نخستوزیر هند، پاکستان را به صدور تروریزم متهم کرد و گفت از فعالیتهای «مرتبط با تروریزم» اسلامآباد، نه تنها دهلی نو؛ بلکه تمام جهان متاثر شده است. نارندرا مودی گفت: «هرجای دنیا که حمله تروریستی رخ میدهد، مسیر آن به نحوی به پاکستان منتهی میشود.»
او به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در برجهای دوگانه نیویارک اشاره کرد که طراح این حمله، اسامه بن لادن، به پاکستان پناه برده بود.
سخنگوی ارتش پاکستان پیشتر گفت که «تروریستها» در حمله به قطار در بلوچستان و دیگر حملات قبلی از سلاحهای ساخت هند و سلاحهای باقیمانده در افغانستان استفاده کرده بودند.
وضعیت در پاکستان بسیار پیچیده، متشنج و تنش آلوده است. حملات تروریستی روز به روز افزایش مییابد، قربانیان عمدتاً نیروهای نظامی و امنیتی هستند و این نشان میدهد که تروریستها کاملاً هدفمند و مسلط بر اوضاع هستند و اهداف خود را حساب شده و با برنامهریزی قبلی انتخاب میکنند.
کارشناسان امنیتی میگویند که سازماندهی حملاتی در این سطح، بدون همکاریهای اطلاعاتی فرامرزی و منطقهای امکانپذیر نیست. پاکستان ارتش و سازمان استخباراتی قدرتمندی دارد؛ اما زمانی که چندین سازمان اطلاعاتی متخاصم متحد میشوند آسیب پذیری یک سازمان افزایش پیدا میکند. شاید این همان چیزی است که پاکستانیها را وادار کرده تا انگشت اتهام را به سمت طالبان و هند نشانه بروند و حملات تروریستی اخیر به ویژه گروگانگیری در قطار جعفر اکسپرس را به تبانی طالبان و هندیها نسبت دهند.
اگرچه نخست وزیر هند تلاش کرده با شواهد و قرائن نشان دهد که بزرگترین حامی تروریزم منطقهای و چه بسا بینالمللی، پاکستان است و «تمام» حملات تروریستی در سراسر جهان به نحوی به پاکستان بازمیگردد و این استدلال بدون شک از سوی بسیاری از قربانیان تروریزم منطقهای پاکستان به ویژه مردم افغانستان، قابل پذیرش خواهد بود؛ اما هیچ تاثیری بر موضع خصمانه پاکستان علیه طالبان و هند نخواهد گذاشت.
به بیان دیگر، واکنش نارندرا مودی به اتهامات ارتش پاکستان مبنی بر اینکه حمله تروریستی بلوچستان با تسلیحات هندی و سلاحهای باقیمانده امریکایی در افغانستان انجام شد، اگرچه مستدل و واقعی به نظر میرسد؛ اما لزوماً ادعاهای ارتش پاکستان در درباره دست داشتن طالبان و هند در حملات اخیر را مردود و منتفی نمیسازد؛ زیرا در جنگ اطلاعاتی دو دشمن دیرینه، همه گزینهها از جمله حمایت از تروریزم، استفاده از باندهای تبهکار و گروههای مجرمانه و غیرقانونی برای ضربه زدن به منافع حیاتی طرف متخاصم، ممکن و محتمل به نظر میرسد و به این ترتیب حمایت هند از تروریستهای ضد پاکستانی دور از امکان نیست.
از جانب دیگر، با توجه به روابط تیره و تنش آلود طالبان و پاکستان هرگز نباید این امکان را از نظر دور داشت که هندیها با استفاده از این وضعیت در صدد ترمیم و توسعه روابط خود با طالبان هستند و در این زمینه حتی ممکن است دوطرف علیه پاکستان وارد همکاریهای استخباراتی و اطلاعاتی شده باشند؛ چیزی که خروجی طبیعی آن قدرتگیری گروههای تروریستی فرامرزی به منظور ضربه زدن به نیروهای امنیتی پاکستان در داخل آن کشور نیز خواهد بود.
در این میان، پرسش اساسی این است که واکنش پاکستان به ائتلاف اطلاعاتی و تبانی امنیتی احتمالی میان طالبان و هند چه خواهد بود؟
این پرسش از آنجا اهمیت دارد که در طول دهها سال گذشته پاکستان همواره یکی از طرفهای اصلی بحرانهای امنیتی در افغانستان بوده و هر زمان هرگونه که اراده کرده توانسته وضعیت امنیتی در داخل کشور را بر اساس منافع و مطامع خود سازماندهی و مدیریت کند.
کشوری که از تامین مالی و تسلیحاتی چندین گروه جهادی و گسیل جهادگران جهانی برای جنگ با شوروی سابق و رژیم کمونیستی تا ظهور طالبان، استقرار القاعده و در نهایت فعال کردن شاخه خراسان داعش، توانسته دهها سال بحران، بیثباتی، جنگ، ناامنی و درگیریهای خونین، خشونت آمیز و مرگبار را در کشور همسایه خود رقم بزند بدون شک، از این قدرت نیز برخوردار خواهد بود که به وقایع امنیتی مرگبار جاری در داخل قلمرو خود نیز به سادگی در افغانستان و سایر کشورهای هدف پاسخ دهد.
بنابراین آیا طالبان در تنش با پاکستان تا آنجا پیش میروند که افغانستان را بار دیگر به صحنه نبردهای نیابتی پاکستان و هند تبدیل کنند؟
پاسخ به این پرسش ساده نیست؛ اما بدون شک اگر پاکستانیها به این نتیجه رسیده باشند که طالبان با هند وارد تبانی استخباراتی و امنیتی شده و علیه منافع اسلام آباد متحد شدهاند، وقوع هر سناریویی در داخل افغانستان با مدیریت پاکستان کاملاً قابل پیشبینی است.
اگرچه شاید هنوز درباره اراده پاکستانیها برای تقابل واقعی با طالبان حاکم بر افغانستان تردید وجود داشته باشد؛ اما اگر رهبران و درجهداران سیاسی و نظامی پاکستان به این نتیجه رسیده باشند که دهلی به آرامی جای اسلامآباد را در روابط خارجی طالبان میگیرد، در استفاده بیرحمانه از مرگبارترین گزینهها و فعال کردن ویرانگرترین سناریوها درنگ نخواهند کرد.
محمدرضا امینی - جمهور