صرف نظر از زبان زهرآگین، بیان گزنده و محتوای تحقیرآمیز مقاله همسر آقای خلیلزاد در نقد نگرانی زنان افغان از خروج امریکا از افغانستان، باید تصریح کرد که اتکای همه جانبه زنان، اقلیت های قومی، شماری از رسانه ها و جامعه مدنی افغانستان به حضور امریکا هیچ توجیهی ندارد. آزادی و مردم سالاری و حق و عدالت، چیزهایی نیست که دیگران با پول و ارتش خود، آن را به یک ملت هدیه دهند.
فعالان زن افغان به مقاله شرل بنارد؛ همسر زلمی خلیلزاد در مورد موقف کنونی زنان افغان به مذاکرات با طالبان واکنش نشان داده و از او انتقاد کردهاند.
خانم بنارد د مقاله ای به زنان افغانستان تاخته و در دفاع از آنچه تاکنون امریکا در افغانستان انجام داده نوشته که مدافعان حقوق زن در افغانستان نمیتوانند که مانع بازگشت نیروهای امریکایی از این کشور شوند.
او گفته که زنان افغان و فعالان حقوق زن باید مسؤولیت مبارزه برای حقوق زنان را خود به دوش گیرند. مبارزه برای به دست آوردن حقوق به معنی چاپ مقاله در مطبوعات غربی نیست؛ بلکه مبارزه باید در کشور و جامعه خود آنان صورت بگیرد.
خانم بنارد گفته که زنان غرب و بهخصوص امریکا نیز حقوق خود را به این دلیل بهدست نیاوردند که مردم مربوط به یک فرهنگ دیگر برای شان احساس تاسف کرده و برای شان پول و سرباز فرستاده باشد تا آنها را از ظلم نجات دهند. او گفته که ما بدون فرستادن سربازان و صدها تن پول، به حقوق خود در مبارزه طولانی و دشوار دست یافتهایم.
او با اشاره به نگرانی زنان افغان نسبت به خروج امریکا گفته که رهایی و برابری، محصول ترس و وحشت نیست که بتوان آن را با ارتش و پول دیگران به دست آورد. در ۱۷ سال گذشته دو هزار و ۵۰۰ سرباز امریکایی در افغانستان کشته شدند و ۱۲۶ میلیارد دالر مصرف شد و این کافی است.
پاسخ زنان افغان درباره مقاله بحث برانگیز سفیر سابق امریکا در افغانستان و نماینده ویژه آن کشور در روند صلح افغانستان، تا حدودی ساده، سطحی و احساسی است. آنها نخواسته یا نتوانسته اند محتوای تحقیرآمیز این مقاله را زیر سؤال ببرند و به آن از موضع شهروندان مستقل متعلق به یک کشور آزاد، پاسخ بدهند.
شماری از آنها به پاسخ های کلی و غالبا احساسی، عاطفی بسنده کرده و تلاش ورزیده اند نگرانی شان در برابر بازگشت طالبان را مشروع جلوه دهند.
با این حال، به نظر نمی رسد که این پاسخ ها به اندازه ای قدرت استدلالی و پشتوانه منطقی داشته باشد که خانم خلیلزاد و همفکران او در امریکا و دیگر کشورهای غربی را مجاب کند تا با استفاده از تریبون هایی که در اختیار دارند، نگرانی زنان افغان در قبال صلح امریکا با طالبان را به گوش دولت ها و دستگاه های دیپلماسی شان برسانند و از آن دفاع کنند.
در این مقال کوتاه، امکان بازتاب همه دیدگاه های واکنشی زنان افغان به مقاله بحث برانگیز همسر زلمی خلیلزاد، میسر نیست؛ اما مهم ترین پاسخی که بازتاب های فراوانی داشته و واکنش های زیادی را نیز برانگیخته است، متعلق به خانم اورزلا اشرف؛ رئیس واحد ارزیابی و تحقیق افغانستان است که نوشته است: "اگر من یک فمینیست امریکایی بودم، مخصوصا همسر سفیری که با دورزدن دولت (افغانستان)، کشور اصلیاش را به مردانی میفروشد که بدترین سابقه را در مورد حقوق زنان دارند، فقط ساکت میبودم."
این پاسخ کوتاه، اگرچه بار شدید احساسی دارد؛ اما در عین حال، بازتاب دهنده بخشی از واقعیت های تلخ وضعیت امروز جنگ و صلح افغانستان است. حق با خانم اشرف است. دست کم همسر کسی مانند زلمی خلیلزاد حق ندارد این گونه زنان افغانستان را مورد نکوهش قرار دهد و وابستگی و اتکای آنها به امریکا و حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان را با تحقیر و تمسخر به چالش بکشد؛ زیرا زلمی خلیلزاد شوهر او، هم در آغاز و هم در فرجام بازی جنگ و صلح امریکا در متن و محور بسیاری از رویدادها قرار داشته و بخش بزرگی از مسؤولیت های مستقیم سرنوشتی که جنگ امریکا با طالبان پیدا کرده و نیز چشم اندازی که قرار است در پی صلح امریکا با طالبان، رقم بخورد، متوجه شخص آقای خلیلزاد است. خلیلزاد در حال حاضر نیز با نقض صریح حاکمیت ملی افغانستان با یکی از ضد زن ترین گروه های افراطی در حال مذاکرات صلح است؛ پس خانم بنارد اگر برای شوهرش احترام قایل است و نمی خواهد بیش از این، سهم او در نابسامانی های مرگبار و پرهزینه ۱۸ سال اخیر و احتمالا مصایب ناشی از صلح او با طالبان طی ده ها سال آینده، به چالش کشیده شود، فقط باید ساکت باشد.
با این وجود و صرف نظر از زبان زهرآگین، بیان گزنده و محتوای تحقیرآمیز مقاله همسر آقای خلیلزاد در نقد نگرانی زنان افغان از خروج امریکا از افغانستان، باید تصریح کرد که اتکای همه جانبه زنان، اقلیت های قومی، شماری از رسانه ها و جامعه مدنی افغانستان به حضور امریکا هیچ توجیهی ندارد. آزادی و مردم سالاری و حق و عدالت، چیزهایی نیست که دیگران با پول و ارتش خود، آن را به یک ملت هدیه دهند. اگر در طول ۱۸ سال گذشته، قدرت های خارجی، این افتخارات را مرهون «کمک» های خود انگاشته اند، تنها به این هدف بوده که در سایه طرح این مسایل، سلطه و هژمونی خود را تأمین کرده اند، و باید بدانیم که اکنون تاریخ مصرف این شعارها برای غرب به پایان رسیده، و مقاله خانم بنارد و نیز عملکرد شوهر او در میز صلح با طالبان، کاملا بر این امر، گواهی می دهد. بنابراین، زنان افغان باید به قابلیت ها، توانایی ها و ظرفیت های خود ایمان بیاورند، بایستند و برای گرفتن حق و سهم خود، مبارزه کنند و اگر لازم باشد، قربانی بدهند. این مهم نه با پول غرب، نه با پناهندگی در کشورهای غربی و نه با انتشار مقاله های بلندبالا در رسانه های خارجی، محقق می شود. باید در ناوردگاه ماند و به نبردی سخت و نفسگیر برای احراز حق خویش و استقرار عدالت جنگید.
علی موسوی - جمهور