این یک تصویر سوررئالیستی صرف نیست؛ بلکه بخشی از واقعیت های هولناکی است که امروزه در افغانستان جریان دارد؛ واقعیت های ناشی از اعتماد به امریکا و نتیجه هول انگیز این اعتماد.
مردمی هراسان برای حفظ حیات شان پیشاپیش یک هواپیمای غول پیکر نظامی امریکا در فرودگاه کابل میدوند تا خود را از این مهلکه نجات دهند. این تصویر بدون شک به مثابه بخشی از میراث شوم و شرمآور استعمار و اشغال افغانستان توسط ایالات متحده در حافظه تاریخ افغانستان و جهان حک خواهد شد.
مردم افغانستان و افکار عمومی جهان، این روز و این تاریخ سیاه را از یاد نخواهند برد. آنها به خاطر خواهند داشت که امریکای جنایتکار ۲۰ سال پیش کشورشان را اشغال کرده و به آنها نوید و مژده آزادی و دموکراسی و تسلط بر سرنوشت خویش را داد؛ اما در نهایت کشورشان را فروخت و نظم و نورم سیاسی و امنیتی و اجتماعی شان را فروپاشید.
این هدیه ای است که استعمار نو به مردم مظلوم افغانستان داد؛ مردمی که تصور می کردند امریکا برای نجات از جنگ های طولانی و درازدامن آمده است. مردمی که فکر میکردند پیمانهای استراتژیک و امنیتی با امریکا کشور شان را به جاپان و کوریای جنوبی دیگری تبدیل می کند. مردمی که تصور میکردند حمایتهای امریکا از آنها پایدار و همیشگی و ابدی و پایان ناپذیر است.
اما همه این ها خواب و خیال و سرابی بیش نبود. امریکا هرگز به افغانستان به عنوان یک شریک استراتژيک و یک متحد راهبردی نگاه نمی کرد. سران واشنگتن اعم از جمهوری خواه و دموکرات هیچ کاری برای آینده پایدار افغانستان نکردند. ساز و کارهایی که آنها برای امنیت و سیاست افغانستان ایجاد کردند از درون خالی و پوشالی بود.
بیش از ۳۰۰ هزار نیروی مسلح تنها در خدمت تامین منافع و اهداف امریکا در افغانستان بودند؛ نیرویی که ظرف دو ماه از هم فروپاشید و برای همیشه متلاشی شد. دولت فاسد و دست نشانده و غیر مسئولی که تمام هم و غماش پر کردن جیب مفسدان و به تاراج بردن داراییهای ملی با قانون شکنی و تحکم و تصلب داخلی و مزدوری برای قدرتهای خارجی بود. یک ارتش اجیر و مزدور و فاقد هرگونه استحکام و استقرار برای دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی که از امریکا فرمان می برد، از امریکا معاش گرفت و در نهایت نیز در پی خیانت امریکا فروپاشید و مضمحل شد.
اشرف غنی به عنوان رئیس جمهوری بدنام و فاسد و فاشیست، نماینده حقیر استعمار فاسد امریکایی بود. او در حالی که به مخالفت با سیاست ها و تصمیم های امریکا درباره صلح و جنگ افغانستان تظاهر می کرد در نهایت همان کاری را انجام داد که امریکا از او خواسته بود. او کشور را در سراشیبی سقوط و فروپاشی کامل قرار داد و در نهایت با خالی کردن خزانه ملی، خاک افغانستان را با حمایت امریکا ترک کرد و مثل موش گریخت.
اعتماد به اشرف غنی، اعتماد به امریکا بود و آنچه امروز بر مردم افغانستان میرود نتیجه غم انگیز این اعتماد ساده لوحانه است.
منتقدان جدی سیاستهای استعماری امریکا که در طول ۲۰ سال گذشته از انواع تهدیدها و فشارهای دولت مزدور رنج بردند امروز با افتخار و غرور می توانند ادعا کنند که دلسوزان راستین و واقعی مردم افغانستان بودند. آنها میدانستند که ایالات متحده نسخه ای بدنام تر، فاسدتر، حیله گرتر و فریبکارتر از همه نسخه های پیشین استعمار است. آنها پیوسته درباره عاقبت هولناک اعتماد سادهانگارانه به امریکا هشدار میدادند و تاکید میکردند که افغانستان نیاز به رهبرانی دلسوز، متعهد، میهنپرست، مستقل و غیر وابسته به قدرتهای خارجی دارد.
آنها نگران بروز فجایعی بودند که امروزه در افغانستان جریان دارد و یکی از نمونههای آن هجوم سیل آسای جمعیت به میدان هوایی کابل برای فرار از کشور است. فجایعی که مسئول مستقیم آن امریکا و سیاست های استعماری رهبران آن و تصمیمات نابخردانه مزدورانش در دولت فروپاشیده کابل اند.
دنیا امروز شاهد بود که نیروهای نظامی امریکایی میدان هوایی کابل را در اشغال خود قرار داده بودند و پروازهای غیرنظامی را متوقف کردند و با کنترل حریم هوایی افغانستان تنها به انتقال دیپلمات ها و مزدوران محلی خودشان می پرداختند. این خلاصه ۲۰ سال سلطه و استعمار امریکا بر افغانستان بود و نشان داد که هدف، استراتژی و راهبرد همیشگی و غیرقابل تغییر سران واشنگتن در افغانستان طی دو دهه گذشته همواره معطوف به منافع راهبردی آن کشور بوده و هرگز برای افغانستان مردم و سرزمین آن نبوده است.
و سخن آخر اینکه این جهان تماشاچی و غیر مسئول که شاهد مرگ تکان دهنده شهروندان افغانستان در نتیجه سقوط از هواپیمای امریکایی در آسمان کابل بود هرگز نمیتواند خود را در برابر این فاجعه تاریخی تبرئه کند؛ زیرا هنوز هم نمیخواهد انگشت اتهام را به سمت امریکای جنایتکار نشانه برود و تصمیمات ضد انسانی سران واشنگتن را عامل اصلی این فاجعه مهیب و مخوف بداند.
افغانستان و مردم مظلوم آن از این مرحله دشوار گذر خواهند کرد، روزی بر سرنوشت خویش مسلط خواهند شد و همان گونه که مزدوران امریکا با حقارت از کشور گریختند و نیروهای امریکایی با وجود ۲۰ سال اشغال و سلطه، خاک افغانستان را ترک کردند، تاوان فجایعی را که بر مردم کشور ما تحمیل کردند نیز خواهند پرداخت، امپراتوری شیطانی ایالات متحده نیز به زودی به سرنوشت شوروی پیشین دچار خواهد گشت و طبق وعده الهی و قول قوی قرآن کریم، زمین به بندگان نیکوی خداوند به ارث خواهد رسید.
عبدالمتین فرهمند - جمهور
اولا: شما نوشته اید که که امریکا بیست سال پیش افغانستان را اشغال و حالا رهایش کرد. اگر واقعا این طور است، پس شما باید حالا خوشحاڵ باشید.
دوما: کشورهای غربی برای تحقق آزادی های فعلی که دارند بسیار ازخودگشتگی نشان دادند و نمونه آن جنگ جهانی دوم است و آمار کشته های آن. اگر اکثر مردم، جوانان و نیروی نظامی افغانستان به دنبال حفظ به گفته شما نرم فعلی حکمرانی بودند، برای آن خون میدادند و در ده روز کشور را دو دستی تقدیم طالبان نمیکردند.
سوما: دموکراسی را نمیتوان صادر کرد و نیاز به آموزش و فرهنگ سازی دارد و پروسه ای زمان گیر میباشد و بیست سال در این پروسه زمان قابل ذکری نیست.
چهارما: جهان در برابر چشمان دوربینهای رسانه های جهان، شاهد مذاکره آمریکا و طالبان در قطر بود و از همان زمان بایستی کک طرفداران سیستم جدید افغانستان میگزید.
پس بهتر است به جای نشانه گرفتن طرف مقابل، ساده تر بگوییم، از ماست که برماست چون تا زمانی که درد را نشناسیم، علاجی امکانپذیر نیست.
با سپاس.