سفیر چین در سازمان ملل از اعضای شورای امنیت خواست که معافیت از ممنوعیت سفر را برای مقامهای بلندپایه طالبان در نظر بگیرند. او به این شورا گفت که فهرست تحریمهای طالبان را تعدیل کند تا زمینه تعامل بیشتر با حکومت طالبان مساعد شود.
فو کونگ گفت که روند تعامل با رژیم طالبان باید ادامه یابد. به گفته او، سال گذشته کشورهای بیشتری با طالبان وارد گفتگو و همکاری شدند. او گفت که طالبان و حکومتهای جهان باید به خواستههای یکدیگر توجه کنند.
او در عین حال از طالبان خواست که گروههای تروریستی را در افغانستان سرکوب کند.
موضع چین در حمایت از رژیم طالبان در نشستهای بینالمللی تازگی ندارد. طالبان بارها از اینکه نمایندگان چین در مجامع جهانی عملاً به سخنگویان طالبان تبدیل میشوند تمجید کرده اند.
بنابراین آنچه از جانب سفیر چین در نشست اخیر شورای امنیت درباره چشم انداز ماموریت یوناما در افغانستان ابراز شد، نه غیرمنتظره و غافلگیرکننده بود و نه رخدادی تازه و غیرمعمول محسوب میشود. با این حال، سوال اساسی این است که چین تا چه زمانی به بازی دوگانه با بحران افغانستان ادامه میدهد؟ آیا این رویکرد، اهداف راهبردی و نگرانیهای امنیتی سران پکن را برآورده و برطرف میسازد؟ آیا تامین و تحقق منافع کوتاه مدت اقتصادی، لابیگری برای یک رژیم حامی تروریزم که توسط امریکا به قدرت رسیده و پیوندهای آشکاری با گروههای فراملیتی تروریستی دارد را توجیه میکند؟
کارشناسان میگویند که از نظر رهبران دولت چین، تبدیل شدن به بلندگو و سخنگوی رژیمی که در جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته نمیشود و با وجود نزدیک به ۴ سال از قدرتگیری آن در افغانستان همچنان منزوی باقی مانده و هیچ تریبونی در نشستها و مجامع جهانی ندارد، هزینهای برای سفرا و سخنگویان چینی ندارد؛ اما امتیاز بزرگی برای طالبان محسوب میشود و چینیها از این رهگذر میتوانند به منافع حاصل از زدوبندهای اقتصادی و تاراج معادن و منابع زیرزمینی افغانستان دست یابند.
از جانب دیگر به باور آنان، سران پکن مطمئن هستند که علیرغم موضعگیری ریاکارانه سفرا و نمایندگان چین در مجامع جهانی در حمایت از طالبان، این رویکرد تاثیری بر مواضع جامعه بینالمللی در قبال این رژیم ندارد و انتظار نمیرود که رژیم طالبان در آینده نزدیک شاهد عبور از انزوا و کسب مشروعیت جهانی باشد و مهمتر از همه اینکه این موفقیت را از رهگذر حمایتهای چین به دست آورد.
بنابراین، حمایت چین از طالبان در نشستهای بینالمللی بدون آنکه تاثیر و پیامد ملموس و عملی در قبال داشته باشد تامین منافع و تحقق امتیازات مورد انتظار پکن از معامله با رژیم طالبان بر سر منابع ملی افغانستان را به طور چشمگیری تسهیل میکند.
با اینهمه اما منتقدان میگویند که چینیها در عین حال که حاکمیت طالبان و انزوای جهانی آنها را موهبتی برای توسعه نفوذ، تحمیل هژمون و تحقق منافع خویش در افغانستان میدانند نگران پیوندها و زد و بندهای پیدا و پنهان طالبان با گروههای تروریستی فراملیتی نیز هستند.
به همین دلیل چین علیرغم پذیرش سفیر رسمی طالبان و اعزام سفیر رسمی خود به کابل و نیز حمایتهای بیپروا از طالبان در مجامع جهانی همچنان به طور زیرکانه و ریاکارانهای از شناسایی رسمی این رژیم پرهیز میکند و این امر دو دلیل عمده دارد: یکی اینکه انزوای طالبان و قطع ارتباط آن با قدرتهای غربی زمینه را برای تضمین سلطه و هژمون چین بر افغانستان تحت سیطره طالبان فراهم میسازد و دوم اینکه چین نیز مانند بسیاری از کشورهای همسایه، منطقه و حتی جهان، نگران قدرتگیری تروریزم منطقهای در سایه حمایتهای رژیم طالبان است و به همین دلیل، نمیخواهد با شناسایی رسمی این رژیم، عملاً افغانستان را به سرزمین امن تروریستهای فراملیتی تبدیل کند و امنیت ملی خود و ثبات منطقهای را بیش از پیش به خطر بیاندازد.
چینیها به خوبی میدانند که روابط طالبان با گروههای تروریستی منطقهای از جمله جنبش ترکستان شرقی همچنان برقرار است و آنان به عنوان متحدان دیرینه طالبان در جنگهای چند ده ساله اخیر افغانستان، اکنون از چتر حمایتی این رژیم برخوردار هستند و در افغانستان پایگاه اردوگاه و آموزشگاه دارند.
به این ترتیب، رهبران پکن در یک بازی دوگانه و ریاکارانه از یک سو از یک رژیم حامی تروریزم در افغانستان حمایت میکنند و عملاً به سخنگویان این رژیم مطرود و منزوی در جامعه جهانی تبدیل شدهاند و از جانب دیگر با هراس و نگرانی شاهد رشد روزافزون تروریزم منطقهای و بینالمللی در افغانستان زیر سیطره طالبان هستند و از این رژیم می خواهند که به حمایت از تروریزم پایان دهد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور