وانگ ونبین؛ سخنگوی وزارت خارجه چین ابراز امیدواری میکند که طالبان سیاستهای داخلی و خارجی معتدل و مدبرانه و حمایت از حقوق زنان را روی دست بگیرند.
آقای ونبین روز چهارشنبه (20 ثور) خطاب به طالبان گفت که در مقابله با تروریزم موضع قاطعتری بگیرند و برای نتایج ملموستر در این زمینه تلاش کنند.
او با اشاره به پنجمین نشست سه جانبه وزیران خارجه چین، طالبان و پاکستان گفت که پکن امیدوار است تا طالبان برای جلب درک و اعتماد جامعه جهانی، گامهای مشخصی را در مسیر درست بردارند.
او افزود که چین بهعنوان یک همسایه سنتی دوست افغانستان همیشه معتقد است که افغانستان نباید از جامعه بینالمللی کنار گذاشته شود، منافع و رفاه مردم افغانستان باید مورد توجه قرار گیرد، بازسازی مسالمتآمیز کشور باید تشویق شود.
سخنگوی وزارت خارجه چین همچنین ابراز امیدواری کرد که طالبان با روی دست گرفتن سیاستهای داخلی و خارجی معتدل و مدبرانه و حمایت از حقوق و منافع زنان و کودکان پیشرفت بیشتری داشته باشند.
این درخواست در حالی صورت می گیرد که به نظر می رسد طالبان پس از ناامیدی از امریکا به طور قابل توجهی به چین تمایل پیدا کرده و امیدوار اند که مشارکت پکن در پروژه های پولساز اقتصادی، وضعیت نابسامان آنها از نظر دسترسی به منابع مالی و عبور از بحران را بهبود بخشد و چین با راه اندازی پروژه های توسعه ای و ایجاد زیرساخت ها چشم انداز بقای حاکمیت شان را مثبت جلوه دهد.
افزون بر این، نقش پاکستان در ترغیب طالبان برای گسترش تعامل و ارتباط با چین را نیز نباید نادیده گرفت. پاکستان کشوری است که از نظر راهبردی، تحت قیمومیت چین قرار دارد و از آن سو، بیش از هر کشور دیگری بر طالبان تسلط دارد و رژيم آنها را کنترل می کند.
با اینهمه، آیا درخواست سخنگوی وزارت امور خارجه چین از طالبان برای تعدیل سیاست های داخلی و خارجی و نیز توجه به حقوق زنان و کودکان به منظور بهبود روابط این رژیم با جهان، نشان می دهد که چین علاوه بر چشمداشت به پروژه های اقتصادی سودآور افغانستان، مأمور متمدن سازی طالبان نیز است؟ به بیان دیگر، آیا چینی ها فراتر از زد و بندهای سوداگرانه اقتصادی، متمدن کردن طالبان را نیز وظیفه و رسالتی برای خود می دانند؟
در وهله اول، با توجه به شناختی که از سیاست چین در قبال کشورهای دیگر وجود دارد، پاسخ پرسش های بالا، منفی است؛ زیرا چین با وجود اینکه از سوی یک نظام تکحزبی اداره می شود و از نظر ایدئولوژيک، وابسته به اردوگاه کمونیزم است و در داخل آن کشور، قید و بندهای بسیار سختگیرانه ای در این زمینه دارد؛ اما در حوزه سیاست خارجی به شدت لیبرالی عمل می کند، منافع محور است و در کشورهای هدف، هیچ نشانه ای از عزم خود برای صدور ایدئولوژی و ارزش های کمونیستی بروز نداده است.
در این زمینه به نظر می رسد که چین به درستی از شوروی سابق و امریکای کنونی درس گرفته و نمی خواهد با پافشاری نابخردانه بر تحمیل ارزش های ایدئولوژيک خود بر جوامع هدف، حساسیت ایجاد کند و واکنش برانگیز شود. در برابر، آنها علاقه دارند که با ارائه بسته های وسوسه انگیز مالی و مشارکت در پروژه های اقتصادی و توسعه ای، بدون اینکه ملت ها را علیه خود برانگیزند، هژمونی خویش را به آرامی گسترش دهند.
در یکی از آخرین نمونه ها زمانی که چین موفق شد یخ های رابطه میان عربستان سعودی و ایران را پس از ۷ سال قطع ارتباط، آب کنند و این امر، یکبار دیگر زنگ های هشدار درباره نفوذ چین در خاورمیانه و تهدید سلطه سنتی امریکا بر این منطقه استراتژيک را در غرب به صدا درآورد، مقام های چینی به طور آشکار اعلام کردند که آنها هیچ برنامه ای برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه ندارند و حضور و نفوذ هیچ قدرتی را تهدید نمی کنند.
در سایر موارد هم چینی ها تلاش می کنند خود را بیشتر به عنوان شریک برنامه های اقتصادی جوامع در حال توسعه و دولت های نیازمند نشان دهند و با ارائه بسته های اقتصادی وسوسه انگیز، در مقام منجی اقتصادهای ورشکسته و در آستانه فروپاشی، ظاهر شوند تا به عنوان قیم، اشغالگر یا قدرتی که در پی گسترش سلطه و هژمون است.
به این ترتیب، درباره طالبان نیز تصور نمی شود که پکن به نیابت از همه جهان و به ویژه به جای قدرت های وابسته به اردوگاه لیبرال دموکراسی، مأمور متمدن سازی رژيم امارت شده باشد. در مقابل، چین به عنوان عضو دایم شورای امنیت، تا آنجا طالبان را به تعدیل سیاست های داخلی و خارجی خود و توجه ویژه به حقوق زنان ترغیب خواهد کرد که انزوای سیاسی رژيم کابل بشکند تا راه برای تعامل آزاد و بی محدودیت چین با طالبان هموار شود. در غیر آن، برای چینی ها هرگز مهم نیست که یک رژيم قومی، ضد تمدن و حقوق بشر، به شدت سرکوبگر و بسیار تمامیت خواه بر کابل حکمرانی می کند. تنها ارزشی که برای پکن وجود دارد، تامین منافع حداکثری خودش است.
عبدالمتین فرهمند - جمهور