترامپ بود و هم طراح و تئوری‌پرداز و تدوین‌گر مذاکرات ریاض دونالد ترامپ است.

با این حال تفاوت‌هایی هم میان هردو مذاکره صلح، وجود دارد. مهم‌ترین تفاوت این دو مذاکره، در گشایش جبهه جدیدی از انشعاب در اردوگاه غرب به دنبال دور زدن اوکراین و اروپا توسط امریکا و روسیه در مذاکرات ریاض برای معامله بر سر اوکراین است؛ چیزی که راه اروپا را از امریکا جدا خواهد کرد و چه بسا موجب استقلال نظامی و امنیتی اروپا از امریکا خواهد شد. در آستانه دیدار وزرای خارجه امریکا و روسیه در ریاض، سران قاره سبز در پاریس گرد آمدند تا بر ضرورت افزایش بودجه دفاعی خود تأکید کنند. اگرچه این واکنش، مقدماتی است، اما مبتنی بر دال مرکزی ویرانگر بودن گفتگوهای امریکا و روسیه بر سر سرنوشت اوکراین و درواقع بر سر سرنوشت اتحادیه اروپا است. در حالی که تاکنون تنها تمهیدات معامله دولت ترامپ با روسیه در مورد اوکراین فراهم شده و فراتر از آن اتفاق خاصی نیفتاده است، دونالد توسک، نخست‌وزیر پولند در اجلاس پاریس گفت: اروپا «قادر به مقابله با توان بالقوه روسیه نیست» و به همین دلیل باید بودجه نظامی خود را افزایش دهد. 

با پیشرفت مذاکرات امریکا و روسیه در ریاض مطمئنا قاره سبز گام‌های بلندتری در جهت استقلال دفاعی ـ امنیتی خود برخواهد داشت و به این ترتیب، ناتو را دچار شوک عظیمی خواهد کرد و احتمالا با تأسیس ارتشی مستقل از پیمان آتلانتیک شمالی، برای اقتدار نظامی ـ امنیتی خود، راه تازه‌ای در پیش خواهد گرفت؛ همان چیزی که بارها از سوی ایمانوئل مکرون، رییس جمهوری فرانسه مطرح شده و نشست اضطراری سران اروپا یک روز زودتر از آغاز مذاکرات ریاض، روند آغاز تأسیس آن را سرعت خواهد بخشید.

اما دونالد ترامپِ پیرو مکتب واقع‌گرایی، واکنش دیرهنگام اتحادیه اروپا به اقدام خود برای برگزاری مذاکرات صلح ریاض بدون حضور اوکراین و اروپا را واقعی نمی‌‌انگارد؛ زیرا او از ماه‌ها پیش دیدگاه‌های خود در مورد جنگ اوکراین را آشکارا بیان کرده و تصریح کرده است که کار به همان جایی می‌رسد که اکنون رسیده است، ولی اتحادیه اروپا پس از آن که خود را در مقابل آغاز عملیاتی روند مورد نظر ترامپ در مورد جنگ اوکراین یافت، دست به تشکیل جلسه اضطراری زد و این، به باور ترامپ، آنقدر واقعی نیست که بتواند مسیر مذاکرات صلح با ابتکار او را تغییر دهد، بلکه آنچه از نظر ترامپ واقعی است، شکست ناتو و اروپا در زورآزمایی با روسیه در میدان اوکراین است. 

در نزدیک به سه سال جنگ اوکراین، غرب از همه توان سیاسی، تسلیحاتی، تبلیغاتی و تحریم‌های سنگین و گسترده اقتصادی خود علیه روسیه استفاده کرد تا پوتین را به زانو درآورد، اما به رغم صرف صدها میلیارد دالر، خالی شدن انبارهای تسلیحات ناتو، نتیجه چیز دیگری بود: کشتار صدها هزار نفر، تخریب همه زیرساخت‌های حیاتی اوکراین، تصرف بیست درصد خاک این کشور و آوارگی میلیون‌ها نفر از شهروندانش! این واقعی‌ترین نتیجه ملموس و میدانی در سه سال جنگ شرق و غرب در زمین اوکراین است. ترامپ نیز همین واقعیت را می‌بیند و پیت هگست وزیر دفاع جدیدش هم بسیار واقع‌بینانه گفت که: عضویت اوکراین در ناتو «واقع‌بینانه» نیست و این کشور باید از امید پس گرفتن همه سرزمین‌هایش از روسیه دست بکشد!

ترامپ همزمان یک واقعیت مهم دیگر را نیز در نظر دارد و آن این که رؤیای پیوستن به ناتو، اکنون و بعد از حمله روسیه به اوکراین، بیش از هر زمان دیگری برای کی‌یف دور و دیر و دست‌نیافتنی شده است. به همین دلیل او با آرامش و خون‌سردی، اتحادیه اروپا را به پذیرش این واقعیت انکارناپذیر میدانی فرامی‌خواند تا حق را به زور بدهد. ترامپ به درستی می‌داند که پذیرش این واقعیت، مستلزم زیر پا گذاشتن قوانین واقعی بین‌المللی است؛ قوانینی که در 70 سال پس از جنگ جهانی دوم، جهان را در محور یک نظم پذیرفته‌شده سیاسی مدیریت می‌کرد و در این مدت، نوعی ثبات و صلح ولو همراه با سرنیزه به آن داده بود و مانع از تصرف سرزمینی قدرت‌های برتر در چرخه زورگویی‌های استعماری علیه کشورهای ضعیف‌تر می‌شد، اما ترامپ چه کار کند که از باورهای واقع‌گرایی خود روی بگرداند و برخلاف کیش و کنش باطنی شخصیت خویش رفتار کند؟!

ترامپ از این واقعیت‌ها چشم نمی‌پوشد تا واقعیت‌‌های دیگری خلق کند تا به واقعیت‌هایی برسد که خوی افزونه‌خواهی استکباری او را سیراب و اِشراب می‌کند. برای ترامپ مذاکرات صلح اوکراین که حاوی اعطای بخش‌های تصرف‌شده این کشور توسط ارتش پوتین به روسیه است، مقدمه‌ای برای کوچاندن فلسطینی‌ها از غزه، اجرای طرح از نیل تا فرات برای توسعه سرزمینی اسرائیل، تصرف کانال پانامه، تسخیر گرینلند و حتی الحاق کانادا به عنوان ایالت پنجاه و یکم به ایالات متحده امریکا است!

ترامپ قوانین بین‌المللی را برای رؤیاهای خود، زنجیرهای مزاحمی می‌داند که دست و بال او را برای توسعه سرزمینی امریکا بسته است و مانع تحقق آرزوهایی مانند تصرف غزه و گرینلند و کانال پانامه می‌شود. به همین دلیل او با تمکین به مطالبات روسیه برای تصرف حداقل بخش‌هایی از اوکراین، تلاش می‌کند راه خود و اسرائیل را برای زیاده‌خواهی‌های نواستعماری خود هموار کند. در صورت دست یافتن ترامپ و پوتین به توافقی که منتهی به انضمام 20 درصد خاک اوکراین به روسیه شود، موانع عمده رؤیاپردازی‌های ترامپ هم برطرف خواهد شد و او با اطمینان خاطر بیشتری اقدام به تغییر مرزهای جهان مطابق میل خود خواهد کرد. اکنون جز اتحادیه اروپا هیچ مانع دیگری بر سر راه حاتم‌بخشی ترامپ نسبت به خاک اوکراین وجود ندارد، اما قطع کمک‌های ایالات متحده به کی‌یف و بدتر از آن قرار گرفتن امریکا در کنار روسیه، قاره اروپا را در موقعیت استیصال وحشتناکی قرار داده است.

در سه سال گذشته، اروپا نزدیک به 300 میلیارد دالر به اوکراین کمک کرده و 18 میلیارد دالر دیگر را برای پذیرایی از آوارگان اوکراینی اختصاص داده است. هزینه پنهان تورم کم‌سابقه ناشی از جنگ اوکراین که با افزایش سرسام‌آور قیمت انرژی و اقلام اولیه حیاتی همراه بود نیز اقتصاد اروپا را فلج کرده است و اکنون بریتانیا، فرانسه و آلمان به عنوان سه اقتصاد بزرگ اروپایی با بحران بسیار عمیق اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند. با کنار کشیدن امریکا از عرصه حمایت از اوکراین که تاکنون بالغ بر 175 میلیارد دالر برای واشنگتن هزینه داشته است، اتحادیه اروپا چقدر و تا کجا می‌تواند هزینه جنگ اوکراین را بپردازد؟ به نظر می‌رسد پس از قطع کمک‌های سخاوتمندانه امریکا به اوکراین، تنها کاری که از این اتحادیه برمی‌آید، تأسیس ارتشی اروپایی برای جلوگیری از پیش‌روی روسیه به سمت مرزهای قاره سبز است، اما این کار نمی‌تواند از تبدیل شدن روسیه به قدرتی برتر و مسلط بر شرق اروپا جلوگیری کند.

از جانب دیگر قدرت‌های اروپایی این مهم را نیز به خوبی درک می‌کنند که ایستادگی در برابر امریکا برای آنها کاری آسان نیست؛ زیرا هم امنیت اروپا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به قدرت نظامی امریکا گره خورده است و هم اقتصادهای بحرانی آنان در صورت بروز تنش با امریکا با آسیب‌هاییجدی و جبران‌ناپذیر مواجه خواهد شد.

مضاف بر آن ادامه جنگ برای اوکراین نیز ناممکن است. در یک سال گذشته گزارش‌های بسیاری از وضعیت روان جمعی اوکراینی‌ها منتشر شد که نشان‌دهنده خستگی و شکست روانی آنان در برابر روسیه است و افکار عمومی در اوکراین، ولودیمیر زلنسکی را برای ادامه مقاومت در مقابل پوتین همراهی نمی‌کند و این بدان معنا است که حتی با ادامه حمایت‌های سخاوتمندانه اروپایی‌ها از کی‌یف، جنگ به نفع اوکراین پیش نخواهد رفت.

اشتباه استراتژیک زلنسکی در آن بود که تجربه تاریخی بی‌نتیجه بودن اتکا به حمایت غرب را از یاد برد و بار دیگر با دلگرمی به همراهی و حمایت امریکا و اروپا، اوکراین را در معرض حمله ویژه نظامی روسیه قرار داد. اگر او فراموش نمی‌کرد که تصاحب جزیره کریمه توسط کرملین، نتیجه مصالحه غرب است و این تجربه بازهم می‌تواند تکرار شود، کار را به اینجا نمی‌کشاند.

با این حال، تردیدی وجود ندارد که قدرت‌های اروپایی از همه توان خود برای مقابله با سناریوی ترامپ در مورد جنگ اوکراین استفاده خواهند کرد، اما در نهایت ناگزیر خواهند شد بدون آن که چیزی به دست بیاورند، امتیازهای سنگینی به کرملین بپردازند.
ترامپ وارد قمار بزرگی با پوتین شده است، اما که بازنده این قمار، قاره اروپا است.

نجیب‌‌‌الله نیک‌اندیش- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین