مائو نینگ؛ سخنگوی وزارت خارجه چین، روز پنجشنبه، ۱۴ ثور اعلام کرد که چین گانگ؛ وزیر خارجه این کشور روز جمعه، ۱۵ ثور برای شرکت در نشست سهجانبه با وزرای خارجه طالبان و پاکستان به اسلامآباد سفر می کند.
سخنگوی وزارت خارجه چین این نشست را برای تبادل نظر و همکاری در زمینه موضوعات مرتبط با افغانستان «مهم» خوانده است.
پیش از این گزارش شده بود که کمیته تحریمهای شورای امنیت به درخواست اسلامآباد با سفر امیرخان متقی؛ وزیر خارجه طالبان برای شرکت در این نشست موافقت کرده و متقی میتواند که بین ۶ تا ۹ ماه می به اسلامآباد سفر کند.
شورای امنیت سازمان ملل اخیرا توافق کرد که امیرخان متقی میتواند با وزیران خارجه چین و پاکستان گفتگو کند. او در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد.
پاکستان تاکنون نگفته که در این نشست چه موضوعاتی مطرح خواهد شد؛ اما افزوده که تمام هزینههای سفر وزیر خارجه طالبان را میپردازد.
برنامه برگزاری نشست سه جانبه اسلام آباد با حضور وزرای امور خارجه چین، پاکستان و رژیم طالبان درست پس از نشست دوحه مطرح شد؛ بنابراین، می تواند یکی از پیامدهای این نشست باشد و چه بسا وزرای امور خارجه چین و پاکستان از سوی طرف های شرکت کننده در آن نشست مأموریت یافته اند که با طالبان وارد تعامل و مذاکره راهبردی شوند تا راه برای «تعامل» هماهنگ جهان با طالبان هموار شود.
اینکه شورای امنیت سازمان ملل در این مورد خاص، ممنوعیت سفر امیرخان متقی؛ وزیر خارجه رژيم طالبان را لغو کرده نیز نشانگر آن است که نشست سه جانبه اسلام آباد، کاملا مورد تایید اعضای دایمی این شورا است و در راستای اهداف و منافع آنان قرار دارد.
به این ترتیب، شاید مهم ترین محور نشست سه جانبه اسلام آباد، انتقال پیام نشست دوحه به طالبان و نیز طراحی یک نقشه راه برای تسهیل تعامل رژيم طالبان با جهان باشد.
در صورتی که این برداشت درست باشد، نشانگر آن است که رویکرد جامعه جهانی در قبال طالبان «تعاملی» است نه تقابلی؛ زیرا هم چین با پاکستان و به تبع آن با طالبان، روابط راهبردی دارد و هم پکن و اسلام آباد از حامیان، متحدان و شریکان استراتژیک رژيم طالبان به حساب می آیند. بنابراین در صورتی که این دو کشور از سوی سایر کشورها و سازمان های جهان، مأمور گفتگو با طالبان شده باشند، پس هدف نشست دوحه و رویکرد جامعه جهانی، اعمال فشار برای پاسخگو کردن طالبان نیست؛ بلکه ایجاد بستری برای تعامل و همکاری و در نهایت شناسایی این رژيم است.
در این میان، هرگز انتظار نمی رود که چین و پاکستان از طالبان بخواهند که حقوق بشر را رعایت کنند، ممنوعیت ها و محرومیت های ضد انسانی علیه زنان و دختران را بردارند و به آنان اجازه کار و تحصیل و حضور و مشارکت در اجتماع را بدهند، اقوام و جریان های سیاسی دیگر را در قدرت شرکت دهند، دست از حمایت آشکار و پنهان از تروریزم بردارند و در نهایت بپذیرند که مردم افغانستان در یک روند شفاف، آزاد و دموکراتیک، سرنوشت سیاسی خود را تعیین کنند.
هم در پکن و هم در اسلام آباد، دولت های اقتدارگرایی حکومت می کنند که هیچ تعهدی به دموکراسی و حقوق بشر ندارند. برای آنها هیچ اهمیتی ندارد که طالبان از راه زور به قدرت رسیده و به طور بی رحمانه ای مردم افغانستان از مشارکت در تعیین سرنوشت خود بازمی دارند.
با توجه به این واقعیت، دغدغه سازمان ملل و دیگر کشورها که چین و پاکستان را مأمور گفتگو با طالبان کرده اند هرگز دفاع از حقوق بشر و تامین مشارکت سازنده و معنی دار مردم افغانستان در قدرت نیست. آنها صرفا می خواهند غول را از طریق تیمار، مهار کنند و برای این منظور، چین و پاکستان و تعامل راهبردی آنها بهترین گزینه است.
این می تواند آخرین میخ بر تابوت رویاهای شیرین و آرزوهای دیرین مردم افغانستان باشد که همچنان نادیده گرفته می شوند، قربانی می گردند و در زد و بندهای منفعت محورانه قدرت ها با یک رژيم بدنام و منفور، لگدمال و حذف می شوند.
نشست دوحه یک توطئه شرم آور برای تکمیل پروژه امریکا به منظور حذف مرد افغانستان و تحمیل رژيم طالبان بر آنان بود و نشست اسلام آباد هم در همین راستا قرار دارد و آنگونه که آنتونیو گوترش وعده داده، نشست های دیگری در آینده هم در همین راستا برگزار خواهد شد که برآیند و برون داد آن مشروعیت بخشیدن به پروژه امریکایی تحمیل طالبان خواهد بود.
به این ترتیب، هیچ امیدی به تغییر از بیرون وجود ندارد. مردم خود باید برای تعیین سرنوشت خویش اقدام کنند. آنها دیگر نباید زمام اختیار خود را به دست بازیگرانی بدهند که به هیچ ارزشی به جز منافع خودشان پایبند نیستند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور