با وجود مخالفتهای گسترده سینماگران، هنرمندان و شهروندان، ساختمان سینما پارک، از سینماهای قدیمی کابل، شبهنگام توسط شهرداری کابل و به دستور امرالله صالح، تخریب شد.
تخریب سینما پارک که خیلی از افغانها با آن خاطره دارند، از چند روز به این سو واکنشهای گستردهای را به دنبال داشت.
بسیاری از فرهنگیان با تخریب ساختمان این سینما مخالفت کردند و خواستار بازسازی آن شدند.
صحرا کریمی؛ رئیس افغان فلم برای جلوگیری از تخریب آن در داخل سینما تحصن کرد؛ اما پولیس به زور او را بیرون آورد.
خانم کریمی پس از تخریب سینما نوشت: ویرانات کردند و تو فروریختی!
فرهاد دریا؛ خواننده سرشناس نیز دو نامه سرگشاده به امرالله صالح نوشت. حتی سرپرست وزارت فرهنگ نیز خواستار توقف و تأمل در ویرانی سینما پارک شده بود.
امرالله صالح اما گفته که به نظریات تان ارج قایل هستیم و در عین حال لحظههایی میرسد که کفایت و کارایی مهمتر از محبوبیت و عوامگرایی است.
در این شکی نیست که سینما پارک ارزش باستانی نداشت و قدمت این سینما به اندازه ای نبود که ویرانی آن در حد کمر خمیده منار جام، وضعیت غم انگیز منارهای مصلای هرات یا انهدام فاجعه بار تندیس های غولپیکر بودا در بامیان به دست طالبان، شایسته واکنش و اعتراض باشد؛ اما تصمیم به انهدام این سینما مواجهه با احساسات نوستالژیک نسلی از فرهنگیان و هنرمندان افغان بود که در این دوره پرآشوب که دامنه فتنه و فاجعه و فروپاشی حتی مراکز علمی، آموزشی و آکادمیک را نیز فراگرفته، دوست نداشتند شاهد یکی دیگر از اقدامات بحث برانگیزی باشند که از دید آنها آخرین نمادهای فرهنگ و هنر و تمدن این سامان را بی رحمانه آماج قرار می دهد.
از سوی دیگر، به نظر می رسد که امرالله صالح، این تصمیم بد را در زمانی بدتر اتخاذ و اجرایی کرد. این اقدام در شرایطی گرفته شد که دو مرکز مهم آموزشی و آکادمیک در کابل، طی هفته های اخیر، آماج حمله های مرگبار تروریست های وحشی قرار گرفتند و در نتیجه آن، نزدیک به ۷۰ دانش آموز و دانشجو جان باختند. مرگ این شمار از استعدادهای بالفعل و نخبگان بالقوه، حتی توسعه یافته ترین کشورها را نیز درهم می شکند. مگر یک ملت چند سال دیگر باید تلاش کند تا جای خالی ده ها جوان و نوجوانی را پر سازد که با عبور از سنگلاخیترین مسیرها و نجات معجزهآسا از سال های مرگبار سیاهی و تباهی، یا در آستانه ورود به دانشگاه بودند یا وارد دانشگاه شده بودند؟ فرای ماهیت جنایتکارانه حملات مورد اشاره، از نظر فرهنگی، این یک شوک بزرگ و ویرانگر بود و روح زخمی فرهنگ این مرز و بوم بیشتر از پیش، آسیب پذیر ساخت.
در چنین شرایطی تصمیم به ویرانی سینما پارک آنهم از سوی دولت مستقر، یک اقدام ضد فرهنگی تلقی شد و واکنش های گسترده اعتراضی را برانگیخت.
نکته دیگر اینکه از قضا در متن و محور هر دو رویداد ضد فرهنگی اخیر، امرالله صالح؛ معاون اول ریاست جمهوری قرار داشت. او که از چند هفته پیش تاکنون عهده دار رسیدگی به وضعیت امنیتی کابل شده، پس از حملات فاجعه بار اخیر به شدت مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته است. موج انتقادهای مورد اشاره، هنوز به طور کامل فروکش نکرده بود که تصمیم جنجالی دیگر آقای صالح برای تخریب سینما پارک، خشم فرهنگیان و هنرمندان را برانگیخت و از بانو صحرا کریمی تا فرهاد دریا در این باره، بی تابی و بی قراری کردند.
نحوه مواجهه امرالله صالح با این بی تابی ها و بی قراری ها نیز به گونه ناموجهی تند بود و حتی عقده مندانه به نظر می رسید؛ در حالی که او می توانست حتی به خاطر التیام قلب های زخمی و خونین آنان در پی حملات تروریستی بر مرکز آموزشی کوثر دانش و دانشگاه کابل، با دلجویی از هنرمندان و فرهنگیان، این تصمیم را تعلیق کند یا به فرصتی دیگر واگذارد؛ اما او نه تنها این کار را نکرد؛ بلکه پولیس به منظور اجرای دستور آقای صالح، برای بیرون راندن صحرا کریمی از ساختمان سینما به زور متوسل شد و خود معاون اول هم در حرکتی اقتدارگرایانه، خودخواهانه و غیر متمدنانه، پاسخ نامه های فرهاد دریا را از طریق فیسبوک داد و بدتر از آن اینکه در تبانی با نهاد مفتضح تحت رهبری عنصر مشمئزکننده ای به نام داوود سلطانزوی که نفس حضور او در شهرداری کابل، یک رویداد ضد فرهنگی است، سینما پارک را شبهنگام تخریب کرد!
اگر این اقدام در راستای اصلاح و بهبود وضعیت فرهنگ و هنر بود، دولت می توانست آن را در مشورت با فرهنگیان، هنرمندان و سینماگران انجام دهد، اعتراضات آنها را ببیند، انتقادات شان را بشنود و با احترام به دغدغه های شان، تصمیم خود را از مسیری منطقی و خردمندانه، توجیه کند. این رفتار، فرهنگی و متمدنانه بود و در آن صورت، هیچکس تخریب سینما پارک را با انهدام پیکره های بودا مقایسه نمی کرد.
علی موسوی - جمهور