«شورای مقاومت ملی افغانستان» روز جمعه، اول جدی در واکنش به نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، از این سازمان خواست هرچه زودتر روند «راه حل سیاسی بحران افغانستان» را آغاز کند.
در بیانیه این شورا آمده: «اکنون بر همگان روشن شده است که گروه طالبان به هیچیک از ارزشهای مندرج در منشور ملل متحد و دیگر قوانین بینالمللی باور ندارد و تنها به تداوم سلطه نامشروع خود فکر میکند.»
این شورا تصریح کرد که حوادث اخیر و افزایش حملات تروریستی در برخی کشورهای همسایه، «نتیجه اعتماد به گروهی است که خود ماهیت تروریستی دارد.»
«از نگاه ما تنها راه نجات مردم افغانستان وادارکردن گروه طالبان به تمکین در برابر مطالبات برحق مردم و ارزشهای انسانی و کنوانسیونهای بینالمللی، تشکیل دولت فراگیر، قانونی و مبتنی بر اراده آحاد مردم، رفع همه اشکال تبعیض و ستم در تسلط نامشروع فعلی علیه زنان، اقوام و مذاهب، فعالان مدنی و رسانهای است.»
هیچ تردیدی وجود ندارد که راه حل سیاسی برای برون رفت افغانستان از بحران جاری، معقول، منطقی، کم هزینه، زودبازده و دارای پیامدهای مثبت و ثمربخش فراوانی است و بارها نسبت به جنگ و خصومت و خشونت و خونریزی، ترجیح دارد. در این امر هم هیچ شکی وجود ندارد که طالبان نیز باید بخشی از هرگونه راه حل سیاسی درباره آینده افغانستان باشند و نگاه حذفی به این گروه، علیرغم کارنامه سیاه و غیرقابل دفاع آن در گذشته، نه تنها مشکلی را حل نمی کند؛ بلکه بر مشکلات موجود می افزاید و موانع فعلی در مسیر ثبات و استقرار را چندین برابر خواهد کرد.
با این حال، مساله مهم و بنیادی این است که آیا طالبان به راه حل سیاسی باور دارند؟ پاسخ این پرسش، هم بلی است هم نه. بلی است به این جهت که طالبان هرگز مایل نیستند که مردم یا گروه های قومی دیگر را به قیام و خیزش و انقلاب علیه خود تحریک کنند و قدرت و سلطه خود را با خطر رو به رو کنند. آنها نیز می دانند که راه حل سیاسی، بسیار مفیدتر است، هزینه کمتری و بازدهی بیشتری دارد و زودتر به نتیجه می رسد.
علیرغم این واقعیت اما «راه حل» طالبان، راه حل نیست؛ بلکه نقطه شروع بحران است؛ زیرا از دید طالبان، حاکمیت قومی و ایدئولوژيک آنها هم مشروع است و هم هیچ خطری برای هیچیک از گروه های قومی دیگر ندارد؛ بنابراین در یک «راه حل سیاسی» تمام رهبران، جریان های سیاسی و طیف های قومی و مذهبی کشور باید در برابر رژيم طالبان، تسلیم شوند، تمکین کنند و زیر پرچم «امارت» طالبان به زندگی عادی خود بپردازند.
از نظر طالبان، تحزب تهدیدی برای همگرایی ملی و ثبات و امنیت و استقرار پایدار سیاسی و امنیتی است و هیچ حزبی نباید فعال باشد. آنها همچنین تنها مذهب اسلامی موجود در افغانستان را مذهب حنفی می دانند و معتقد اند که همه مردم باید از خوانش تندروانه این رژیم از حنفیت، پیروی کنند؛ در غیر آن از دایره دین خارج اند، کافر و مرتد و یاغی و باغی محسوب می شوند که براساس اصول «شریعت» باید گردن زده شوند!
با این وجود، طالبان به راه حل سیاسی به معنای واقعی آن باور ندارند؛ زیرا در مقابل این «راه حل» که از نظر مردم و جریان های مخالف رژیم طالبان، به معنای ادامه بن بست و بحران است، راه حل سیاسی مورد نظر «شورای مقاومت ملی برای نجات» و دیگر گروه ها قرار دارد که معتقد اند باید سازمان ملل و جامعه جهانی یک روند صلح مؤثر و معنی دار را آغاز کنند که در نتیجه آن، رعایت حقوق بشر، تضمین شود، تشکیل دولت فراگیر به مثابه شکستن انحصار قومی طالبان، مورد توافق و حمایت قرار بگیرد و مشارکت ملی به طور کامل، ترسیم گردد.
این راه حل که قادر است به وضعیت شکننده کنونی پایان دهد، استبداد قومی را درهم شکند و توطئه و دسیسه مشترک امریکا و غرب و اعراب و پاکستان در قالب طالبان را خنثی و بی اثر کند، مورد قبول طالبان نیست؛ زیرا آنها اساسا به راه حل سیاسی به این معنا هیچ اعتقادی ندارند.
از سوی دیگر، سازمان ملل و جامعه جهانی نیز در حال حاضر، مانند همیشه از امریکا دستور می گیرند و روسیه و چین نیز به دلیل منافعی که با طالبان دارند، خواسته یا ناخواسته در زمین امریکا بازی می کنند و نمی خواهند با شنیدن صدای مخالفان طالبان و میلیون ها نفر از مردم افغانستان، از یک تغییر بنیادین و صلح آمیز سیاسی در کشور حمایت کنند.
به این ترتیب، علیرغم درخواست تکراری شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان، راه حل سیاسی مورد نظر این شورا در حال حاضر یک رویای دست نیافتنی به نظر می رسد؛ مگر اینکه وضعیت میدانی در داخل کشور تغییر کند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور