اولین پرواز تجاری بین رژيم اسرائیل و امارات متحده عربی در فرودگاه ابوظبی به زمین نشست.
روی بدنه این هواپیما که پروازش را از فرودگاه بنگورین در تلآویو آغاز کرد به سه زبان عربی و انگلیسی و عبری پیام «صلح» درج شده است.
یک هیأت امریکایی-اسرائیلی نیز با این پرواز به ابوظبی رفتهاند. جارد کوشنر؛ مشاور یهودی کاخ سفید همچنین مئیر بن شبات؛ مشاور امنیت ملی نتانیاهو نیز در بین مسافران این هواپیما بودند.
کوشنر در اظهاراتی روی باند فرودگاه ابوظبی گفت: "ایران بزرگترین تهدید برای منطقه است."
او درباره این سفر گفت: "پروازی تاریخی داشتیم، اولین پرواز تجاری بین اسرائیل و یک کشور عرب."
او از "رهبری و شجاعت" محمد بن زاید؛ ولیعهد ابوظبی تقدیر کرد و گفت او سال پیش با میزبانی از پاپ فرانسیس و امسال با میزبانی از هیات اسرائیلی، "خاورمیانه جدید" را "رهبری" میکند.
خاور میانه جدید رویای دیرینه امریکا به منظور تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه به سود سلطه اسراییل و قیمومیت دایمی رژیم تل آویو بر اعراب و سرنوشت ملت های اسلامی است؛ اما این نمودار هرگز آنگونه که سران امریکا و اسراییل اراده کرده اند، محقق نشده است. نیروهای مقاومت در منطقه بزرگترین مانع در این مسیر شناخته می شوند؛ نیروهایی که تاکنون اجازه نداده اند تا اسراییل به مثابه یک واقعیت مشروع به ثبات و امنیت برسد و رژیم سرسپرده عربی نیز ملت ها و سرزمین های خود را تحت سیطره رژيم تل آویو قرار دهند.
نبرد و تقابل این دو نیرو یعنی اراده معطوف به تشکیل خاور میانه جدید بر محور تعریف یک نمودار ژئوپلیتیک جدید و جریان های مقاومت اسلامی در منطقه، همواره خاور میانه را بستر بحران و بی ثباتی های پایدار قرار داده است. البته در این میان، نقش غیر قابل انکار نفت به مثابه طلای سیاه و اهمیت راهبردی این منطقه را نیز نمی توان نادیده گرفت؛ چیزی که تا حدود زیادی درباره افغانستان هم صدق می کند. با این توضیح که افغانستان، بیش از هر چیزی تاوان موقعیت راهبردی و سرنوشت ساز خود را می پردازد و نزاع ابرقدرت ها برای سلطه بر آن، موجب تحمیل ده ها سال جنگ بر مردم این کشور شده و به بهای از دست رفتن پیشرفت و ثبات و صلح و رفاه آن تمام شده است.
اردوی به رهبری امریکا و رژيم اسراییل و برخی متحدان اروپایی و مزدوران منطقه ای آنها در خاور میانه، «جاه طلبی و سیاستهای بی ثبات ساز» ایران به منظور «صدور انقلاب» را مشکل اصلی این منطقه می دانند و تأکید می کنند که اعراب و اسراییل می توانند با عادی سازی روابط و تشکیل یک بلوک متحد، به بلندپروازی های تهران در منطقه، لگام بزنند و از سرزمین های عربی در برابر توسعه طلبی شیعی- آریایی، پاسداری کنند.
واقعیت اما نشان می دهد که این امریکا و اروپا هستند که به مثابه نیروهای بیگانه در منطقه خاور میانه حضور سلطه جویانه و استعماری دارند و به منظور تاراج منابع نفتی و تحمیل سلطه غیر مشروع رژيم جعلی اسراییل، ملت های منطقه را عقب نگه می دارند، از حقوق دموکراتیک شان برای تعیین سرنوشت سیاسی خود، محروم می سازند و رژيم های دست نشانده و مزدور و منحطی را بر آنان تحمیل می کنند که در دنیای مدرن، مایه وهن و تحقیر و شرمساری اعراب و اسلام محسوب می شوند و به جهت فساد و فروبستگی و سرکوب و ارعاب و دیکتاتوری و تولید و صدور تروریزم و... اصلی ترین هسته های تولید بحران در ابعاد منطقه و حتی جهان به حساب می آیند.
با این حال، امارات به عنوان یک رژيم سرسپرده و غیر دموکراتیک که بقا و حیات سیاسی اش را مرهون حضور و حمایت نظامی امریکا است، نخستین شیخ نشین حاشیه خلیج فارس است که با «عادی سازی» رابطه با رژیم تل آویو، سعی می کند روایت جریان استعماری و صهیونیستی ضد مقاومت را برجسته کند و با بزرگنمایی ایران به عنوان «بزرگترین تهدید» برای خاور میانه، در اردوی اسراییل و امریکا خدمت کند.
دوستی غیر معمول شیخ و خاخام اما صرف نظر از اینکه چقدر از سوی جوامع اسلامی – عربی خاور میانه، پذیرفته می شود یا نمی شود، تلاش و تقلایی بی ثمر به ویژه برای اعراب است. اعراب هرگز نمی توانند با برقراری روابط عادی با اسراییل به امنیت و ثبات و مصونیت برسند؛ بلکه بالعکس این قمار بزرگ، آنها را خوارتر و ذلیل تر خواهد کرد و زمینه ساز سلطه و سروری دیرپای رژيم اسراییل بر اعراب و مسلمانان خواهد شد. نخستین پیامد این دوستی نامتعارف و ناپایدار، سیطره سریع اسراییل بر بخش های وسیع تر فلسطین و مصادره قبله اول مسلمین از سوی تل آویو است. همین اکنون و همزمان با آنکه شیخ و خاخام، پیوند شان را جشن می گیرند، مردم فلسطین در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنند، شب و روز از سوی اسراییل بمباران می شوند، در محاصره مرگبار اقتصادی به سر می برند و در هیاهوی عادی سازی روابط اعراب و اسراییل، بی صدا و مظلومانه جان می سپارند و هیچکس توجهی نمی کند. دومین پیامد کوتاه مدت این قمار نیز برآوردن کام کوشنر و ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا است. حالا ترامپ می تواند با استفاده از «دستاورد» داماد یهودی اش در تأمین و تحمیل سلطه اسراییل بر اعراب، رأی دهندگان امریکایی، آیپک و دیگر لابی های قدرتمند صهیونیستی در امریکا را به حمایت از خود برانگیزد و به این ترتیب، وضعیت و موقعیت خود در انتخابات پیش رو را بهبود بخشد.
در بلندمدت نیز خاور میانه همچنان کانون بحران باقی خواهد ماند؛ زیرا نه اسراییل در دوستی اش با اعراب، صادق خواهد بود و نه ملت های مسلمان عربی و جریان های مقاومت اسلامی، اجازه چیده شدن میوه تلخ این درخت نحس را خواهند داد.
محمدرضا امینی - جمهور