قدما بدین باور بودند که یکی از فواید علم تاریخ عبرتآموزی است و بعد فایدۀ دیگری را نیز بدان اضافه کردند، گفتن از فواید دیگر علم تاریخ، خودداری از تکرار اشتباه است. همچنین به باور آنان هدف نهایی علم تاریخ عبارت از کسب تجربهی گذشتگان و دستیابی به حقایق بود اما با آمدن فلاسفۀ جدید این نظریۀ تقویت شد که تاریخ بهمثابه جریان بزرگی است که بهصورت یقینی اثربخشی مستقیم بر زندگی آیندگان دارد
بدینجهت اذعان کردند که تاریخ را با تمام توان باید بهدقت نوشت و شروط فراوانی را در علم تاریخنگاری نوین وضع کردند تا تحولات و رخدادهای تاریخی بهدور از علایق ارزشی و قومی نگاشته شود هرچند مورخان تاکنون بهصورت شاید و باید بدین امر موفق نشدهاند با این وصف یک نگرش عقلانی در تاریخنگاری جدید شکل گرفت که بدون شک برای آیندگان مفید و ارزشمند است.
با توجه به مقدمۀ فوق بهصراحت کامل میتوان گفت نگاه قومی به قدرت روح تاریخ را مسخ میکند، حقایق را واژگونه جلوه میدهد و تمامی ارزشهای انسانی قربانی پدیدۀ قومیت خواهد شد و تاریخ را فاقد معنا و مفهوم خواهد ساخت. خائنان بهجای خدمتکاران واقعی خواهند نشست و جاسوسان، اختلاسگران، غارتگران و آدمکشان بهعنوان قهرمانان اقوام ظهور خواهند کرد.
آنگاه دیگر آزادی، عدالت، صداقت، خوب بودن و حقانیت معنا و ارزشی نخواهد داشت. هر جنایتکار بعد از ارتکاب هزاران جرم و جنایت برای قومش قهرمان خواهد بود.
القصه این داستان تاریخ معاصر و حاضر افغانستان است که نگاه قومی به قدرت نخبگان همۀ اقوام را بیرحم و فاقد ارزش ساخته است. امروزه جوانان دانشآموخته و فهیمی را میبینم درحالیکه خود قربانیاند اما دردمندانه هنوز چسبیده به دامن رهبران قومی هستند؛ همان رهبرانی که طی 20 سال گذشته همهی فرصتها را نابود کردند و یک اشرافیت منفور قرونوسطی را در افغانستان مدرن ایجاد کردند و در روزهایی که افغانستان به ایشان نیاز داشت پای به فرار نهادند.
هرگونه توقع و امید از این اشرافیت فراری حماقت محض است. از جانب دیگر مشاهده میشود یک جمع کلان از نخبگان قوم محترم پشتون افغانستان محض نگاه قومی به قدرت از یک جریان بدوی، زنستیز، ضد آموزش، بهشدت رادیکالیسم به نام طالبان حمایت میکنند و بدین باوراند که طالبان یگانه جریان قدرتمند در قوم پشتوناند که بعد از 45 سال، قدرت مطلق را به قوم پشتون برگردانیده و اینرا یک دستاورد بزرگ میشمارند درحالیکه این به قدرت رسیدن طالبان، تبعات سنگینی بر حال و آینده افغانستان دارد که سادهترین پیامد آن در حال حاضر نابودی نهادهای دانشگاهی، محرومیت نصف جامعه از آموزش (بانوان) فرار مغزها و نخبگان، رشد بیکاری، رشد جریانهای افراطی و انزوای ملی و بینالمللی افغانستان است.
بدین سبب نگاه قومی به قدرت حال و آیندۀ افغانستان را به نابودی میکشاند.
بیایید صفحۀ جدیدی را با توان خویش رقم بزنیم هرکی در هر میدان توانایی خدمت کردن را دارد بدون هیچگونه توقع و تشکری از دیگران عزم خود را جزم کرده، خدمت کند.
دکتر احمدشعیب آموزگار-
خبرگزاری جمهور