سیل در بغلان عملا تحت الشعاع سیاست و منافع سخیف سیاسی و گرایش های مذموم قومی قرار گرفته است و در حالی که ده ها هزار نفر در مناطق سیل زده در مرز میان مرگ و زندگی در تقلای جانفرسا هستند، در این سو در کابل، وضعیت آرام است و طالبان با استفاده از این فرصت، تلاش می کنند تا جهان را متقاعد کنند که به انزوای این رژيم پایان دهد.
در حالی که سیل زندگی هزاران نفر را زیر و رو کرده است، موضعگیری ها و گمانه زنی های بعضا نادرست درباره زمینه های بروز این فاجعه و راه های پیشگیری از تکرار آن در آینده، همچنان جریان دارد.
در موارد محدودی حتی شاهد بودیم که برخی جریان های افراطی ضد طالبان، این بحران را ناشی از برنامه سازمان یافته طالبان برای «نسل کشی» و «تصفیه نژادی» در مناطق غیرپشتون نشین عنوان کردند!!
با این همه و بی توجه به مواضع متعصبانه و جنون آمیز، این واقعیت را نباید نادیده گرفت که واکنش طالبان به این فاجعه مهیب و مرگبار، هرگز با موارد مشابه در گذشته که غالبا در مناطق پشتون نشین، اتفاق افتاده بودند، قابل مقایسه نبود و این امر، دامنه انتقادات و موضعگیری های مبتنی بر تعصبات قومی و زبانی علیه رژيم را گسترش داد.
از سوی دیگر، بخشی از مقام های طالبان، این رویداد را محملی برای جلب کمک های بین المللی به منظور تامین منابع مورد نیاز خود قرار داده اند و از کشورها و سازمان های کمک کننده می خواهند که به رژيم طالبان در زمینه مواجهه با فجایع طبیعی، کمک مالی کنند.
امیرخان متقی؛ وزیر امور خارجه طالبان نیز در یکی از دیدارهایش با یک هیات بین المللی از جهان خواست که از نمایندگان این گروه برای شرکت در نشست های اقلیمی، دعوت کند و سهم افغانستان را از صندوق های مالی برای مبارزه با گرمایش زمین و پیامدهای تغییرات آب و هوایی بپردازد.
این خواسته نشان می دهد که طالبان در صدد تامین و تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی خود با سوء استفاده از وضعیت فاجعه باری هستند که هزاران نفر در بغلان و سایر ولایات کشور در آن قرار دارند و با پیامدهای مستقیم این فاجعه به تنهایی و بدون دریافت کمک های کارآمد از سوی دولت حاکم یا طرف های بین المللی، دست و پنجه نرم می کنند.
طالبان از همان ابتدای بازگشت دوباره به قدرت، همواره از جامعه بین المللی خواسته اند که کرسی های نمایندگی افغانستان در سازمان های جهانی را به نمایندگان این گروه بسپارد و به این ترتیب، عملا این رژيم را به رسمیت بشناسد.
آنها همچنین از اینکه نمایندگان طالبان نمی توانند در نشست های بزرگ بین المللی شرکت کنند، عمیقا ناراضی هستند؛ چیزی که با توجه به عدم شناسایی رسمی این رژيم از سوی مجامع جهانی، اگر اتفاق بیافتد عملا به معنای به رسمیت شناختن این رژيم است.
بنابراین، هدف اصلی امیرخان متقی از تاکید بر لزوم حضور نماینده این گروه در نشست های اقلیمی، تسهیل فرایند شناسایی رسمی است نه لزوما تغییر وضعیت بحرانی و فاجعه بار مردم افغانستان تحت تاثیر پیامدهای تغییر اقلیم.
او در عین حال بر ضرورت تامین نیازهای مالی افغانستان برای مواجهه با پیامدهای تغییرات آب و هوایی و گرمایش زمین از صندوق های مالی فعال در این زمینه تاکید کرده است؛ چیزی که لزوما به معنای فراهم کردن منابع مالی برای کمک به مردم سیل زده بغلان و ولایت های دیگر نیست؛ بلکه همانند دستبرد طالبان به کمک های به اصطلاح بشردوستانه کشورها و سازمان های بین المللی، تامین نیازهای مالی رژيم است.
در چنین شرایطی سیل در بغلان عملا تحت الشعاع سیاست و منافع سخیف سیاسی و گرایش های مذموم قومی قرار گرفته است و در حالی که ده ها هزار نفر در مناطق سیل زده در مرز میان مرگ و زندگی در تقلای جانفرسا هستند، در پایتخت طالبان، وضعیت آرام است و طالبان با استفاده از این فرصت، تلاش می کنند تا جهان را متقاعد کنند که به انزوای این رژيم پایان دهد و درهای خود را به روی آن بگشاید و سلطه آن بر مردم افغانستان را به رسمیت بشناسد؛ هدفی که این بار سیل مدهش و مرگبار بغلان به کمک آن آمده و دست ابزاری نیرومند و کارآمد برای پیشبرد و تحقق آن قرار گرفته است.
در این میان، بعید است که حتی سیل و سیاه بختی های دیگر مردم افغانستان هم علیرغم تمام پیامدهای مرگبار و ویرانگرشان بتوانند بر سیاست و قوم گرایی، غلبه کنند و عناصر فاسد و فاشیست و اقتدارگرای حاکم بر سرنوشت مردم را به تغییر نگاه و رفتار خویش در عدم سوء استفاده بی رحمانه از درد و رنج آنان وادارد.
نرگس اعتماد - جمهور