نیروی دریایی امریکا، موضعگیری ایران درباره تشکیل ائتلاف دریایی در منطقه را غیرمنطقی خواند.
سخنگوی ناوگان پنجم نیروی دریایی امریکا در خلیج فارس با اظهار نظر درباره تشکیل ائتلاف نظامی ایران با عربستان، امارات و بحرین به بریکینگ دیفنس گفت: ادعای ایران، به عنوان «عامل شماره یک بیثباتی منطقه» مبنی بر حفاظت از آبهایی که «خود آن را تهدید میکند»، خلاف منطق است.
شهرام ایرانی؛ فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری ایران پیشتر با اشاره به خروج امارات متحده عربی از ائتلاف امنیتی دریایی خاورمیانه به رهبری امریکا، گفت که علاوه بر روسیه و چین، قرار است ائتلاف دریایی جدیدی با هند و چند کشور منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات و بحرین به زودی شکل بگیرد.
او گفت: «به زودی شاهد آن خواهیم بود که منطقه ما از هر نیروی غیرموجه عاری شده و مردم منطقه با استفاده از سربازهای خود در حوزه امنیتی خود مسلط باشند.»
واکنش امریکا به تصمیم غافلگیرکننده چند کشور بزرگ منطقه برای ایجاد یک ائتلاف نظامی برای تامین امنیت آب های منطقه، نشان می دهد که ایالات متحده از اینکه نقش آن در معادلات راهبردی منطقه، روز به روز کمرنگ تر می شود، سرخورده و مستاصل است و با انفعال و کنش پذیری رویدادهایی که در پیرامونش رخ می دهد را تماشا می کند.
در مقابل اما کشورهایی مانند ایران که در محور این تلاش های تازه برای شکل دادن به ثبات منطقه ای با اتکا به ظرفیت های خود منطقه، قرار دارد، آینده ای را ترسیم می کند که در آن دیگر یک قدرت بیگانه از هزاران مایل آنطرف تر برای امنیت و ثبات در منطقه، تصمیم نمی گیرد و ائتلاف های نظامی و امنیتی را به منظور تحمیل و تحکیم هژمونی خود سازمان دهی و رهبری نخواهد کرد.
این یک تحول بزرگ و بی سابقه است که خاورمیانه را برای عبور به دوران جدید آماده می کند؛ دورانی که در آن دیگر امریکا حاکم دوفاکتوی کشورهای منطقه نخواهد بود و آب های منطقه به جای آنکه عرصه نزاع و چالش و تخاصم و تهاجم باشد، محور ثبات و آرامش و همکاری و توسعه و ترقی و تعاملات گسترده تجاری و اقتصادی و امنیتی خواهد بود.
این یکی دیگر از نشانه های آغاز پایان امریکاست؛ امریکایی که دیگر حاکم بلامنازع آب های خاورمیانه نیست، منطقه نفوذ راهبردی خود را از دست می دهد، حکمرانی بی رقیبش بر آب های منطقه رو به زوال است و در برابر ائتلاف های امنیتی نوظهور که ترکیبی از دوستان و دشمنان پیشین ایالات متحده خواهند بود، آخرین خاکریزهای هژمونی خود را هم از دست می دهد.
چیزی که اهمیت مضاعف این تحول را نشان می دهد این است که این رویداد در قلب خاورمیانه رقم می خورد؛ جایی که بی اغراق، گرانیگاه امنیت و ثبات در جهان امروز محسوب می شود و به دلیل قرار گرفتن در میانه منابع عظیم نفتی و آبراه های استراتژيک، تسلط بر این منطقه، متضمن تسلط بر مناسبات مهم دنیای ما می باشد؛ همان چیزی که امریکا در حال از دست دادن آن است و جای خود را به قطب های جدید و نوظهور قدرت می دهد. از این منظر، آنچه در خاورمیانه در حال رخ دادن است، نشانه ای آشکار از تحول در عالی ترین سطح مدیریت و حاکمیت جهانی است و به معنای آن است که امریکا دیگر ابرقدرت بلامنازع نیست، پایان امپراتوری امریکایی آغاز شده و جهان برای نظم تازه ای آماده می شود که خاورمیانه در متن و محور آن قرار دارد و این منطقه راهبردی، چشم انداز آینده جهان رها از سیطره امریکا را تعیین خواهد کرد.
البته زوال قدرت جهانی امریکا، نشانه های فراوان دیگری هم دارد. یکی دیگر از نمونه های این زوال، خروجی نشست اخیر کشورهای عضو گروه «بریکس» در کیپ تاون افریقای جنوبی است که در آن، همه شرکت کنندگان بر لزوم به رسمیت شناخته شدن توازن قوا و تعدد شرکا در جهانی چندقطبی تاکید کردند و به این ترتیب، رسما از دنیای تک قطبی زیر سلطه و هژمون بلامنازع امریکا برائت جستند.
افزون بر این، دالرزدایی از معاملات تجاری و پایان دادن به سلطه تعیین کننده وال استریت بر اقتصاد جهانی و تشدید درخواست ها برای انتقال مقرهای سازمان ملل از امریکا به یک کشور بی طرف، از دیگر مواردی است که می توان آن را به عنوان نشانگان واضح افوال و زوال امریکا مورد توجه قرار داد.
محمدرضا امینی - جمهور