اخیرا انتشار چند تصویر ماهوارهای از رهاسازی آب بند کمال خان در شبکههای اجتماعی به شدت واکنشبرانگیز شدهاست. منتقدان مدعی اند که دولت طالبان، آب این بند را به سمت ایران، رها کرده و به این ترتیب، نه تنها تعهدی در قبال مدیریت آبهای سرزمینی کشور ندارد؛ بلکه با این اقدام حتی از تامین آب روستاها و ولسوالیهایی که در پیرامون این بند قرار دارند و براساس برنامهریزی اولیه، آب مورد نیاز آنها باید از همین طریق تامین شود نیز جفا کردهاست.
رسانههای نزدیک به طالبان اما به این انتقادها پاسخ داده و مدعی شدهاند که چنین برداشتی واقعیت ندارد؛ زیرا به گفته آنها به دلایل نامعلوم، طی پنج ماه اخیر حتی یک قطره آب هم از حقآبه ایران برپایه توافق پنج دهه پیش میان دولتهای وقت کابل و تهران، به سمت ایران سرازیر نشدهاست.
در این میان، صرف نظر از اینکه دولت طالبان چه برنامهای برای مدیریت آبهای سرزمینی افغانستان دارد، موضوع مطرح شده از سوی رسانهگران طالبان در پاسخ به انتقادهای مورد اشاره، نه تنها قابل دفاع نیست؛ بلکه بیانگر نقض آشکار یک تعهد حقوقی کاملا صریح و مشروع و لازمالاجرا است.
بربنیاد گزارشهایی که هم منابع طالبان ارائه میکنند و هم سازمانهای دولتی در دوران نظام جمهوری، منتشر میکردند، آب کافی برای تامین نیازهای آبی افغانستان از طریق رود هلمند/هیرمند و بند کمال خان وجود دارد. افزون بر این، اگر آب به درستی مدیریت شود و مهمتر از آن، یک تعهد راستین و صادقانه نسبت به توافقنامههای تاریخی افغانستان با همسایگان وجود داشته باشد، حقآبه ایران نیز به سادگی از منابع آبی رود هلمند/هیرمند و بند کمال خان قابل تامین است؛ اما اینکه چرا این اقدام صورت نمیگیرد، ضمن امکان فقدان ظرفیت و ناتوانی در مدیریت منابع آبی کشور، موضوع مهمتر، نبود یک اراده سیاسی است.
ظاهرا هنوزهم این تصور با قدرت بر سیاست آبی دولتمردان حاکم غلبه دارد که تامین حقآبه ایران بربنیاد یک توافق تاریخی، نشانگر ضعف و ذلت افغانستان است و ایران با دستیابی به این حق مشروع خود به نحوی در موضع برتر قرار میگیرد و قدرتمند و مسلط جلوه میکند.
این در حالی است که واقعیت، هرگز اینگونه نیست. ایران در طول دهها سال اخیر همواره نشان داده که حتی بدون تامین حقآبه مشروع خود نیز متعهد به کمک شایسته و بیشایبه و همهجانبه به مردم افغانستان است و برای این هدف، حتی با رژیمهای بدنام، مزدور، دستنشانده و غیرملی حاکم بر کابل نیز همکاری کردهاست.
جمهوری اسلامی ایران همچنین علیرغم نیاز شدید به حقآبه خود از رود هلمند/ هیرمند، هرگز از کارت مهاجرین و سایر کارابزارهای خود به منظور فشار بر کابل و دستیابی به این حق مشروع خویش استفاده نکرده و در رویکردی خویشتندارانه، مساله مهاجرت، شراکتهای استراتژيک، روابط راهبردی، منافع تجاری، داد و ستدهای بازرگانی و همکاریهای مرزی را جدا از مساله آب قرار دادهاست.
در اینسو در کابل اما تقریبا همه رژیم های اقتدارگرا و غیرملی که برای حیات و بقای خود به یکی از ابرقدرتهای شرقی یا غربی وابسته بوده و هرگز به منافع کلان ملی در شعاع روابط سازنده، پایدار و بلندمدت با همسایگان، تعهدی نداشتهاند، عمدا حق ایران برای بهرهوری از منابع آبی رود هلمند/هلمند را نادیده گرفته و حتی مطالبات سران ایران در این زمینه را حمل بر خصومت، دخالت و نیات هژمونیک تهران نسبت به آبهای سرزمینی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی افغانستان کرده و با راهاندازی موجهای تبلیغاتی و بیان سخنان تحریکآمیز و حساسیتبرانگیز، تلاش کردهاند تا افکار عمومی افغانستان را علیه ایران تهییج کنند و یک موضوع کاملا مستند و حقوقی را تبدیل به مسالهای سیاسی و زمینهساز زایش و افزایش تنش و تقابل با کشور همسایه سازند.
اشرف غنی؛ رییس جمهوری فراری که سرانجام با ارتکاب یکی از شنیعترین خیانتهای ملی، میلیونها نفر از مردم کشور را در میان فقر و فاجعه رها کرد و با محمولههای عظیم پول از کشور گریخت، باری در مراسم افتتاح بند کمال خان، سخنانی بر زبان راند که هرگز شایسته رییس جمهور کشوری نبود که بیش از پنج میلیون از اتباع آن برای دهها سال، مقیم کشور همسایه اند و از آب و نان و امنیت و آموزش آن بهرهمند میشوند.
در حال حاضر هم اگرچه سران طالبان به صراحت سادهلوحانه اشرفغنی در قبال مساله حقآبه ایران، موضع نمیگیرند؛ اما آنچه در عمل در این زمینه انجام میدهند یا نمیدهند، تفاوتی با سیاست آبی اشرفغنی و اسلاف او ندارد.
این در حالی است که ایران در موقعیتی قرار دارد که میتواند به سادگی روابط دو کشور را با مساله آب گره بزند و آن را بر آب استوار سازد. در این زمینه کافی است سران تهران یکبار برای همیشه به حسن نیت، مماشات و مدارا در قبال همسایه شرقیشان پایان دهند و همهچیز را مشروط به تامین بیکم و کاست حقآبهشان از رود هلمند/هیرمند سازند. در این صورت آیا رهبران اقتدارگرا و فاقد تعهد افغانستان در قبال معاهدات تاریخی کشور با همسایگان، توان مقاومت در برابر موج سهمگین پیامدهای فاجعهبار بحران واقعی در روابط با ایران را دارند؟
عبدالمتین فرهمند - جمهور