۰

بازگشت طالبان به قدرت؛ مردان فاسد، زنان مبارز

سه شنبه ۷ قوس ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۸
اسپنتا از استراتژیست های اصلی غرب در نظام دست نشانده جمهوری بود. او کرسی استادی در دانشگاه آخن آلمان را ترک کرد تا به عنوان یک تکنوکرات غربگرا به دولت فاسد کابل بپیوندد. این اما چیزی نبود که از او انتظار می رفت و این انتظار را خود او به وجود آورده بود.
بازگشت طالبان به قدرت؛ مردان فاسد، زنان مبارز
رنگین دادفر اسپنتا؛ وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی در نظام جمهوری در نشست امنیتی هرات گفت از زمان بازگشت طالبان به قدرت «ده‌ها هزار شهروند تحصیلکرده و آموزش‌دیده مجبور به فرار از کشور شدند. هزاران تن از زنان و مردان افغانستان به زندان‌ها انداخته شدند، شکنجه شدند و عذاب دیدند.»
 
او افزود: «مبارزه پرفروغ زنان کشور ما برای رهایی و تحقق حقوق انسانی شان پرجلال‌ترین نماد و نمود مبارزه مردم ما برای آزادی و دموکراسی است.»
 
او درباره دلیل بازگشت طالبان به قدرت گفت: «...طالبان در نتیجه ناکارآیی دولت جمهوری اسلامی افغانستان و در پسامد دگرگونی‌های ساختاری در نظام سیاسی جهانی و ایجابات نوین استراتژیک در سطح دنیا به قدرت رسیدند.»
 
اسپنتا افزود: «درست است که از به قدرت‌رسیدن طالبان تا به امروز مبارزات مردم ما هنوز تا آن سطح نرسیده است که بتواند در کوتاه‌مدت به حاکمیت آن‌ها پایان دهد؛ اما انواع گوناگون مبارزه ادامه دارد و تا زمانی که افغانستان به یک نظام عادلانه و برخاسته از آرای آزاد مردم دست یابد، ادامه خواهد یافت.»
 
اسپنتا از استراتژیست های اصلی غرب در نظام دست نشانده جمهوری بود. او کرسی استادی در دانشگاه آخن آلمان را ترک کرد تا به عنوان یک تکنوکرات غربگرا به دولت فاسد کابل بپیوندد. این اما چیزی نبود که از او انتظار می رفت و این انتظار را خود او به وجود آورده بود.
 
آقای اسپنتا ماه ها قبل از اینکه مستقیما وارد مناسبات قدرت شود به عنوان یک نظریه پرداز در رسانه های همگانی ظاهر شد و از فساد، بوروکراسی و دیوان سالاری، سوء مدیریت و لزوم تشکیل یک دولت «کوچک شده»، مسئول و پاسخگو سخن گفت.
 
او از مدافعان سرسخت دموکراسی وارداتی امریکا بود و آن را بستری امن و مطمئن برای بازتاب اراده مردم و حضور آنان در صحنه سیاست کشور می دانست.
 
به این ترتیب، انتظار می رفت که ورود او به دالان های قدرت در نظام جمهوری، موجب تغییرات شگرفی در نحوه حکومت داری، تقویت دموکراسی، حاکمیت قانون، مقابله مسئولانه و واقعی با فساد، مهار دیوان سالاری و شکل گیری یک حاکمیت کوچک و مسئول شود.
 
پس از مدتی اما نه تنها این اتفاقات رخ نداد؛ بلکه او خود یکی از ناقضان بزرگ قانون شد. مدافع بزرگ دموکراسی خود تبدیل به نماد اصلی اقتدارگرایی و ناقض قانون اساسی شد؛ زیرا علیرغم دریافت رأی عدم اعتماد از مجلس نمایندگان، مدت ها در رأس وزارت امور خارجه باقی ماند و در این مدت حتی خود را ملزم به پاسخگویی به پرسش های نمایندگان مردم در شورای ملی نیز نمی دانست و فراتر از قانون عمل می کرد.
 
او در ترکیب دولت جمهوری همچنین مجری برخی از سرکوبگرانه ترین و ضد دموکراتیک ترین پروژه ها شد؛ از مشارکت در بدنام کردن چهره های سیاسی و جهادی منتقد کرزی تا ادامه و اجرای برنامه های قومی او برای تحکیم سیطره پشتون ها و تضعیف حضور عادلادنه نخبگان اقوام دیگر در پست های مهم و کلیدی اداره امور کشور.
 
اسپنتا همچنین وقتی که بعدا به عنوان مشاور امنیت ملی کرزی منصوب شد، پا را از این هم فراتر نهاد و به عنوان یک «هایدگرشناس» پا جای پای مراد محبوب و متفکر مورد علاقه اش مارتین هایدگر گذاشت و با فاشیزم، همسو و همصدا شد.
 
مردم افغانستان، هرگز فراموش نمی کنند که چگونه مبلغ خوش‌بیان دموکراسی نخبه‌گرا و استاد فرهیخته دانشگاه آخن آلمان، دانش و زبان و قلم و قدرت بیانش را در خدمت بدنامی منتقدان دولت کرزی، مخالفان کاپیتولاسیون و فعالان سیاسی و رسانه ای و مدنی مخالف امضای توافقنامه های استراتژيک و امنیتی میان امریکا و افغانستان داد و فراتر از آن، خود از نویسندگان و تدوین کنندگان متون این توافقات استعماری شد تا حاکمیت فراقانونی و مصونیت قانونی رامبوهای جنایتکار غربی را بر سرنوشت انسان مسلمان افغانستانی، مشروعیت ابدی ببخشد.
 
به این ترتیب، شرم آور و شگفت انگیز است که او علیرغم مشارکت مستقیم اش در تیره بختی های دیروز و امروز مردم افغانستان و نقش غیرقابل انکار کارفرمایان قومی داخلی و فرماندهان استعماری خارجی او در شکل گیری این وضعیت رقت انگیز و فاجعه بار، همچنان پشت تریبون می رود، سخنرانی می کند و از شجاعت زنان و مبارزه مردم افغانستان با ماحصل فساد و فاشیزم خود و همدستانش ستایش می کند؛ بدون آنکه کمترین اشاره ای به نقش و سهم خود و همکاران فاشیست اش در زمینه سازی برای بازگرداندن طالبان به قدرت و فروپاشی رویاها و آرمان های مردم افغانستان برای دستیابی به حاکمیتی دموکراتیک، عدالت محور، مشروع و مشارکتی داشته باشد.
 
رنگین دادفر اسپنتا اما برای زنان و مردانی که او با بی شرمی از شجاعت و مبارزه شان، تمجید می کند، یک خاین خوار و حقیر است که اندیشه و تفکر و قلم و زبان و بیان و سابقه علمی اش را به طور تحقیرآمیزی در خدمت فاشیزم، اقتدارگرایی قومی، توجیه و تقویت حاکمیت و سلطه حاکمان بی سواد و بی اعتقاد به دموکراسی و حقوق بشر و برابری و مشارکت و عدالت قرار داد و برای سیطره دایمی استعمارگران جنایتکار، حامیان تروریزم و رژيم های بی باور به بدیهی ترین اصول استقلال و حق حاکمیت ملت ها بر سرنوشت خویش، مذبوحانه تلاش کرد.
 
نرگس اعتماد - جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Belgium
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم
پربازدیدترین