جبهه مقاومت غیرملی

22 حمل 1402 ساعت 18:09

در کنار ناپختگی، بی تجربگی و فاقد دانش سیاسی و نظامی، بازگشت به رهبران سنتی و تحمیل تفکرات انحصارگرایانه قومی و سمتی آنان بر احمد مسعود، جبهه مقاومت را به شدت محدود و تضعیف کرد و امید بسیاری از مردم افغانستان به این جبهه نجات بخش را ناامید ساخت.


یک منبع نزدیک به «جبهه مقاومت ملی» در گفتگو با بی‌بی‌سی گفته که «انحصار قدرت توسط خانواده احمد مسعود» از یک طرف و «فساد» از سوی دیگر مدت‌هاست که این جبهه را با «خطر فروپاشی» روبرو کرده است.

 
اخیرا صبغت‌الله احمدی؛ سخنگوی پیشین این جبهه نیز در اعتراض به آنچه «انحصارگرایی» در آن خواند، کناره‌گیری کرد.
 
این منبع می‌گوید دو حلقه قدرت در جبهه تصمیم‌های اصلی را می گیرند: حلقه کوچکتر فقط خانواده احمد مسعود از جمله کاکا و ماماهای او هستند که «درباره مسایل مهم مالی حرف اول و آخر را می‌زنند» و حلقه بزرگتر که عمدتا پنجشیری‌ها هستند، درباره مسایل نظامی و دیگر موضوعات مهم تصمیم می‌گیرند.
 
این منبع از احمد مسعود، امرالله صالح، بسم‌الله محمدی، عتیق‌الله بریالی، صالح محمد ریگستانی، حسین سعید و تاج محمد جاهد به عنوان اعضای کلیدی این جبهه نام می‌برد و می‌گوید اعضایی که متعلق به ولایت پنجشیر نیستند، مثل قدم شاه شهیم در بیشتر موارد در تصمیم‌گیری ها نقش ندارند.
 
علی میثم نظری؛ مسئول روابط خارجی جبهه مقاومت اما می‌گوید: «جبهه در انحصار هیچ خانواده یا ولایت خاصی قرار ندارد. به غیر از آمرصاحب احمد مسعود؛ رهبر جبهه مقاومت ملی که زادگاه‌اش تخار است و خانواده‌اش متعلق به پنجشیر می‌باشد، هیچیک از مسئولین کمیته‌ها و بخش‌های جبهه مقاومت ملی از پنجشیر نیستند و از اقوام و مذاهب گوناگون هستند.»
 
یک روز بعد از استعفای سخنگوی جبهه مقاومت، محمدعلم ایزدیار و عبدالحفیظ منصور؛ از اعضای این جبهه هم اعلام کردند که به زودی «تغییرات اساسی» در این جبهه اعلام خواهد شد.
 
موضع گیری این دو عضو ارشد جبهه مقاومت بلافاصله پس از اعلام خبر استعفای سخنگوی آن نشان می دهد که تنها جریان رسمی ضد طالبان، از سوء مدیریت شدید رنج می برد و نیازمند اصلاحات ساختاری سریع و جدی است.
 
منتقدان اما تاکید می کنند که گستره فساد، انحصارگرایی و سوء مدیریت، امکان هرگونه اصلاحات در کوتاه مدت را منتفی کرده و جبهه مقاومت برای بازسازی هویت، شناسه و شخصیت خود به مثابه یک جریان شاخص افغانستان‌شمول باید هزینه های زیادی را بپردازد.
 
به باور آنها یکی از مسایلی که این جبهه را به سرعت به حاشیه برد، حضور چهره ای به نام احمد مسعود در رأس هرم رهبری آن بود. او یک جوان خام، بی تجربه، فاقد فکر سیاسی و دانش نظامی است که تنها از رهگذر کارنامه درخشان پدر فقیدش توانست اعتبار کسب کند و به نام و نشان برسد.
 
مخالفان آقای مسعود می گویند که او اگرچه در ابتدا تلاش کرد تا راه و رسمی متفاوت از سایر رهبران شورای نظار و جمعیت در پیش بگیرد، مستقل و ملی عمل کند و از محدود ماندن در حصار قوم و تبار و سمت و ولایت، برکنار بماند؛ اما پس از فروپاشی نظام جمهوری و تشکیل جبهه مقاومت به مثابه تنها جریان قابل اعتنای ضد طالبان، رهبرانی که تصور می شد پیش از این از سوی او طرد شده اند، دوباره در اطراف او حلقه زدند و آرا و گرایش های قومی و سمتی خود را بر او تحمیل کردند و به این ترتیب، جبهه مقاومت ملی عملا به جبهه مقاومت غیرملی، تغییر هویت داد.
 
بنابراین، در کنار ناپختگی، بی تجربگی و فاقد دانش سیاسی و نظامی، بازگشت به رهبران سنتی و تحمیل تفکرات انحصارگرایانه قومی و سمتی آنان بر احمد مسعود، جبهه مقاومت را به شدت محدود و تضعیف کرد و امید بسیاری از مردم افغانستان به این جبهه نجات بخش را ناامید ساخت.
 
عامل دیگر که در افشاگری های اخیر، مطرح شده «فساد افسارگسیخته» است. به کشورهای مشخصی به عنوان منابع تامین مالی جبهه مقاومت اشاره شده و گفته می شود که نزدیکان خانوادگی احمد مسعود، مدیریت امور مالی جبهه را رأسا در اختیار دارند و در «فساد» دخیل اند.
 
حتی اگر این ادعا نادرست باشد، یک جبهه «ملی» نباید در انحصار یک خانواده باشد. همه می دانیم که فساد یک عامل مهم فروپاشی نظام جمهوری بود که سرانجام در کنار عوامل دیگر به پیروزی طالبان منجر شد؛ آیا این میراث شوم، این بار دامن تنها جریان قابل اعتنای ضد طالبان را نیز گرفته تا دشمن بعدی طالبان نیز از درون فاسد و متلاشی شود؟
 
به جز تبعات ویرانگر آن بر حیات سیاسی و چشم انداز نظامی جبهه، آغشتگی به فساد مالی خاندان مسعود، موجب خدشه دار شدن یکی از برجسته ترین شاخصه های فرمانده فقید احمدشاه مسعود می شود که به ساده زیستی و پرهیز از اندوختن ثروث و سرمایه شهرت داشت و با وجود اینکه منابع کلان مالی در اختیارش قرار داشت، هرگز دست به فساد نیالود و در برابر جذابیت های وسوسه انگیز دنیا تسلیم نشد. به این ترتیب، کسانی که به نام مسعود، منابع مالی یک جبهه ملی را به تاراج می برند، چگونه می توانند ادعا کنند که با احمدشاه مسعود نسبت دارند و از آرمان های او به عنوان یک رهبر پاکدست و آزاده، نمایندگی می کنند؟
 
نکته دیگر، پیامدهای بسیار زیانبار و بازگشت ناپذیر این وضعیت بر باورها، روحیه و سرنوشت رزمندگان جبهه در کوهپایه های شمال کشور است. رهبران فاسد و انحصارطلب جبهه همچنین در برابر آنهایی که در بدترین شرایط مالی، مبارزه و ایستادگی کردند، خون دادند و تسلیم نشدند، چه پاسخی دارند؟!
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور


کد مطلب: 159408

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/note/159408/

جمهور
  https://www.jomhornews.com