حملات تروریستی اخیر در افغانستان و شهادت بیش از ۶۰ دانش آموز و دانشجوی نوجوان و جوان، واکنش های گسترده ای را در سطح ملی و بین المللی برانگیخت. در این میان، بیشترین واکنش ها به یک پیامک پدرانه اختصاص یافت که در آن، کسی که ۱۴۲ دوبار به تلیفون دختر دانشجویش که در حمله بر دانشگاه کابل به شهادت رسیده بود، زنگ زده و هیچ پاسخی دریافت نکرد، به او پیام داد: جان پدر کجاستی؟
جان پدر اما پر کشیده و به ملکوت اعلی پیوسته بود. اکنون آن سؤال بی جواب از سوی همه کسانی که پاسخ داده می شود که درد استخوان سوز آن پدر مصیبت زده را درک می کنند و ننگ و نفرین شان نسبت به تروریست های خون آشامی که با نهایت سبعیت و سنگدلی، گرامیترین سرمایه های یک ملت را نابود کردند، برانگیخته شده است.
در توییتر، هشتگ #جان_پدر_کجاستی؟ تبدیل به ترند شده است؛ اما نه صرفا به دلیل همرسانی های گسترده و واکنش های وسیع هموطنان افغان؛ بلکه همزمان به جهت همراهی همدلانه کاربران ایرانی؛ از وزیر مخابرات و شهرداری و معاون وزیر امور خارجه و رییس سازمان انرژی اتمی گرفته تا مردم و شهروندان عادی آن کشور.
در تهران، برج معروف «آزادی» که نماد جهانی ایران محسوب می شود به شکل پرچم افغانستان، هشتگ «جان پدر کجاستی» و پیامی حاوی همدری ملت ایران با مردم مظلوم افغانستان، نورپردازی شد. همزمان شهرداری تهران در نقاط مختلف پایتخت بزرگ ایران، پوسترهایی را با هشتگ یادشده و پیام تسلیت و همدردی ایرانیان، نصب کرد.
به جرأت می توان گفت که در هیچ کشور دیگری به اندازه ایران نسبت به این رویداد غم انگیز تروریستی، واکنش نشان داده نشد. حتی شهروندان عادی ایران با فرستادن شاخه های گل به سفارت افغانستان در تهران، مراتب تسلیت و همدردی خود نسبت به این فاجعه را ابراز داشتند. در تحولی دیگر، سید عباس عراقچی؛ معاون وزیر امور خارجه و علی اکبر صالحی؛ رییس سازمان انرژی اتمی آن کشور به سفارت افغانستان در تهران رفتند و دفتر یادبود قربانیان دانشگاه کابل را امضا کردند.
اینهمه نشانگر برادری دیرینه دو ملت همسرنوشت است؛ ملت هایی که جانی یگانه در دو پیکر هستند و درد و رنج شان مشترک است. آنها یک تاریخ در کنار همدیگر راه های صعب و سخت و سنگلاخی را پشت سر گذاشته و در رنج و اندوه و شادی و شکوه هم شریک بوده اند.
در این شکی نیست که شماری از مردم افغانستان نسبت به برخی سیاست ها و رفتارها معترض اند و به نظر می رسد که دولت و مردم ایران نیز اکنون ماهیت نادرست آن سیاست ها و رفتارها را درک کرده اند؛ اما افغان ها هرگز ملت ناسپاس و فراموشکاری نیستند. آنها می دانند که ایران بیش از هر همسایه دیگری در حق آنها مهر ورزیده و وقتی آنان عمیقا در رنج و اندوه بوده اند، نخستین بار و بیش از هر کس دیگری، این ایرانیان بوده اند که به فریاد شان رسیده، پناه شان داده، بر زخم های شان مرهم گذارده و با همدردی هایی شبیه آنچه در بالا اشاره شد، نشان داده اند که جان و درد هردو ملت یگانه و مشترک است.
فرای سوگیری های اغلب مغرضانه سیاستمداران، مردم افغانستان برای ابد پاسدار همدردی های همسایه غربی خواهند ماند. در همین رویداد اخیر، شاید کارهایی که شهرداری تهران برای ابراز همدردی انجام داد، شهرداری کابل انجام نداد!
این به وضوح نشان می دهد که احساس انسانی دو ملت نسبت به همدیگر تا چه میزان ژرف و عمیق است که هرگز با هیچ سیاستی قابل زدودن و پاکشدن نیست.
برای درک این یگانگی و اشتراک جانافزا و تسلیبخش، کافی است نگاهی به رفتار دیگر همسایگان، متحدان به اصطلاح استراتژيک و سایر «دوستان» دور و نزدیک افغانستان بیاندازیم. اغلب تروریست های بی رحمی که خون مردم افغانستان را می ریزند از همسایه جنوبی می آیند؛ همان تروریست هایی که «بزرگترین متحد استراتژيک افغانستان» با آنها پیمان صلح امضا کرده، زندانیان شان را آزاد کرده، به آنان حمله نمی کند و حتی حاضر نیست مسئولیت رویدادهای خونبار اخیر را به طالبان نسبت دهد.
سایر همسایگان افغانستان هم یا تماشاچی اند و یا به دلیل منافع و ارتباطاتی که با طالبان دارند، حتی نسبت به سنگین ترین فجایع هم واکنشی نشان نمی دهند.
اما ملت و دولت ایران در بدترین شرایط ممکن و با تمام صداقت و خلوص شان به ما در تحمل این رنج عظیم پیوستند و صادقانه و مشفقانه همدردی کردند.
هرگز از یاد نمی بریم و هیچگاه این نشان مهر و دوستی را از لوح دل و جان نخواهیم زدود.
نرگس اعتماد - جمهور
احمق نیستید اما غلام هستید و پول را بر شرف ترجیح می دهید تریبیون های ایرانی ها