حنیف اتمر، خواستار تحقیقات بیطرفانه درباره عوامل سقوط دولت پیشین شد. او از کشورهای متحد افغانستان خواست به روشن شدن علتهای سقوط کمک کنند.
آقای اتمر گفته که «چنین تحقیقی باید ابعاد و عوامل داخلی و خارجی این فاجعه را مورد بررسی بیطرفانه و با اعتبار قرار دهد».
اخیرا امرالله صالح، با «فریبکار»، «دروغگو» و «شیاد» خواندن خلیلزاد، دوباره این بحث را در شبکههای اجتماعی دامن زد.
صالح گفت: «خلیلزاد و سفارت امریکا ماموریت داشتند که با تمویل تبلیغات ضد جمهوریت افکار مردم را پراکنده و مغشوش سازند.»
خلیلزاد اما گفته: «رهبران جمهوریت و پادوهای شان امریکا و شخص من را مقصر از دست دادن قدرت خود میدانند.»
او گفت که امریکا و نماینده او علت فروپاشی جمهوریت نبودند. او گفت دولت افغانستان فروپاشید؛ زیرا رهبران آن، «هم در جنگیدن و مذاکره بد بودند و هم در اداره کشور.»
اگرچه معرفی مقصران و مسئولان احتمالی سقوط نظام جمهوری در افغانستان کمکی به بازگشت دولت سرنگون شده به قدرت نمیکند و از جانب دیگر، انتظار نمیرود که این اقدام حتی اگر به طور مستقل، مسئولانه و عادلانه صورت بگیرد در نهایت به محاکمه و مجازات عوامل این خیانت بزرگ ملی منتهی شود؛ اما به عنوان اثبات یک واقعیت مهم تاریخی که میتوان از آن درسهای بزرگی فراگرفت شاید اهمیت داشته باشد.
با این حال، دلایل و قراین فراوانی وجود دارد که ثابت میکند هیچ اراده و قدرتی برای انجام این ماموریت مهم وجود ندارد؛ زیرا همه کسانی که به طور مذبوحانهای در تلاش هستند تا از خود رفع مسئولیت کنند و تقصیر را بر گردن دیگری بیاندازند پیش از آنکه مراجع مستقل، پاکدست و مورد اعتماد وجدان جمعی مردم افغانستان باشند، خود مسئول، مقصر و متهم هستند و از دید بسیاری از مردم افغانستان پیش از هر کسی دیگری باید مورد مواخذه قرار بگیرند.
در این زمینه میتوان از زلمی خلیلزاد تا امرالله صالح و حنیف اتمر نام برد که اخیراً در مشاجرات و لفاظیهای مقابله جویانه در شبکههای اجتماعی برای رفع اتهام از خود علیه دیگری موضع گرفته و با انتشار متنهای تند و بیانیههای طولانی تلاش کرده اند تا تاریخ بحث برانگیز سقوط نظام جمهوری و پیامدهای پرهزینه و فاجعه بار آن برای میلیونها نفر از مردم کشور را به نفع خود دستکاری کنند.
امرالله صالح؛ معاون اول اشرف غنی در زمان ریاست جمهوری او ادعا کرده که خلیلزاد و سفارت امریکا ماموریت داشتند که با تمویل تبلیغات ضد جمهوریت، افکار مردم را پراکنده و مغشوش سازند.
این اتهام بزرگی است که از سوی یک مرجع رسمی در زمان دولت جمهوری مطرح میشود که اگر اثبات شود نشان میدهد که امریکا و شخص زلمی خلیلزاد نه تنها با راهاندازی مذاکرات پنهانی، مستقیم و مستقل با طالبان که در نهایت به امضای توافقنامه استعماری دوحه انجامید به نظام جمهوری و مردم افغانستان خیانت کردند؛ بلکه حتی پیش از آن، رهبری، سازماندهی و تامین مالی کمپینهای تبلیغاتی ضد نظام جمهوری را نیز به عهده داشتهاند تا زمینه برای ساقط کردن کامل نظام از درون افغانستان فراهم شود.
با این حال، افشای این واقعیت تکان دهنده از سوی امرالله صالح از شخص او رفع مسئولیت نمیکند؛ زیرا این ادعا بیش از سه سال پس از سقوط نظام جمهوری و حاکمیت طالبان بر سرنوشت مردم افغانستان افشا میشود و این در حالی است که اگر امرالله صالح به عنوان فرد شماره دوم در دولت جمهوری در آن زمان از این ماجرا آگاه بوده، چرا همان زمان از آن پرده برنداشته و در راستای منافع مردم افغانستان و دفاع از قانون اساسی و نظام جمهوری مبتنی بر آن افشاگری نکرده است؟
همانطور که انتظار میرفت، زلمی خلیلزاد نیز با واکنش تند به اتهامات تازه امرالله صالح پاسخ داده و ادعا کرده است که شخص او و دولت امریکا نه؛ بلکه این رهبران نالایق و فاسد نظام جمهوری بودند که هم در جنگ و صلح بد بودند و هم در اداره کشور.
اگر نام خلیلزاد را به عنوان گوینده جملات نادیده بگیریم این واقعیت تلخی است که نمیتوان انکار کرد؛ زیرا رهبران فاسد و فاشیست نظام جمهوری ۲۰ سال فرصت داشتند تا افغانستان را حتی بدون نیاز به حضور مستقیم و حمایت طولانی مدت امریکا و متحدانش به کشوری با ثبات، قانونمند و مقاوم در برابر حملات تروریستها و دشمنان داخلی و خارجی آن تبدیل کنند. آنها اما بدون تصور اینکه روزی امریکا از افغانستان خواهد رفت و کمکهای خارجی قطع خواهد شد به حیف و میل پولهای بادآورده ادامه دادند به قوم گرایی، فاشیزم و اختلافات سیاسی و قومی در داخل نظام دامن زدند و راه قدرتگیری تروریستها و تبانی پنهانی آنان با بازیگران خارجی از جمله امریکا را هموار ساختند.
بنابراین اگرچه زلمی خلیلزاد بزرگترین خائن ملی به آرمانهای مشروع مردم افغانستان محسوب میشود و توافقنامه دوحه که توسط او امضا شد در کنار ننگینترین اسناد استعماری تاریخ معاصر افغانستان قرار خواهد گرفت؛ اما در این میان، رهبران، دولتمردان و بازیگران داخلی نیز در سقوط نظام جمهوری و به نتیجه رسیدن تبانی پنهانی امریکا و طالبان بیتقصیر نبودند که در این زمینه به سادگی میتوان نامهای نقش آفرینانی مانند اشرف غنی، حامد کرزی، امرالله صالح، عبدالله عبدالله، حنیف اتمر، حمدالله محب و فضلمحمود فضلی و دیگران را در فهرست طولانی خائنان ملی و مهرههای دست نشانده قدرتهای خارجی به عنوان عوامل داخلی سقوط نظام جمهوری قرار داد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور